همانقدر که خشونت علیه زنان را میتوان در کوچهپسکوچههای شهر و روستا مشاهده کرد یا در خانواده و توسط اعضای آن٬ به همان میزان نیز خشونت آنلاین علیه زنان در جریان است. شاید بتوان گفت که اغلب زنانی که در فضای مجازی حضور دارند دستکم یکبار مورد آزار و اذیت جنسی جنسیتی قرار گرفتهاند. مسالهای که البته به مانند خشونتهای جنسی جنسیتی در فضای واقعی در مقابل آن سکوت بیش از افشا اتفاق میافتد.
اگرچه آمار درستی از شمار زنانی که در فضای مجازی مورد آزار و اذیت جنسی جنسیتی قرار گرفتهاند در دست نیست اما موسسه نظرسنجی «پیو» در آمریکا سال گذشته آماری ارایه داده که طبق آن دستکم ۶۰ درصد کاربران حداقل یکبار شاهد آزار یک زن کاربر در اینترنت بودهاند. ۲۴ درصد کاربران نیز تایید کردهاند که شاهد تداوم این آزار و اذیتهای آنلاین بودهاند. در واقع به همان میزان که «نه» گفتن زنان در دنیای واقعی مورد بیتوجهی قرار میگیرد؛ در دنیای مجازی نیز «نه» به گونههای مختلف تعبیر میشود و در نتیجهی آن خشونت علیه آنان تداوم پیدا میکند.
دانشگاه مریلند آمریکا نیز در تحقیقی دانشگاهی در سال گذشته (۲۰۱۴) عنوان کرده بود که کاربران زن به طور متوسط ۲۵ برابر بیشتر از کاربران مرد با پیغامهای تهدیدگر٬ فحاشی٬ پیغامهای با کلمات رکیک و جنسیتزده و خشونت کلامی مواجه میشوند. دستکم ۸۷ درصد کاربران زن با کامنتهای جنسیتزده مواجه شده و تهدید جنسی دریافت کردهاند و قربانیان این آزار نیز بیشتر زنان بین ۱۸ تا ۳۰ ساله بودهاند.
گستردگی این ازار و اذیتهای آنلاین به قدری است که در سال ۲۰۱۳ تونی ونگ٬ رییس توییتر در بریتانیا از زنانی که در این شبکه تجربه خشونت جنسی و تهدید داشتهاند٬ عذرخواهی کرد. طبق اخرین آمار نیز میزان گفتوگوهای رد و بدل شده میان کاربران این شبکه اجتماعی در سه سال اخیر نزدیک به ۱۰ درصد کاهش داشته که مهمترین دلیل آن توهینها٬ تهدیدها و آزار جنسی جنسیتی است که زنان در این شبکه اجتماعی با آن روبهرو شدهاند.
اگر بخواهیم تعریف بینالمللی را در قبال خشونت به کار ببریم٬ بر اساس تعریف سازمان ملل٬ خشونت علیه زنان بیانگر «هرگونه عمل خشونتآمیز علیه جنس مونث است که موجب وارد آمدن آسیب یا درد جسمانی٬ جنسی یا روانی به زنان شود یا میتواند بشود و همینطور تهدید به چنین اعمالی٬ اجبار یا محروم کردن خودسرانه از آزادی٬ چه در زندگی اجتماعی و چه در زندگی شخصی است».
از سوی دیگر در تعریف خشونتهای پنهان علیه زنان آمده: «خشونت ابتدا در ذهن شکل میگیرد و بر اساس گفتمان فرهنگی بنیان نهاده میشود٬ گرچه با توسعه و رشد تمدن بشری و گسترش فرهنگ مدرن ایجاد قوانین بازدارنده و محدودکننده خشونت عریان کمتر شده اما خشونت پنهان مانند: دروغ گفتن٬ بیتوجهی به خواستههای زنان٬ چشمچرانی٬ تعدد زوجها٬ انتقاد مدام از زن٬ جدا کردن زن از کودکش٬ پرخاش کردن٬ وادار کردن زن به ترک خانه٬ وادار کردن زن به پوشش خاص نادیده انگاشته شده است٬ خشونت بیرحم تحقیرآمیز و ضد کرامت انسانی که بر اساس نتایج پژوهش ملی خشونت علیه زنان در ایران بیشترین رفتار خشونتآمیز علیه زنان در این دسته قرار دارند».
با توجه به این تعاریف خشونت آنلاین علیه زنان در زمره خشونت پنهان محسوب میشود که میتواند موجب آسیبهای اجتماعی و روانی و همچنین کاهش اعتماد به نفس در زنان شود. از سوی دیگر این نوع خشونت میتواند به حذف یا کمرنگ شدن حضور آنها در شبکههای اجتماعی و همچنین فضای مجازی شود. اتفاقی که البته پیشتر در توییتر به وقوع پیوسته است.
