/ IHRights#Iran: Hossein Amaninejad and Hamed Yavari were executed in Hamedan Central Prison on 11 June. Hossein was arrested… https://t.co/3lnMTwFH6z13 ژوئن

قتل دختر فراری به بهانه حفظ آبروی خانوادگی

5 ژوئیه 08
قتل دختر فراری به بهانه حفظ آبروی خانوادگی

يكشنبه، ۲۶ خرداد ۱۳۸۷ - شماره ۱۶۹۹

روزنامه اعتماد

پسر جواني که خواهرش را به خاطر فرار از خانه به قتل رسانده بود با مراجعه به پليس آگاهي خودش را تسليم کرد.

اين پرونده پس از قتل دختري 21 ساله به نام مرجان در حاجي آباد بندرعباس به جريان افتاد و بعد از آنکه پليس تحقيقات مقدماتي خود را براي رازگشايي از جنايت به پايان رساند معلوم شد مرجان به دست برادرش به نام مرتضي کشته شده و عامل قتل پس از حادثه فرار کرده است.پس از انتقال جسد به پزشکي قانوني پليس به تلاش خود براي رديابي و دستگيري مرتضي ادامه داد تا اينکه خود وي چندي بعد به پليس آگاهي مراجعه و خودش را تسليم کرد. مرتضي با پذيرفتن اتهام قتل عمدي، فرار خواهرش از خانه را انگيزه اين جنايت عنوان کرد و گفت؛ مدتي پيش مردي به نام هوشنگ به خواستگاري مرجان آمد اما از آنجا که وي تجربه يک ازدواج ناموفق را داشت من و خانواده ام با اين وصلت به شدت مخالفت کرديم.

هوشنگ به رغم مخالفت ما همچنان به خواسته اش اصرار داشت و بالاخره توانست با وعده هاي دروغين و حرف هاي عاطفي خواهرم را به خودش علاقه مند کند بعد از آن بود که مرجان نيز مصرانه از ما خواست اجازه بدهيم با هوشنگ ازدواج کند.متهم به قتل ادامه داد؛ با وجود اينکه خواهرم اسير احساسات شده بود چند بار با وي صحبت کرديم و توضيح داديم ازدواج با هوشنگ عاقبت خوبي ندارد ولي وي قانع نشد تا اينکه صبح روز 21 ارديبهشت، مادرم مرا از خواب بيدار کرد و گفت مرجان شناسنامه اش را برداشته و از خانه فرار کرده است. با شنيدن اين جمله ناگهان از خود بي خود شدم. آبروي خانوادگي مان در حال از بين رفتن بود و من نمي توانستم آرام بگيرم. به همين خاطر بلافاصله خانه را ترک کردم تا هرطور که شده مرجان را پيدا کنم و به منزل بازگرداندم. من سه شبانه روز دنبال خواهرم بودم اما هيچ اثري از وي به دست نياوردم تا اينکه روز سوم پس از بازگشت به خانه فهميدم او نيز به منزل آمده است.

مرتضي در ادامه اعترافاتش گفت؛ مرجان را به يک اتاق بردم، در را به رويش بستم و از او خواستم درباره علت فرارش توضيح دهد. او گفت براي اينکه بتواند با هوشنگ ازدواج کند منزل را ترک کرد، اما بعد از حضور در محضرخانه وقتي عاقد حاضر نشده بدون حضور پدر، وي را به عقد هوشنگ درآورد تصميم گرفته به منزل بازگردد و پدرم را راضي کند که همراهش به دفترخانه ازدواج برود. با شنيدن اين حرف ها به شدت خشمگين شدم، هر چند مرجان التماس مي کرد او را ببخشم و رهايش کنم ولي از آنجا که آبرويمان را در خطر مي ديدم چاره يي برايم وجود نداشت جز آنکه اين لکه ننگ را از دامن خانواده پاک کنم به همين خاطر يک تکه پارچه برداشتم و آن را در دهان خواهرم فروکردم سپس با تکه پارچه ديگري حلقه دار درست و مرجان را از آن آويزان کردم. با اين وجود هنوز خشمم فروکش نکرده بود و غيرتم اجازه نمي داد مرجان را در همان حالت رها کنم به همين دليل پيکر نيمه جان او را پايين آوردم و با چاقو چندين ضربه به وي زدم و گريختم.

به گزارش ايسکانيوز پس از اعترافات مرتضي وي در حالي بازداشت شد که اولياي دم مرجان اعلام کرده اند هيچ شکايتي از پسرشان ندارند و به اين ترتيب متهم فقط از جنبه عمومي جرم محاکمه خواهد شد.