وقتی صحبت از حریم شخصی به میان میآید، بهطور معمول این فضا کمتر برای کودکان فرض میشود. مفهوم حریم شخصی کودکان که هنوز در جوامع مختلف، خصوصا توسعه نیافته یا در حال توسعه، جا نیافتاده و شناخته نشده، حتی در غرب و آمریکا نیز مفهومی تازه است که شاید کمتر از دو دهه از آغاز بحثهای جدی پیرامون آن میگذرد.
با این حال، به قدری مهم شناخته میشود که در پیماننامه حقوق کودک یک بند را از آن خود کند.
در بند ۱۶ پیماننامه حقوق کودک که اعضای سازمان ملل آن را پذیرفتهاند و ایران نیز از جمله امضاکنندگان آن است، آمده «کودکان حق برخورداری از حریم خصوصی را دارند. قانون باید از آنها در مقابل هرگونه تهاجمی به روش زندگیشان، نام نیکشان، خانوادهها و خانهشان حمایت کند». در واقع این بند یادآور شده که بایستی به خلوت کودکان احترام گذاشت و از مداخله خودسرانه در امور خصوصی آنها اجتناب کرد. کودک نیز طبق همین پیماننامه، به فردی گفته میشود که زیر ۱۸ سال داشته باشد.
مساله حریم شخصی کودکان، موضوعی نیست که تا به حال تحقیقات و پژوهشهای بسیاری روی آن انجام شده باشد؛ توجه به این مساله در شبکههای اجتماعی و فضای اینترنت که انگار دیگر از آن گریزی نیست، بیشتر به چشم میخورد. به طور مثال وقتی حریم شخصی کودکان را به زبانهای مختلف در اینترنت جستوجو میکنید، بیشتر به اهمیت این موضوع در آموزش آن به کودکان برای حضور ناگزیر در اینترنت اشاره دارد.
برای نمونه، مدام به والدین یادآوری شده که با چه روشهایی میتوانند از مورد آسیب قرار گرفتن فرزندانشان در دنیای اینترنت پیشگیری کنند. هرچند که طبق همین پژوهشها نمیتوان با قطعیت نشانههایی را انگشتنما کرد که نشاندهنده تجربه مورد خشونت قرار گرفتن کودکان در دنیای اینترنت باشد. آنچه به والدین یادآوری میشود نکاتی است که کودک میتواند با رعایت آنها کمتر در فضای مجازی، هدف آسیبهای مختلف قرار گیرد.
کودکان باید یاد بگیرند که مشخصات خصوصی خود از جمله آدرس منزل، نام مدرسه، مشخصات پدر و مادر را در فضای مجازی به اشتراک نگذارند، عکسهای خود را صرفا با افرادی مشترک شوند که آنها را میشناسند. کودکان زیر ۱۳ سال بایستی یاد گرفته باشند که برای ورود به صفحههای اینترنتی جدید از والدین خود اجازه بگیرند، گذرواژههای خود را به هیچکس ندهند، در اتاقهای چت با نامهای مستعار شرکت کنند، ایمیلهایی را که ناشناس است باز نکنند و کامپیوتر مورد استفاده آنها در اتاق خانواده باشد.
از سوی دیگر والدین بایستی به کودکان هشدار دهند که تمامی اطلاعات شخصی که آنها در اینترنت وارد میکنند به دست سازمانهای کاریابی، حکومتها، دانشگاهها و نمونههای دیگر جمعآوری میشود و ممکن است در ۲۰ سال آیندهای که از آن بیخبریم، مورد استفاده قرار گیرند. پدر و مادرها باید سعی کنند که با دوستان مجازی فرزندان خود آشنا شوند و به آنها هشدار دهند که نه آنچه در این دنیای مجازی میبینند، لزوما واقعیت است و نه آنچه میخوانند، تمام حقیقت.
شمار کودکانی که در فضای اینترنت مورد سواستفاده قرار گرفته یا با آزارجنسی مجازی مواجه شدهاند کم نیست اما آمار دقیقی نیز از آن در دست نیست. کودکان بسیاری هستند که خشونتهایی را که با آن مواجه شدهاند، یا نمیشناسند یا در مقابل آن سکوت کردهاند. نبود محدودیت زمانی، نداشتن اطلاعات کافی، آشنا نبودن با قوانین مجازی و امثال آن از جمله زمینههایی است که بستر آسیبپذیری کودکان را آمادهتر میکند.
اما در کنار مواردی که بیشتر حول خطرات دنیای مجازی میگردد، والدین در بسیاری از موارد خودشان ناقضان حریم شخصی کودکانشان هستند.
