حضانت در کنوانسیون بین‌المللی حقوق کودک: حق و وظیفه

14 فوریه 2018، ساعت 9:43

کنوانسیون بین‌المللی حقوق کودک یا پیمان‌نامه جهانی حقوق کودک، سند بالادستی بین‌المللی در مورد حقوق و وضعیت کودکان جهان است و کشورهای امضاکننده آن موظف‌اند قوانین داخلی خود را براساس این پیمان‌نامه تنظیم کنند.

در بند ۴ مقدمه این سند بین‌المللی، به اعلامیه جهانی حقوق بشر اشاره شده و آمده است که «دوران‌ کودکی مستلزم‌ مراقبت‌ها و مساعدت‌های ویژه‌ است» و بند بعدی تصریح می‌کند: «... خانواده‌ به‌ عنوان‌ جزء اصلی جامعه‌ و محیط‌ طبیعی برای رشد و رفاه‌ تمام‌ اعضای خود خصوصاً کودکان‌ می‌بایستی از حمایت‌ها و مساعدت‌های لازمه‌ به‌ نحوی برخوردار شود که‌ بتواند مسئولیت‌های خود را در جامعه‌ ایفا کند.»

حضانت: حق و وظیفه والدین، حق کودکان

درواقع یکی از واقعیت‌های اساسی که کودکان را از افراد بالغ متمایز می‌کند، نیاز کودکان به نگهداری و مراقبت است. این نیاز کودکان از طرف دیگر می‌تواند به حق والدین (یا یکی از والدین) به نگهداری از کودکان تعبیر شود، آن چه که در زبان حقوقی فارسی «حق حضانت»‌ نامیده می‌شود. به بیان دیگر، حضانت از یک‌سو حق والدین است، اما از سوی دیگر به معنای حق فرزند برای برخورداری از مراقبت و نگهداری (و در مرحله بعدی آموزش و تربیت) نیز هست.

روی این حق در کنوانسیون جهانی حقوق کودک بارها تاکید شده و جزئیات آن تا حد امکان روشن شده است.

اولویت حضانت: خانواده

بنا به بند ۶ پیش‌گفتار این پیمان‌نامه: «کودک‌ برای رشد کامل‌ و متعادل‌ شخصیتی خود می‌بایستی در محیط‌ خانواده‌ و در فضایی (مملو) از خوشبختی، محبت‌ و تفاهم‌ بزرگ‌ شود.»

همچنین بند ۱ ماده ۷ کنوانسیون بنا را بر این قرار می‌دهد که «[کودک] از حقوقی مانند حق‌ داشتن‌ نام‌، کسب‌ تابعیت‌ و در صورت‌ امکان‌، شناسایی والدین‌ و قرار گرفتن‌ تحت‌ سرپرستی آن‌ها برخوردار است.»

کنوانسیون جهانی حقوق کودک به روشنی حق حضانت فرزند را در درجه اول در اختیار والدین قرار می‌دهد و همان‌طور که گفته شد، به کودک نیز این حق را می‌دهد توسط والدین نگهداری شود.

در همین رابطه ماده ۱ بند ۹ پیمان‌نامه گفته است: «کشورهای طرف‌ کنوانسیون‌ تضمین‌ می‌کنند که‌ کودکان‌ علیرغم‌ خواسته‌شان‌ از والدین‌ خود جدا نشوند.»

اما این میثاق بین‌المللی نمی‌تواند نادیده بگیرد که تمام خانواده‌ها نمی‌توانند توقعات پیش‌بینی‌شده در آن را برآورده کنند و در برخی موارد - همان‌طور که در قسمت دوم بند ۱ ماده ۹ آمده است - « در موارد به‌ خصوصی از قبیل‌ سوءاستفاده‌ و یا بی‌توجهی والدین‌ کودک‌ و یا هنگام‌ جدا شدن‌ والدین‌ از یکدیگر»، ضروری است که کودک از خانواده‌اش یا از یکی از والدینش جدا شود.

یکی از معضلات دولت‌ها، چه در عرصه حقوقی و نظری و چه در عرصه حقیقی و عملی، نگهداری از کودکانی است که به‌ هر دلیلی امکان ماندن نزد والدین‌شان را ندارند. مثلا کودکانی که خانواده‌شان مرده‌اند، کودکان به‌اصطلاح «بدسرپرست» یا کودکانی که بدون خانواده‌شان مهاجرت و معمولا درخواست پناهندگی کرده‌اند.

طبق کنوانسیون حقوق کودک، یکی از دلایلی که می‌توان کودک را از والدینش جدا کرد این است که ماندن کودک نزد خانواده به ضرر خود کودک باشد. تشخیص این مسئله در بند ۱ ماده ۹ به عهده «مقامات‌ ذی‌صلاح‌ مطابق‌ قوانین‌ و مقررات‌ و پس‌ از بررسی‌های قضایی» گذاشته شده است.

در صورت جدایی والدین، تعیین این که کدام‌یک از آ‌ن‌ها حق دارند از کودک نگهداری کنند، براساس منافع کودک انجام می‌شود. تشخیص این منافع نیز به عهده دستگاه قضایی و براساس قوانین داخلی کشورهاست.

حضانت دولت

میثاق بین‌المللی حقوق کودک، بر این باور است که خانواده و والدین بهترین محیط برای رشد کودک هستند. جامعه‌شناسان و روان‌شناسان و فعالان حقوق کودک هم بر این واقعیت صحه می‌گذارند، اما استثنای وضعیت، همان‌طور که گفته شد، آن‌جاست که چنین امکانی وجود نداشته باشد یا به نفع کودک نباشد. میثاق این حالت را هم پیش‌بینی کرده است.

در بند ۲ ماده ۲۰ این میثاق‌نامه آمده است: «کشورهای طرف‌ کنوانسیون‌ می‌بایست‌ طبق‌ قوانین‌ ملی خود مراقبت‌های جایگزین‌ دیگری را برای این‌ گونه‌ کودکان‌ تضمین‌ کنند» و در بند ۳ «این‌ گونه‌ مراقبت‌ها شامل‌ موارد زیادی می‌شود، از جمله‌ تعیین‌ سرپرست‌ و کفیل‌ در قوانین‌ اسلامی، فرزندخواندگی و یا در صورت‌ لزوم‌ اعزام‌ کودک‌ به‌ مؤسسات‌ مناسب‌ مراقبت‌ از کودکان‌. به‌ هنگام‌ بررسی راه‌حل‌ها باید به‌ استمرار مطلوب‌ در تربیت‌ کودک‌، قومیت‌، مذهب‌، فرهنگ‌ و زبان‌ کودک‌ توجه‌ خاص‌ شود.»