بر اساس تحقیقات دانشگاه جورجیا در این خصوص «بسیاری از مردان اینترنت را قلمرو خود میدانند و میل به سرکوب زنانی دارند که وارد قلمرو آنها میشوند٬ همانگونه که این میل در محیطهای کاری هم در مردان دیده میشود». این در حالی است که در سال ۱۹۹۵ کنفرانس جهانی زنان که در پکن برگزار شد عدم بهرهمندی زنان از اینترنت به عنوان سومین عامل عقبماندگی آنها شناخته شد. با این وجود حال که زنان در این حوزه نیز وارد شده و حضور پررنگی دارند؛ عواملی از جمله آزار و اذیتهای جنسی جنسیتی باعث شده که این فضا را نیز ترک کرده و حضور کمرنگی در آن داشته باشند.
در برخی موارد نیز زنان کاربر اینترنت طعمهی عوامل آزار میشوند و همانطور که در تیتر برخی از اخبار میاید به طور مثال فلان تعداد زن گرفتار باند پیرمردهای اینترنتی شدهاند. در واقع فضای اینترنت همانقدر که توانسته در گسترش آگاهی و اطلاعرسانی مثبت عمل کند٬ به همان اندازه نیز در آزار و اذیت زنان نقش داشته است.
در عینحال برخی از جامعهشناسان معتقدند که اشخاصی که در جامعه و در خیابان به زنان آسیبهای جنسی جنسیتی وارد میکنند حال با در اختیار داشتن اینترنت و فضای مجازی همان فرهنگ را به کوچههای دنیای مجازی آوردهاند. از پیشنهاد دوستی و همخوابگی تا تهدید به افشای روابط در صورت پاسخ منفی زن.
اما همانطور که در جامعه و فرهنگ کشورهای توسعهنیافته که زنان را فرودست میدانند تقصیر و گناه این نوع آزارها برعهدهی زنان گذاشته میشود در فضای مجازی نیز موارد بسیاری دیده شده که در صورت افشای این مسایل٬ باز هم زنان مقصر شناخته میشوند. یکی از جنجالیترین نمونهها در سال جاری هنگامی اتفاق افتاد که مینا خانی٬ رقصنده ساکن آلمان متن چت خصوصی خود را با مردی که او را مورد آزارجنسی جنسیتی قرار داده بود٬ منتشر کرد.
در پی انتشار متن این چت٬ حتی بسیاری از نزدیکان مینا نیز به او انتقاد کردند که با افشای آن چت٬ حوزهی خصوصی عامل آزار و اذیت را خدشهدار کرده یا عدهای دیگر گفتند که او برای معروفیت یا جلب توجه دیگران دست به این اقدام زده است. در حالیکه این توجیهها در دنیای واقعی نیز هنگامیکه زنی پرده از خشونتی پنهان برمیدارد گریبانگیر او میشود. بسیار شنیدهایم که در واکنش به چنین افشایی گفته شده: «اگر خودت نمیخواستی٬ اینگونه نمیشد» یا «موضوع را داغ کردهاید» یا امثال آن. مسالهای که البته به بیشتر شدن سکوت جاری در این خشونت کمک میکند.
در نمونهای دیگر اما که سالها پیش اتفاق افتاد٬ زهرا میرابراهیمی٬ بازیگر سینمای ایران قربانی این نوع از خشونت پنهان شد. اتفاقی که سرانجام به دادگاه و ترک کشور انجامید. فیلم رابطهی جنسی میرابراهیمی با فردی که گفته میشد دوست پسر سابق او بوده طی تنها چند روز دست به دست میشد و جدای از تبعات دادگاه و بازجوییهای امنیتی باعث شد که این بازیگر سینما خاک ایران را برای همیشه ترک کند. واکنش عمومی اما به انتشار این ویدیو یا میرابراهیمی را متهم میکرد یا از او بازیگر پورن ساخته بود که همگان ویدیوی همخوابگیاش را تماشا میکردند. در حالیکه در این مورد آنچه به وقوع پیوسته بود نقض حریم شخصی این بازیگر بود که کمتر توجهی به آن شد.
البته میرابراهیمی و خانی تنها زنانی نبودند و نیستند که مورد این نوع از خشونت قرار گرفتهاند اما شاید بتوان گفت که مسالهی آنها جنجال بسیاری در دنیای مجازی و واقعی به وجود آورد. خشونتی که به میرابراهیمی وارد شد نوعی از خشونت آشکار و در حد افکار عمومی یک جامعه بود اما خشونتی که دامن خانی را گرفت٬ خشونتی پنهان بود که به تصمیم وی به دنیای آشکار راه پیدا کرد.
سارا زنی ۳۳ ساله است که روزانه نزدیک به ۱۰ ساعت از اینترنت و فضاهای مجازی استفاده میکند. او معتقد است که «فقط کافی است جنسیت شما زن باشد و وارد دنیای مجازی شوید. همین زن بودن شما را در معرض خطرهایی قرار میدهد که گاه درمان آسیبهای آن سالهای سال به طول میانجامد. شاید به جرات بگویم که خود من هر هفته با پیغام یا کامنتی از این دست مواجه میشوم. یا کاربری دیگر که در پیغامهای خصوصی یا اینباکسی پیشنهاد سکس میدهد یا حتی تصورات و تخیلات همخوابگیاش با من را برایم مینویسد. پیشنهادهای زیادی هم در توییتر برای سکس چت دریاف میکنم. بعضی از آنها وقتی جواب "نه" میشوند ادامه نمیدهند و برخی دیگر نه تنها اصرار میکنند بلکه کار به تهدید هم میکشد که اگر سکس چت نکنی عکس یا متن چت را برای خانوادهات ارسال میکنیم».