بسیاری از ما شاید به یاد آوریم که در دوران کودکی هیچ حریم شخصی برای خود نداشتیم. تجسس در وسایل کودکان، دنبال کردن آنها، خواندن خاطراتشان، کشف و توبیخ رازهای نوجوانیشان، گوش دادن به تماسهای تلفنیشان و نمونههایی که هر کدام خشتی از بیاعتمادی را در درون خانواده بنا میکند. در چنین شرایطی جدای از بیاعتمادی که میان فرزند با والدین به وجود میآید، این حریم شخصی کودکان است که همواره به دلایلی از جمله «خیرخواهی» یا «تربیت» نقض میشود.
اما نمونههای دیگری هم از نقض حریم شخصی کودکان وجود دارد که بیشتر پدر و مادرها به آن بیتوجهاند. حرف زدن از بچهها با دیگران و تعریف کردن از کارها و فعالیتهای آنها برای افراد خانواده، اقوام، دوستان و همسایهها میتواند به اشتراک گذاشتن بخشی از زندگی کودکان باشد که خود کودک از افشای آن در فشار روحی قرار گیرد یا فکر کند که هر حرکت او تحت کنترل است و به دیگران گزارش میشود. این رفتار نیز شکاف دیگری میان کودک با والدین او ایجاد میکند.
عین همین رفتار در دنیای مجازی نیز میتواند نقض حریم شخصی کودکان باشد. نیویورکتایمز در گزارش تحقیقی مفصلی که روی کودکان انجام داده، نوشته است که بسیاری از کودکان از اینکه والدین آنها عکسها یا خاطرات شخصیشان را در فضای مجازی منتشر کردهاند، ناراضی بوده و احساس «شرم» میکنند. البته این حس «شرمساری» در دختران بیشتر از پسران به چشم آمده است.
شیوا مادری است که درباره فرزند خود در شبکههای اجتماعی مطالب بسیاری منتشر میکند، از عکس تا خاطره. او در این گفتوگو از داستان خود و دخترش روایت کرد: «معمولا درباره دخترم زیاد مینویسم، چندی پیش یک نفر برایم کامنت گذاشته بود که عکس فرزندتان من را یاد فلان نوشته شما از او انداخت. پیش خودم فکر کردم وقتی دخترم بزرگ شود فکر میکند که تمام گذشتهاش را بسیاری از غریبهها میدانند. شروع به پاک کردن عکسها کردم».
در بندی دیگر از پیماننامه حقوق کودک آمده است که بایستی به نظرات کودکان اهمیت داد و آنها را در تصمیمگیریها شریک دانست. کنار هم قرار گرفتن این دو اصل نشان میدهد که بایستی درباره مسایلی که از کودکان برای دیگران تعریف میکنیم یا با آنها در فضای مجازی به اشتراک میگذاریم، نظرخواهی کنیم و در صورتی که آنها مخالف چنین روشی باشند، پدر و مادر موظف به تامین امنیت فکری کودک هستند.
شناختن فردیت کودک و تلقین استقلال به او امریست که در سنین نزدیک به ۱۸ سالگی و پس از آن خود را نشان میدهد. کودک در ۱۸ سالگی بایستی آنقدر به استقلال رسیده باشد که فردیت خود را جدای از خانوادهاش تعریف کند.
در نمونههای بسیاری دیده میشود که عکس کودکان در شبکههای اجتماعی دست به دست میشود یا در روزنامهها و نشریات به چاپ میرسد. در حالیکه انتشار عکس کودک نیز میتواند هم به معنای نقض حریم شخصی او باشد که در آینده و پس از رسیدن به سن کامل عقلی با تصمیم پیشین مخالفت کند و هم میتواند کودک را در معرض سواستفادههای بسیاری قرار دهد. به طور مثال افراد بزهکاری هستند که با استفاده از عکسهای کودکان اقدام به اخاذی میکنند یا حتی در نمونههای خاص اما واقعی، کودک شناسایی شده و دزدیده میشود.
چندی پیش عکس کودک نوزادی که در آغوش پدر خود زیر دوش در حمام بود سر و صدای بسیاری درباره همین موضوع به راه انداخت و حتی نزد برخی نمونهای از پدوفیلی به شمار آمد. در حالیکه بعدتر مشخص شد این نوزاد در شبی که عکس گرفته شده دچار تب بالا بوده و پدرش او را زیر دوش آب خنک برده بود تا حرارت بدن نوزاد کاهش پیدا کند. اما آیا این کودک در بزرگسالی ممکن است موافق اقدام پدر خود در انتشار عکس باشد؟ معلوم نیست.
محققان میگویند هنوز نمیدانیم کودکان در بزرگسالی چه احساسی از انتشار عکسها و مسایل شخصیشان در فضای مجازی خواهند داشت. چراکه دنیای مجازی به کودکی والدین امروز نمیرسد و امری جدید محسوب میشود. برای همین والدین امروزی نمیدانند نقض این حریم در فضای اینترنت چه احساسی ممکن است در کودکان پدیدار کند. در حالیکه گزارش نیویورکتایمز نمونهای از نتیجه این رفتار به شمار میآید ولی تحقیقات و پژوهشها حول این مساله چند سالیست که آغاز شده.
