/ IHRights#Iran: Hossein Amaninejad and Hamed Yavari were executed in Hamedan Central Prison on 11 June. Hossein was arrested… https://t.co/3lnMTwFH6z13 ژوئن

بدن و قوانین پس از مرگ

26 سپتامبر 16 توسط آیدا قجر
بدن و قوانین پس از مرگ

شاید برای خیلی از ما سوال باشد که پس از مرگ‌مان چه بر سر بدن‌های‌مان خواهد آمد. همان بدن‌هایی که امروز برای محافظت و تاکید بر مالکیت آن از چهار گوشه جهان صدای «بدن من، حق من» شنیده می‌شود. انسان‌ها همواره از زمانی که به یاد دارند، در مه‌آلودگی سرآغاز هستی دست و پا زده‌اند، همان‌طور که هیچ‌گاه نتوانستند برای سوال‌شان درباره آن‌چه پس از مرگ‌ بر روح و بدن‌شان پیش خواهد آمد، پاسخی پیدا کنند.

در این بی‌خبری محض، پر تردید و سوال، در بسیاری از آیین و رسوم بر «حرمت» انسان مرده تاکید شده. برخی مذاهب گاه آن را تا حد تقدس بالا برده و برای‌اش با هزینه‌های کلان زیارت‌گاه بنا و آن‌ را «مقدس» تعریف کرده‌اند. این حرمت یا تقدس در عرف هم جای خود را دارد و سعی می‌شود در آخرین مراسم دیدار با انسان مرده، یادبودی برگزار شود.


مجموعه قوانین امروز ایران، اگرچه در مواردی چون زنا با میت، تصمیم‌گیری برای اموال، اهدای عضو پس از مرگ برای پیوند جسمانی، مثله کردن یا آسیب فیزیکی و توهین و افترا به جسد، تصریح دارد، اما بیشتر به آن نپرداخته است. صرفا در قوانین مربوط به کفن و دفن به خود جسد اشاره می‌شود که البته در ایران برای دریافت مجوز دفن تایید یک مسوول قضایی لازم است. در شروع این شماره از مجله، محمد اولیایی‌فرد، حقوق‌دان و مشاور نشریه، قوانین موجود بر ما پس از مرگ‌مان را برشمرده است.

در عین‌حال محدودیت‌هایی نیز وجود دارد: مثلا برای اقلیت‌های مذهبی مثل بهاییان که سال‌هاست آرام‌گاه‌های‌شان تخریب می‌شود. بسیاری‌شان از همان ابتدای پیدایش جمهوری اسلامی بدن‌های‌شان ناپدید شد یا پس از کشته شدن‌شان، اجسادشان در خیابان‌ها رها شد. امروز هم ممکن است بدن‌های‌شان برای «دو ماه» در سردخانه‌ها بماند و تحویل خانواده‌ها داده نشود. دگراندیشان و سیاسیون و کنش‌گران و هرآن‌کس به نوعی دیگر از حاکمیت بیاندیشد و رفتار کند گروه‌هایی هستند که فقدان قوانین باعث شده اجسادشان وجه‌المعامله سیاسی قرار بگیرند یا برای دهه‌ها یا حتی همیشه ناپدید شوند. در مواردی هم تحویل برخی اجساد کشته‌شده‌گان مشروط به دریافت پول فشنگی است که باعث این مرگ شده است.

صالح‌ نیک‌بخت، وکیل دادگستری، در گفت‌وگو با کامبیز غفوری به ادامه روند خودداری از تحویل اجساد، چه اعدام‌شدگان اقلیت‌های قومی و مذهبی و چه اشخاصی که در برخی حوادث کشته می‌شوند، اشاره کرده است؛ با این دغدغه که مبادا مراسم آخرین وداع، تبدیل به محلی برای تجمع شود.

در فرهنگ‌های مختلف اما هر گروه اجتماعی ممکن است آیین و روسم متفاوتی برای حفظ حرمت یا احترام به زندگی تمام شده اعضای خود داشته باشند. خاک‌سپاری یکی از آن رسوم است. در نمونه‌های دیگر در مصر باستان، مردگان را مومیایی می‌کردند. زرتشتیانی که اجساد مردگان‌شان را بر بلندی‌های طبیعی یا مکان‌های سساخته‌ دست بشر قرار می‌دادند تا طمه‌های حیوانات لاشه‌خور شود. از زاویه‌ای دیگر نیز، حل شدن بدن انسان ناگزیر است به چرخه طبیعت برگردد. رفتار با جسد آداب و رسومی‌ست که این پروسه را در واقع محترمانه می‌کند.

حال می‌خواهد جسد سوزانده شود یا به در زمین دفن‌اش کنند. فرقی ندارد. زندگی هر انسانی پر است از خاطرات، تجربیات، اندیشه‌ها و سرگذشتی که بدن‌اش حامل آن بوده است. شکل بیرونی تمام درونیاتش. مرگ اما دست او را از این بردارنده‌اش کوتاه کرده است.

