حقوق ما _ علی مهتدی
مسالهی جداسازی متهمان یا محکومان کمتر از ۱۸ سال از بزرگسالان برای نخستینبار در سال ۱۵۵۶ مطرح شد. در آن سال، مرکزی که وظیفهاش تنها نگهداری از بزهکاران زیر ۱۸ سال بود در شهر لندن راهاندازی شد و در پی آن٬ شهرهای دیگر اروپا نیز با تاسیس چنین مراکزی شروع به جداسازی متهمان با این معیار کردند؛ اما فعالیت آنها محدود بود و دارالتادیب محسوب میشدند.
۱۴۷ سال بعد پاپ کلمان یازدهم دستور داد که به جای نگهداری این متهمان٬ مرکزی به هدف «اصلاح» و «بازپروری» برای افراد زیر ۱۸ سال در شهر رم تاسیس شود. هدف این مراکز علاوه بر جداسازی متهمان زیر ۱۸ سال از بزرگسالان٬ «تلاش برای اصلاح آنان از طریق کار و انضباط» تعریف شده بود.
بدین ترتیب نخستین کانون اصلاح و تربیت مخصوص کودکان و نوجوانان در سال ۱۷۰۳ در رم تاسیس شد. طبق تعریف بینالمللی و قوانین مربوط به حقوق کودک٬ افراد زیر ۱۸ سال وظایف متفاوتی از بزرگسالان دارند و تا پیش از رسیدن به این سن «کودک» محسوب میشوند. مسوولیتهای حکومتها نیز تامین حقوق این کودکان بر اساس قوانین بینالمللی و کنوانسیونهاییست که امضا کرده و نسبت به اجرای آن متعهد شدهاند.
تا پایان قرن نوزدهم میلادی، بسیاری از کشورهای جهان دارای مراکز و کانونهای ویژه اصلاح و تربیت کودکان و نوجوانان شدند. هدف بیشتر این مراکز، کمک به محکومان خردسال برای دور کردنش از زندانیان بزرگسال و محیط جرم و در نهایت ورود مجددش به جامعه عنوان شده بود.
با این حال 32 سال زمان لازم بود تا سرانجام این نتیجه حاصل شود که لازم است کانونهای اصلاح و تربیت ویژه دختران نیز تاسیس شود. پاپ کلمان دوازدهم در سال 1735 دستور داد تا نخستین کانون ویژه دختران در شهر رم تاسیس شود. تا آن زمان٬ تمام متهمان دختر زیر ۱۸ سال در کنار زنانی نگهداری میشدند که گاه برای چندمین بار برای جرمهایی مانند قاچاق یا خشونت فیزیکی به زندان افتاده بودند، موضوعی که هنوز هم در کشورهای بسیاری از جمله ایران وجود دارد به طوری که همچنان تفکیکی میان کودک و بالغ قایل نبوده و به تعهد خود در نسبت با حقوق کودکان بیتفاوتاند.
در ایران نخستین بار در سال 1338 (1959) موضوع اطفال بزهکار مورد توجه قرار گرفت. در آن سال قانونی تصویب شد که بر اساس ماده 22 آن مقرر شده بود «در مقر هر دادگاه اطفال وزارت دادگستری، یک کانون اصلاح و تربیت تاسیس شود».
از زمان تصویب این قانون 9 سال گذشت تا سرانجام در سال 1347 اولین کانون اصلاح و تربیت برای پسران در ایران تاسیس شد. با وجود آنکه نزدیک به نیم قرن از تصویب این قانون میگذرد٬ همچنان دو استان سمنان و آذربایجان غربی فاقد کانون اصلاح و تربیت هستند و تنها ۵ استان٬ آن هم با امکانات محدود٬ کانون اصلاح و تربیت برای دختران نیز دارند.
مهرماه 78 برای نخستین بار موضوع تاسیس کانونهای ویژه دختران زیر 18 سال در ایران مطرح شد. در این سال بر اساس بخشنامه سازمان زندانهای کشور و اداره کل زندانهای استان تهران، قسمتی از کانون اصلاح و تربیت شهر تهران به دختران اختصاص یافت تا بدین ترتیب دختران نوجوان که قبل از آن در زندانها به همراه مجرمان بزرگسال نگهداری میشدند، به کانون تهران منتقل شوند.