نمونهای دیگر از حریم شخصی کودکان که آن هم همچنان مفهومی تازه اما مهم به شمار میآید، شناساندن بدن به عنوان حریم خصوصی به کودکان است. این مساله به قدری اهمیت دارد که میتواند در صورت آموزش صحیح از میزان آسیبهای جنسی بکاهد که کودکان متحمل میشوند. در آخرین آمارها از هر ۸ کودک، ۶ دختر و ۵ پسر در کودکی آزار جنسی را تجربه میکنند که البته تاثیرات آن، تا بزرگسالی و چه بسا همیشه کودکان را همراهی میکند.
والدین بایستی به کودکان آموزش دهند که هیچکس حق نزدیکی به بدن آنها را ندارد و آنها هستند که برای بدن خود تصمیم میگیرند. در چنین شرایطی کودکان «نه» گفتن را میآموزند و میتوانند از خود محافظت کنند. در مقابل بزرگسالان نیز بایستی برای نزدیک شدن به کودکان احتیاط کنند. لبخند زدن به کودکان غریبه، دست کشیدن به سر، مو یا صورت آنها، نزدیک شدن به کودکان از روی محبت، عکس گرفتن با آنها، تقسیم کردن خوراکی با کودکان دیگران و نمونههایی از این قبیل رفتارها میتواند کودکان را در معرض خطر قرار دهد. کودکان به راحتی اعتماد میکنند و رفتارهای محبتآمیز بدون رعایت حریم شخصی کودکان میتواند باعث شود آنها به غریبهها راحتتر اعتماد کنند و در نتیجه در معرض خطرات بیشتری قرار گیرند.
برای همین در سالهای گذشته عکسهای یک روزنامهنگار با کودکان غیرایرانی در استادیوم ورزشی فوتبال سر و صدایی به دنبال داشت. آن روزنامهنگار با دو دختر خردسال در استادیوم عکس گرفته بود و دستان خود را روی شانههای آنها انداخته بود. در حالیکه این امر نشانهای است از نزدیک شدن غریبهها به بدن کودکان که میتواند بسترساز خطرهای احتمالی باشد و در عینحال نقض حریم بدن آنهاست.
رعایت کردن حریم شخصی کودکان و ارزش گذاشتن به تصمیمها و نظرات ایشان باعث قدرتمندتر شدن فردیت در کودکان میشود و اعتماد به نفس آنها را به دنبال دارد. رعایت این اصول از سوی والدین میتواند باعث بیشتر شدن حس امنیت کودک در خانواده شود تا از زمینههای آسیبهای اجتماعی آنها کاسته شود. در عینحال کودکان یاد میگیرند که خودشان نیز به حریم شخصی بزرگسالان و دیگر کودکان احترام بگذارند و فردیت آنها را به رسمیت بشناسند.
اما در جوامع توسعه نیافته یا کمتر توسعه یافته، به همان میزان که فردیت ناشناخته است، حقوق کودک نیز فرهنگسازی نشده و او را چون وابستهای به والدین متصور میشوند. کودکان و بزرگسالان در کنار هم حریم شخصی خود و دیگران را نقض میکنند. بسیار شنیدهایم که در ادبیات عامیانه میگویند «ما شرقیها که همه چیزمان در هم است».
تازگیِ حریم شخصی برای کودکان اما باعث شده که این مساله در قوانین ایران جایی نداشته باشد. در قانون حمایت از کودکان و نوجوانان شرایط نگهداری آنها و اصولی که بایستی رعایت شود ذکر شده، در عرف و مذهب نیز کودک وابستهای به والدین تعریف میشود که هویتی مستقل ندارد. نشناخته بودن این هویت مستقل تا به آنجا پیش میرود که حتی در برنامههای تلویزیون ملی، کودکهای بیسرپرست به متقاضیان «کادو» داده میشود یا پدری که فرزندش در جنگ کشته میشود، پیکر او را به آیتالله علی خامنهای اهدا میکند.
در حالیکه حریم شخصی برای کودکان ضمانتی بر حق مالکیت آنها بر خودشان و هر آنچه به آنها مربوط است نیز محسوب میشود. برای کنترل کودکان در مقابل آسیبهای احتمالی همانقدر که میتوان با تامین حس امنیت در آنها، اعتمادشان را جلب کرد، میتوان با نقض حریم شخصیشان تیشهای بر ریشهی این اعتماد زد و چهبسا باعث دوری بیشتر کودکان از خانوادهها شد.