مهر یا مهریه به مالی اطلاق میشود که به موجب انعقاد عقد ازدواج، مرد ملزم به پرداخت آن به زن خواهد بود؛ ولو این که هنگام جاری شدن عقد نکاح، بر لزوم آن تصریح نشده باشد و زن و مرد هر دو در این خصوص سکوت کرده باشند. مهریه در قوانین برخی از کشورهای اسلامی که حقوق مدنیشان منبعث از فقه اسلامی است، مقرر شده است. ولی به عنوان مثال در قوانین دو کشور همجوار ایران ( جمهوری آذربایجان و جمهوری ترکیه) که سیستم حقوقیشان متأثر از اسلام نیست، مهریه پیشبینی نشده است.
لزوم مهریه در حقوق مدنی ایران از قواعد آمره به شمار آمده و حتی توافقی بین زوجین، مبنی بر این که زن مستحق مهر نباشد، الزام قانونی بر تکلیف و التزام مرد به پرداخت آن را زائل نمیکند. ماده ۱۰۸۷ قانون مدنی مصرح است بر این که: «اگر در نکاح دائم، مهر ذکر نشده یا عدم مهر شرط شده باشد نکاح صحیح است و طرفین میتوانند بعد از عقد، مهر را به تراضی معین کنند و اگر قبل از تراضی بر مهر معین، بین آنها نزدیکی واقع شود، زوجه مستحق مهرالمثل خواهد بود.»
این مطلب در شماره ۸۱ مجله حقوق ما منتشر شده است. برای خواندن فایل پیدیاف مجله، اینجا را کلیک کنید
مهریه بر سه قسم است: ۱- مهر المسمى ۲- مهرالمثل ۳- مهرالمتعه
۱- مهر المسمى اگر در حین عقد ازدواج مهریه با توافق طرفین (زن و شوهر) تعیین شود، در اصطلاح فقه به آن مهرالمسمى گویند، مهرالمسمى مال معینى است که با توافق دو طرف عقد (زن و مرد) یا شخصى که زن و مرد به عنوان داور انتخاب کردهاند، به عنوان مهریه تعیین مىشود.
این مال مىتواند شامل عین معین باشد: مانند وسیله نقلیه، منزل، زمین، باغ و مانند آن؛.همچنین مىتواند منفعت باشد: مانند اینکه زن بتواند اجاره بهاى منزلى را که متعلق به شوهرش است، مثلاً به مدت یک سال، دریافت کند. به همان نسبت مىتواند عمل معینى باشد، البته عمل باید ارزش اقتصادى داشته باشد: تعلیم هنر نقاشى یا فن خیاطى، یا ساختن بنایى براى زن در مدت معینى و مى تواند حق باشد که حق دینى و یا حق عینى است براى مثال مرد متعهد مىشود مبلغ یکصد هزار تومان بابت مهر به زن بدهد و حق عینى، حقى که مرد در مال دیگرى دارد، مانند حق ارتفاق (حق عبور از منزل دیگرى) و حق انتفاع: مانند استفاده از منزلى که در اجاره مرد است.
مهرالمثل مهرى است که در ضمن عقد، بر آن توافق نشده، یا توافق بر مهر شده، اما به جهتى مهر تعیین شده باطل شد یا فاقد مالیت باشد یا عدم مهر در عقد شرط شده باشد، یا اینکه نکاح به جهتى باطل باشد و زن، به بطلان نکاح جاهل بوده باشد. در هر صورت، زمانى مهرالمثل به زن تعلق مى گیرد که بعد از عقد و پس از زناشویى باشد، نزدیکى شرط استقرار مهرالمثل است برحسب عرف و عادت و با توجه به وضع زن از لحاظ سن، زیبایى، تحصیلات، موقعیت خانوادگى و با در نظر گرفتن مکان و شرایط و اوضاع و احوال و امثال اینها معین مىشود.
- مهرالمتعه در صورتى که مرد اقدام به طلاق زن قبل از زناشویى و قبل ازتعیین مهر نماید، زن مستحق مهر نیست ولیکن بر عهده مرد است که مهرالمتعه را به زن پرداخت کند.
مهرالمتعه هدیهاى است که مرد برحسب وضعیت و امکانات مالى خود (اگر ثروتمند باشد بیشتر و اگر فقیر باشد نیز به اندازه دارایى خود) به زن پرداخت مىنماید. این مرد است که مهرالمتعه را تعیین مىکند و برخلاف مهرالمسمى است که با توافق طرفین تعیین مىشود، در صورت اختلاف بر مقدار مهرالمتعه، حاکم مقدار آن را تعیین مىکند. شرایط مهرالمتعه براى تعیین مهرالمتعه به آیه ی ۲۳۶ سوره بقره استناد شده است.
اما در ازدواج موقت یا متعه، عدم تعیین مهریه، حتی موجب ابطال عقد میشود. این امر نشانگر آن است که اساس چنین ازدواجی «دریافت مالی از مرد در مقابل اعطای لذت جنسی» مبتنی است. در ماده ۱۰۹۵ قانون مدنی: در نکاح منقطع، عدم مهر موجب بطلان است.
همچنین زن میتواند مادام که مهریهاش را دریافت نکرده است از حق حبس خود استفاده و از شوهر تمکین نکند. ماده ۱۰۸۵قانون مدنی میگوید: «زن میتواند تا مهر به او تسلیم نشده از ایفاء وظایفی در مقابل شوهر دارد امتناع کند؛ مشروط بر این که مهر او حال باشد و این امتناع مسقط حق نفقه نخواهد بود.»
با دقت در متن و مفاد مواد مذکور از قانون مدنی ایران میتوان به این موضوع پی برد که متأسفانه رویکرد قانونگذار ایران به زن، رویکردی کاملا انفعالی، شئیگونه و وسیلهای برای ارضای جنسی مرد در مقابل پرداخت مهریه است.
تنزیل مقام زن به این حد و درجه را، عده ای پاسداشت مقام زن تلقی میکنند ولی در واقع چنین نیست. در ارتباط جنسی، هر دو طرف باید لذت لازم را کسب کنند در حالی که با چنین نگرشی، زن صرفا باید مطیع و فرمانبردار مرد باشد چرا که مرد در ازای آن پول پرداخت کرده است.
حتی برخی از فقهای اسلامی معتقدند تنها وظیفه یک زن تامین نیاز جنسی مرد است و بنابراین میتواند برای کارهای دیگر از جمله غذا پختن، کارهای منزل و حتی شیر دادن بچه، از مرد تقاضای دستمزد کند. عدهای نیز بر این باورند که مهریه، باعث استحکام و دوام رابطه زوجین میشود. چنین استدلالی معقول به نظر نمیرسد چرا که گاه مهریه باعث ایجاد اختلاف و جدائی زن و شوهر شده است. از سوی دیگر، میلیونها زوج در سرتاسر جهان، بدون تعیین مهریه با هم زندگی میکنند و بسیاری از آنها روابط مستحکمی دارند. حتی مردان و زنان زیادی هم نهتنها بدون مهریه بلکه بدون رعایت رسوم مذهبی و مقررات رسمی ازدواج، زیر یک سقف و با خوشبختی زندگی میکنند. آن چه دو انسان را به هم پیوند میدهد نه مناسبات مالی و ثبت رسمی ازدواج، بلکه رشته های محبت، عشق و احترام متقابل است.