کارشناسان حوزهی اینترنت اما معتقدند که هزینهی آزار و اذیت جنسی جنسیتی در فضای آنلاین به مراتب کمتر از فضای واقعی است؛ چراکه عاملان میتوانند ناشناخته باقی بمانند یا پشت هویتهای ساختگی پنهان شوند. نامحدود بودن گسترهی اینترنت نیز این اجازه را به عاملان میدهد که از هر نقطهی جهان که مایلاند زنان را در دیگر نقاط یا هرکجا که میخواهند مورد آزار و اذیت جنسی قرار دهند.
از سوی دیگر فضای مجازی میتواند وجوه مثبتی نیز در خصوص خشونت علیه زنان داشته باشد. همانطور که در سالهای اخیر گروههای فعال در حوزهی حقوق زنان با ایجاد گروهها و صفحههای فیسبوکی یا در تلگرام و ابزارهای ارتباط جمعی در راستای بالا بردن آگاهی جمعی در این خصوص کوشیدهاند. رکسانه گی٬ استاد ادبیات فمینیستی در دانشگاه «پرودو» که اولویت فعالیت خود را به مبارزه با خشونت آنلاین علیه زنان اختصاص داده٬ آرزو دارد که «دستکم جهان آنلاین برای زنان برابرتر و ایمنتر شود».
با این وجود به دلیل تابوهای اجتماعی در خصوص مسایل جنسی جنسیتی٬ افشای این نوع خشونت همچنان در ایران و کشورهای توسعهنیافته که غرق در تابوهای اجتماعی هستند به ندرت دیده میشود و اگر افشاگری نیز به میان آید؛ در بیشتر مواقع با آن مقابله صورت میگیرد.
به عنوان مثال آنچه میان آزاده نامداری و همسرش فرزاد حسنی از مجریان تلویزیون ملی ایران رخ داد؛ نمونهای از افشای خشونت و مقابلههایی است که با آن صورت میگیرد. نامداری با انتشار عکس صورت کبود خود در اینستاگرام نوشت که همسرش٬ دیگر مجری تلویزیون او را مورد ضرب و شتم قرار داده. جمعی از کاربران فضای مجازی اما به محض دیدن عکس او٬ نامداری را متهم کردند که حریم خصوصی را وارد حریم عمومی کرده. در حالیکه آنچه این مجری تلویزیون انجام داد تنها نمونهای بود از آنچه هر روزه در خانههای ما اتفاق میافتد.
در عینحال قوانین جمهوری اسلامی در خصوص جرایم رایانهای نیز به جای کمک به قربانیان٬ بیشتر به مسایلی چون بازداشت مخالفان و فعالان اینترنتی انجامید. ۸ ماه پس از انتخابات مناقشهبرانگیز سال ۸۸ قانون مبارزه با جرایم اینترنتی در ایران تصویب شد. البته زمینهساز تصویب این قانون فعالیت کنشگران سیاسی و مدنی در فیسبوک بود؛ به طوریکه حتی در دادگاه نیز علیه این شبکهی اجتماعی کیفرخواست خوانده شد.
در این قانون که به سه بخش بررسی جرم٬ آیین دادرسی و تبیین مقررات تقسیم میشود در بررسی جرم ۲۷ مورد شمرده شده که هرکدام از آنها میتواند به عنوان ابزاری برای خشونت علیه زنان قلمداد شود. مانند: اشاعه فحشا و منکرات٬ تحریک٬ تشویق٬ ترغیب٬ تهدید یا دعوت به فساد و فحشا و ارتکاب جرایم منافی عرف و … اما آنچه پلیس اینترنت انجام داد بازداشت گسترده مخالفان خود در فضای مجازی بود.
با این وجود همچنان سکوت مقابل این نوع از خشونت به مثابه دیگر انواع خشونت در دنیای واقعی بیش از افشای حقیقت است. زنان خصوصا به هر دلیلی از بازگو کردن خشونتهایی که با آن روبهرو میشوند سر باز میزنند و جامعه نیز پذیرای واقعیت پنهانی که هر روزه در حال تکرار است٬ نیست. آنچه در فضای مجازی اما میتواند به کمک زنان بیاید ثبت در حافظه است. به طوریکه آنچه در دنیای مجازی ثبت میشود قابل انکار نیست و میتواند به عنوان سند مطرح شود. اما در این مرحله آنچه مانع شکستن این سکوت میشود فرهنگ جامعه است که هنوز نتوانسته حقوق فردی و انسانی را بپذیرد و اسیر تابوهای اجتماعی خود است.