این مراسم و محل دفن انسان‌ها از طرفی رابطه‌ی نزدیکان‌اش با متوفی است. با او حرف می‌زنند، مرگ‌شان را باور می‌کنند و سبک می‌شود. این ارتباط، طنابی‌ست که بازمانده‌گان در نسبت با خود با عزیر رفته‌‌اش حفظ می‌کند و باعث تسکین آن‌ها می‌شود برای همین جایگاهی اخلاقی دارد.
اما هتک این حرمت در رفتار جمهوری اسلامی ذیل نواقص قانونی باعث شده به عنوان نمونه، برگزاری مراسم تسلایی که هر سال می‌خواهند برای کشته شدن داریوش و پروانه فروهر برگزار کنند، همواره با مشکلات امنیتی مواجه شود. در خصوص هاله سحابی هم همین‌طور. همان رفتاری که در قبال برگزاری مراسم درگذشت آیت‌الله منتظری در پیش گرفته می‌شود. مزارهای شکسته نمونه‌ی دیگری‌ست. مثل محل دفن احمد شاملو بارها مورد تخریب قرار گرفته.
در جایی از  قانون البته به حقوق متوفی در خصوص افترا و توهین پرداخته شده است. می‌توان علیه فرد توهین کننده یا افترا زننده به متوفی اقامه دعوا، کیفر و ادعای خسارت کرد. اما نه برای بسیاری از مردگانی با پیشینه سیاسی یا دگراندیشی و مذهبی. نعیمه دوستدار در مطلبی در این‌باره، تحقیر زندگان با توهین به مردگان را جرم‌انگاری کرده است.

یکی از باورهای رایج در عرف درباره رابطه مرگ و بازماندگان، به حضور در مراسم وداع برمی‌گردد. آن‌جا که گفته می‌شود «خاک سرد می‌کند» یا تاثیری که این حضور می‌تواند در باورپذیری مرگ و باور کردن نبود یک انسان داشته باشد.
امروز نزدیک به بیست سال می‌گذرد از تابستان ۶۷ که گورهای دسته‌جمعی خاوران در تاریخ حکومت جمهوری اسلامی ثبت شدند. در آن تابستان، اندکی پس از پذیرش قطع‌نامه ۵۹۸ آتش‌بس میان ایران و عراق، انسان‌های بسیاری اعدام شدند. شمار آن‌ها در برخی آمارهای تا ۳۰ هزار نفر هم ذکر شده.

خانواده‌های آن‌‌ها اما بدون اطلاع از حکم اعدام یا زمان اجرای آن تا مدت‌ها بی‌خبر بودند. شنیده‌ها کم‌کم به مادران و همسران زندانیان رسید. هنوز هم بسیاری از مادران هنوز نمی‌دانند فرزندان‌شان کجاست اما سال‌هاست که این آرام‌گاه مورد تخریب قرار می‌گیرد. آرش بهمنی در یادداشتی در این خصوص ضمن اشاره به فقدان قانون در خصوص گورهای دسته‌جمعی که اجساد انسان‌های دگراندیش روی هم انداخته شده‌اند، در گفت‌وگو با وکیل دادگستری مطابقت این عمل را با قوانین شرعی بررسی کرده است.

با دیدگاه نوگرایانه به دین، قوانین طبق فقه اسلام قابل تغییرند چراکه برگرفته از رسم و رسوم جاری بر زندگی جامعه هستند. اما فقدان آن‌ها باعث شده که نه فقط در ایران و صرفا در جمهوری اسلامی بلکه در تمامی جهان اجسادی باشند که دیکتاتورها را می‌ترسانند.

مادران آرژانتینی که فرزندان‌شان را مابین سال‌های ۱۹۷۶ تا ۱۹۸۳ و در طول دوران حکومت رعب‌انگیز دیکتاتورهایی چون «خورخه رافائل ویدلا» و «رینالدو بینیونه» گم کردند، چهل سال است که تحت عنوان «مادران پلازا دومایو» گرد هم جمع می‌شوند.

جسد چه‌گوارا را بعد از مرگش در روز نهم اکتبر سال ۱۹۶۷ با یک هیلی‌کوپتر به روستای ولگراند منتقل کردند، عکس‌هایی از کالبد خونین او وجود دارد که روی میزی در رخت‌شوی‌خانه‌ای دراز به دراز خوابندند. در آخرین یادداشت این شماره، ماهرخ غلامحسین‌پور در مطلبی به این نمونه‌های جسدهایی اشاره کرده که حکومت‌ها را ترسانده‌اند.

در همین راستا برای صفحه پایانی شماره ۳۸ نشریه حقوق ما با موضوع «حقوق اجساد انسان» از کیانوش رمضانی، کاریکاتوریست خواستم تا با فهرستی از این داده‌ها، از حق ما بر بدن‌مان پس از مرگ، طرحی بزند.

آن‌چه در این شماره از «حقوق ما» می‌خوانید مروری است بر قوانین و نواقص آن درباره حقوق ما پس از مرگ‌مان و آن‌چه در جوامعی مثل ایران با حکومت‌هایی مذهبی بر سر اجساد‌ ممکن است پیش آید. هتک حرمت‌هایی که از ناپدید شدن تا گورهای دسته‌جمعی و توهین و افترا را شامل می‌شود.

شماره ۳۸:  حقوق ما پس از مرگ‌مان