سازمان حقوق بشر ایران، ۶ آذر ماه ۱۳۹۶: "سیدایمان حسینیمقدم" که اخیراً قاضی مقیسه خبر قطعی شدن حکم اعدام در ملأ عام وی را به اتهام تجاوز به بیش از ۴۰ زن اعلام کرده بود و رسانهها پروندهاش را به نام "پستچی قلابی شیطان صفت" دنبال میکنند اتهامات خود را تکذیب کرد. خانواده و دوستان وی نیز با تجمع در مقابل کاخ دادگستری خواهان رسیدگی عادلانه به پرونده وی شدند.
بنا به اطلاع سازمان حقوق بشر ایران، طی هفته گذشته رسانههای مجازی و روزنامههای داخل ایران خبری منتشر کردند مبنی بر اینکه ایمان حسینی مقدم که از او به عنوان "پستچی قلابی شیطان صفت" نام برده شده، بهزودی در ملأ عام اعدام خواهد شد.
همچنین خانواده و دوستان این زندانی روز جاری در مقابل کاخ دادگستری در میدان ارگ تجمع کرده و از مسئولان خواستند تا به پرونده وی بهصورت عادلانه و شفاف رسیدگی شود.
سیدایمان حسینی که از سال ۱۳۹۲ در بازداشت بسر میبرد میگوید که در طول مراحل بازجویی و در حدود ۷۰ روزی که در آگاهی شاپور نگهداری میشد مورد شکنجه قرار گرفته و پروسه قضایی ناعادلانه و غیرشفافی را در دادگاه انقلاب پشت سر گذاشته است.
در این رابطه ویدئویی از قاضی مقیسه نیز منتشر شده که وی خبر تأیید و قطعی شدن حکم اعدام این زندانی را میدهد. وی در این ویدئو میگوید: "امیداورایم با اجرای احکام افراد فاسد مردم ما از امنیت خوبی برخوردار بشوند و نا امنی از جامعه انشاء الله رخت بربندد."
این درحالی است که بسیاری از کارشناسان و صاحب نظران اثر پیشگیری اعدام از وقوع جرایم را رد کردهاند.
این زندانی در طی گفتگویی با گزارشگر ما گفت:
من سیدایمان حسینیمقدم هستم. ۳۵ سال سن دارم و پیش از این هیچ سابقه کیفری نداشتهام. شغلم هم در کار ساختمانی و خرید و فروش اتومبیل بود. سال ۱۳۹۱ به دلیل مشکلات خانوادگی که داشتم زن دوم اختیار کردم. سال ۹۲ بود که من با همسر اولم به شهربازی پارک ارم مراجعه کردم تا بچههایم بازی کنند. در پارک نشسته بودیم که یک آقایی آمد گفت: "شما را میشناسم. شما از خانه ما دزدی کردهای و قصد تجاوز به همسرم را داشتی." خیلی ناراحت شدم و به پلیس زنگ زدم و به کلانتری رفتیم. همان شب من را با وثیقه ۱۰ میلیون تومانی آزاد کردند. بعد از مدتی من را در خانه مادرم دستگیر کردند و به آگاهی شاپور منتقل کردند و در آنجا شکنجهها شروع شد. روزی که وارد آگاهی شاپور شدم ۱۲۳ کیلو بودم و روزی که وارد زندان شدم ۷۸ کیلو شده بودم. به من میگفتند که من به ۵۰ زن تجاوز کردهام. در هنگام شناسایی من بین چند مرد تنها کسی بودم که پابند داشتم و به شکات گفته بودند همان که پابند دارد را شناسایی کند. یکی از آن شاکیها را من نمیشناسم و هیچ وقت ندیده بودم. با همین کیفیت پرونده من را به بازپرسی آقای ملاتبار در دادسرای ارشاد ارجاع دادند. به من گفتند تو این کار را کردی؟ گفتم نه من نکردهام. آقای ملاتبار گفت: دفعه بعد که بیایی اینجا این کار را کردهای. وقتی به اداره آگاهی برگشتم، شکنجهها به حدی شد که اگر حرفهای من در اداره آگاهی را زمانی که از من فیلم میگرفتند نگاه کنید، متوجه میشوید چند بار در حال حرف زدن بیهوش میشوم و از روی صندلی سر میخورم، دچار هذیان گویی شده بودم. پزشک اگر فیلم را ببیند متوجه میشود. من را بعد از همه این کتکها به زندان و سپس به دادگاه انقلاب به نزد قاضی صلواتی منتقل کردند. یکی از همسایگان ما که من را میشناخت قبول کرد که وکیل من بشود ولی روز اول آقای صلواتی وی را راه نداد. بعداً هم به وی ابلاغیه نمیدادند و به دادگاه دعوتش نمیکردند و به دفاعیاتش گوش نمیدادند.
اولین روزی که من به دادگاه رفتم آقای صلواتی به همکارش گفت: "فکر کن، این فلان فلان شده وقتی ما آمدهایم سر کار به همسر ما تجاوز کند." من هم گفتم شما اگر حضرت علی را میشناسید دیگر نمیتوانید قضاوت کنید. چون بی طرف نیستید. ایشان اعدام در ملأ عام به من داد. اعمال ماده ۲۸۶ قانون مجازات اسلامی. یعنی گستردگی جرم باعث شده اخلال در نظم داخلی کشور بشود. پرونده من به دیوان عالی کشور رفت. وکیل من لایحه دفاعیهای نوشت و دیوان عالی کشور برای چندین بار از پرونده من نقص گرفت و آن را به دادگاه انقلاب برگشت زد. یکی از ایرادات پرونده که قاضات بارها نادیده گرفتند این بود که برخی شکات پرونده گفته بودند، کسی که قصد تعرض داشته قدش ۱۷۰ سانتیمتر بوده. دیگری گفته بوده ۱۹۰ سانتیمتر بوده. یکی گفته ۲۲ ساله. دیگری گفته ۴۰ ساله. مشخص است که این پرونده متهمین مکرر دارد و به دلیل ضعف اداره آگاهی همه چیز را روی من ریختهاند. من آبرویم رفته. مردم حرفهای روزنامهها را باور میکنند. همه نمیدانند که این مطالب تا چه حد دروغ میتواند باشد. ما ۱۴۷ دلیل بر بیگناهی مبتنی بر مستندات داشتیم که هیچکدام مورد توجه قرار نگرفت. در آخرین باری که دیوان از پرونده من نقص گرفت پرونده من را از قاضی صلواتی گرفتند و به قاضی مقیسه دادند. قاضی مقیسه هم مانند قاضی قبلی برخورد بدی کرد و از قبل حکم خود را صادر کرده بود. وقتی جلوی قاضی مقیسه قرار گرفتم و از خودم دفاع میکردم ایشان من را مسخره میکرد. من سند و مدرک میاوردم که زمانی که فلان شاکی مدعی است من در تهران نبودم و در صومعه سرا بودم، ولی ایشان نمیذیرفت. کلاً ۴۰ شاکی به من منتصب کرده بودند که فقط ۱۶ تای آن در دادگاه حاضر شد و این ۱۶ نفر نیز برخی مدعی سرقت و برخی مدعی تعرض بودند. با این حال به راحتی قابل تشخیص است که پرونده متهمین مکرر دارد.
ویدئو تجمع خانواده و دوستان این زندانی محکوم به اعدام را از اینجا ببینید