طاهره بیگم سیدی مدیرکل دفتر بانوان استانداری قزوین در زمینه مشکلات و پیامدهای عدم تفکیک محل نگهداری متهمان دختر زیر ۱۸ سال از بزرگسالان گفت: «دختران نوجوان با حضور در زندان با مجرمان سابقهدار مواجه میشوند که این امر آسیبهایی را به دنبال دارد به طوری که ممکن است جرایم دیگر را نیز بیاموزند و از این رو لازم است کانون اصلاح و تربیت دختران ایجاد شود، ولی با توجه به اینکه تعداد دختران پایین است تاکنون کانونهای زیادی تاسیس نشده است».
مسالهی خارج شدن این متهمان از کانونهای اصلاح و تربیت اما مشکل دیگریست که همچنان بدون راهحل باقی مانده. مجله پیام زن در شهریور 81 در گزارشی نوشت: «در مرکز مراقبتهای بعد از خروج، بچههایی که آزاد میشدند و فاقد سرپناه و خانواده بودند برای جلوگیری از ارتکاب مجدد جرم مورد مراقبت ویژه قرار میگرفتند. به عنوان مثال تلاش میشد تا برای آنها شغلی ایجاد شود و از فرار آنها جلوگیری شود، اما در نهایت این مرکز تعطیل شد چرا که مخالفان چنین استدلال میکردند که وقتی طبق قانون، دوران محکومیت مجرمین به پایان رسید دیگر دلیلی برای نگهداری یا مراقبت از آنها وجود ندارد».
به گفتهی مسوولان زندانهای ایران٬ جرم بسیاری از دختران زندانی زیر 18 سال به «فحشا» و «قاچاق و استفاده از مواد مخدر» مربوط است، و بازگشت آنها به جامعه «بسیار سخت» صورت میگیرد. منصور مقاره عابد رییس سابق کانون اصلاح و تربیت تهران در این زمینه گفت: «پایگاه اجتماعی دختران در جامعه ایران محدود است و این محدودیت به «حریم» تعبیر میشود. جامعه با نگاه دیگری به دختران بزهکار نگاه میکند و امکان بازگشت به جامعه و زندگی آسوده برای آنها بسیار کم است به طوری که این دختران انگیزهای برای اصلاح شدن و زندگی دوباره ندارند. دختری که بزهکار میشود، در حقیقت پرتاب شده و در وضعیت تعلیق قرار میگیرد و احساس عدم امنیت میکند. این شرایط از نظر روحی و روانی بر آنها تاثیر گذاشته و اکثرا پلها را خراب شده میبینند و به همین دلیل کار کردن روی آنها بسیار دشوار است».
علاوه بر مشکلات موجود ناشی از عدم وجود کانونهای اصلاح و تربیت برای دختران زیر 18 سال، روند دادرسی و صدور حکم برای این افراد نیز خالی از اشکال نیست. مقاره عابد شرح داد: «کودکانی که بعضا 14 ساله هستند، به درک واقعی نسبت به جرم نرسیدهاند. در ماده 91 درباره قصاص و اعدام ذکر شده که فرد باید به درک جرمی که انجام داده یا به کمال رشد عقلانی رسیده باشد تا بتوان در دادگاه برایش حکم صادر شود، ولی این چیزی بود که مسوولان کانون تهران را آزار میداد و در بسیاری از موارد آنها را به گریه میانداخت. یک بار کودکی شش ساله را به کانون آوردند که از بغل پدرش پایین نمیآمد. این کودک به یک کودک دیگر سنگ زده بود و باعث نابینا شدن یک چشمش شده بود و قاضی برایش حکم صادر کرده بود که در کانون نگهداری شود».
هر چند که از زمان دستور پاپ کلمان دوازدهم برای تاسیس نخستین کانون اصلاح و تربیت ویژه دختران 280 سال گذشته است، اما در شرایطی که در سی استان ایران کانونهای ویژه نگهداری پسران زیر 18 سال وجود دارد، تنها در 5 استان (تهران، اصفهان، مرکزی، البرز و خراسان رضوی) کانونهای مشابه ویژه دختران وجود دارد و 2 استان دیگر (گیلان و سیستان و بلوچستان) در حال احداث این کانونها هستند.