سازمان حقوق بشر ایران؛ ۱۵ تیر ۱۳۹۷: پدر هدایت عبداللهپور طی گفتوگویی با سازمان حقوق بشر ایران، از فشارهای فزاینده نهادهای امنیتی از قبیل بازداشت پسر دیگرش و هجوم و بازرسی منزلشان خبر داد.
به دنبال درگیری مسلحانه میان اعضای حزب دمکرات کردستان ایران و سپاه پاسداران انقلاب اسلامی در روستای «قره سقل» اشنویه در تاریخ ۲۵ خرداد ماه ۱۳۹۵، گروهی از افراد محلی با اتهامهاتی چون همدستی با اعضای حزب دموکرات کردستان ایران یا تهیه غذا و آذوقه برای آنان، دستگیر و محاکمه شدند.
هدایت عبداللهپور یکی از متهمانی بود که در ۲۶ خردادماه آن سال بازداشت شد. او تنها کسی است که با شکایت سپاه پاسداران و رأی شعبه یکم دادگاه انقلاب اسلامی ارومیه، به اتهام «بغی» به اعدام محکوم شد. این حکم یک بار از سوی شبعه ۴۷ دیوانعالی کشور نقض و برای بررسی مجدد به شعبه دوم دادگاه انقلاب اسلامی ارومیه ارجاع شد. هدایت عبداللهپور در این شعبه نیز به اعدام محکوم شد و اکنون در زندان مرکزی ارومیه در انتظار نتیجه دیوان عالی کشور به سر میبرد.
به تازگی اخباری در خصوص فشارهای نهادهای امنیتی به خانواده این زندانی سیاسی گزارش شده بود. این فشارها تا آنجا ادامه داشت که مادر هدایت عبداللهپور اقدام به خودسوزی در مقابل فرمانداری اشنویه کرد که با دخالت مردم محلی نا موفق ماند.
در این رابطه سازمان حقوق بشر ایران با ابوبکر عبداللهپور، پدر هدایت گفتوگویی ترتیب داده که در زیر میخوانید:
لطفا در خصوص اتفاقاتی که اخیرا برای خانواده شما افتاده توضیح دهید؟
روز دوشنبه یازدهم همسرم قصد داشته با بنزین جلوی فرمانداری شهر خود را به آتش بکشد که مردم ممانعت کردند و بنزین را از دستش گرفتند، اما همسرم به صراحت به مسولان و به شخص فرماندار شهر گفت، سپاه دست از سر ما بردارد امنیت خانوادهام را به خطر انداخته اگر پسرانم "هدایت و فرهاد" آزاد نشوند خودم را به آتش میکشم و قول میدهم که مردم هم طرف ما هستند. نهادهای امنیتی مساله ما را شخصی کردهاند، این خانواده [نام نزد سازمان حقوق بشر ایران محفوظ است] و سپاه پاسداران با ما دشمنی دارند و ما را اذیت می کنند. ولی من خیلی نگرانم که مادر هدایت خودش را به آتش بکشد، نمی توانم بروم دنبال کسب و کارم. اکثر مواقع خانه هستم و باید از نزدیک چشمم به مادر هدایت باشد تا کاری نکند، او هر روز دارد غصه می خورد و هرگاه نوههایش را می بیند بیشتر ناراحت میشود.
مادر هدایت به چه دلیلی میخواست خود را بسوزاند؟
دلیل این کارش که خودش را بسوزاند فشار سپاه پاسداران البته با فشار خانواده [نام خانواده نزد سازمان حقوق بشر محفوظ] است که سپاهی و «جاش» هستند که آنها خود سپاه را وادار میکنند به جان ما بیافتند و این پسر دیگرم بنام فرهاد هم به واسطه و توطئه این خانواده دستگیر شده است. حتی در خیابان چند ماشین اطلاعاتی سد راهم قرار گرفتند و من را با خودشان بردند به اداره اطلاعات و به مدت دو ساعت از من بازجویی کردند که چرا همسرت اقدام به خودسوزی کرده، من هم در اطلاعات گفتم و هم در دادگاه که بدنبال سرنوشت فرهاد پسرم رفته بودم. گفتم به همسرم فشار آوردید و به کل خانواده من دارید فشار می آورید، ما را اذیت می کنید. الان در این شرایط سخت اقتصادی در ایران بیش از ده نفر را دارم خرج میدهم که توانش را هم ندارم. (هدایت که دارای همسر و دو فرزند بوده و فرهاد هم دارای همسر و دو فرزند بوده است) و شماها مجبورش کردید که خود را آتش بزند. حداقل ۲۰ مامور اطلاعات سپاه که همه نقاب به چشم داشتند یعنی دقیقا مثل داعش وارد خانهام شدند برای دستگیری پسرم فرهاد که تمام خانه را گشتند و مثل اینکه دنبال اسلحه بودند که هیچی پیدا نکردند، ما اسلحه نداریم و هرگز سراغ اسلحه نرفتیم و پسرم را هم به سیاسی بودن متهم کردند که او هیچگونه فعالیتی با هیچ حزب و سازمان سیاسی نداشته و من نزد این همه مامور در حیاط خانهام فریاد زدم، «چرا بیگناه به پسرم حکم اعدام دادید؟ این کار شما ظالمانه است و چرا این پسرم را با خودتان می برید بدون اینکه کاری کرده باشد؟» هم از خودم و هم از هدایت و خانوادهام دفاع کردم اما صحبتهای من اصلا برایشان مهم نبود. خوشبختانه مردم و اهالی شهر و حتی امام جمعه شهر، هم من و هم پسرانم را می شناسد که گناهی نداشتهاند، همه دارند از من و خانوادهام دفاع می کنند که حتی هدایت پسرم که دو بار حکم اعدامش تایید شده تنها به جرم آذوقه و سرپناه به اعدام محکوم شد. اطلاعات سپاه می خواهد که من سکوت کنم و چندین بار به من فشار آوردند که باید در مقابل پرونده هدایت سکوت کنی و میخواهند من را به زانو در بیاورند که ساکت بشوم اما من از پسرم دفاع می کنم که به ناحق به اعدام محکوم شده و هر لحظه خطر اجرای حکمش وجود دارد، حتی اگر سه پسر دیگر داشتم و آنها هم دستگیر می شدند دیگر ساکت نمیشوم.
پسر دیگرتان، فرهاد، اکنون در کجا تحت بازداشت است؟
من الان هم نمیدانم پسرم فرهاد کجاست. گفتند اطلاعات ارومیه است ولی من خبر ندارم و دیروز غروب تماس گرفت و شماره ناشناس بود. تنها بهش اجازه دادند سه دقیقه تلفنی با ما صحبت کند و گفت به هدایت بگوید اصلا نگران نباشد ولی نگفت کجا هستم. اما خودم فکر کنم باید اطلاعات ارومیه باشد چون هدایت را هم آن موقع آنجا بردند.
آخرین اخبار از وضعیت هدایت چیست؟
در مورد وضعیت پسرم هدایت که متاسفانه بر اثر شکنجه پرده گوش سمت چپش پاره شده و شنوایی ندارد و اصلا وضعیت خوبی ندارد. نگران سلامتی و نگران پروندهای هستم که دو بار اعدامش تایید شده است.
در پایان اگر صحبتی دارید بفرمایید؟
من از تمام برادران حقوقدان، سازمان ملل، حقوق بشر، عفو بین الملل، از همه ایشان تشکر میکنم و تقاضا میکنم به داد ما برسند، چون نمیشود روی اینها حساب کرد. انصافا بدون هیچ شرایط و بدون هیچ مجوزی وارد خانه مردم می شوند. دخترم فرشته عبدالله پور باز هم وحشت دارد؛ ترسیده از اینها، مگر ما چه کردیم؟ مگر چه گناهی کردیم؟ دو سال است بچه من بیگناه، بدون هیچ چیز، بدون هیچ خطایی نه سر به هیچ ارگانی یا نهادی، گروهکی یا حزبی، و هر نهادهای سیاسی. هیچ مجوزی از دستش نگرفتند توی درگیری، توی هیچ چیزی، این سپاهی که برایش پروندهسازی کرده با پشتیبانی این خانواده [نام خانواده محفوظ است].