/ IHRights#Iran: Hossein Amaninejad and Hamed Yavari were executed in Hamedan Central Prison on 11 June. Hossein was arrested… https://t.co/3lnMTwFH6z13 ژوئن

اسم ساده پناهجو، درد هزار توی بی وطنی

1 دسامبر 16 توسط ماهرخ غلامحسین‌پور
اسم ساده پناهجو، درد هزار توی بی وطنی

با اینکه در بیانیه حقوق بشر، پناهجویی یک حق است؛ اما غالب کشورهای امن جهان این حق را نقض می‌کنند. پناهجویان، کماکان با بحران‌های شدید مالی، ناامنی، کار سیاه با حداقل دستمزد، برخوردهای دوگانه و تبعیض‌آمیز، خشونت و تحقیر مواجه‌اند، دنیا ترجیح می‌دهد چشمانش را به روی دشواری‌های زندگی یک آواره بی وطن ببندد.

آنها اسم ساده‌ای دارند؛ «پناهجو»

اما مشکلات‌شان به سادگی این واژه دو سیلابی نیست. مهاجرت به کندن یک درخت از ریشه می‌ماند، گاهی درخت، در کشور مقصد ریشه می‌دواند و میوه م‌دهد، گاهی هم ریشه‌ها همراه با جاکن شدن از خاک ـ وطن ـ می‌میرند و درخت بی هویت و بی برگ و بار، روی دست کره زمین می‌ماند تا ابد.

شاید به همین دلیل است که هم‌زمان با شعله‌ور شدن آتش مناقشه و درگیری در طول چند سال گذشته در منطقه خاورمیانه و بالا گرفتن بحران پناهندگی و افزایش خیل عظیم پناهجویان در به در، تن تب‌دار زمین هم درد می‌کند.

در این میان جنگ‌زدگان بی پناه، تن به مرگ‌های دل‌خراش می‌دهند تا به سرپناهی امن برسند و جان‌شان را از دست مرگ به در ببرند. مقصدشان غالبا کشورهای امن جهان است، کشورهای اروپایی هم‌چون آلمان و اتریش و مجارستان و یا استرالیا، آمریکا و کانادا .

آنها غالبا با بی مهری کشورهای میزبان و مرزهای بسته شده مواجه‌اند و به همین دلیل هم در طول مسیر به سمت کشورهای مقصد، داستان‌های بسیار دردناکی از حال و روزشان در دنیای مجازی منتشر شده است. خبر مرگ دلخراش 71 پناهجو که به شکلی فشرده در یک کامیون در بزرگراهی در شرق اتریش پیدا شدند، یا فیلم‌های متعدد هولناکی که واژگونی قایق پناهجویان استرالیا را نشان می‌دهد، تصویر جسد ایلان پسرک سه ساله سوری و از اهالی  شهر محاصره شده کوبانی که در شن‌های ساحل بدروم ترکیه خوابیده و مامور گارد مرزی این کشور بالای سر او ایستاده، تنها بخشی از زخم بزرگ این روزهای زمین است، زخمی به نام پناهجویی، بی وطنی و بی خانمانی.

 

بیش از ۶۰ میلیون پناهنده فقط برای یک سال

به گزارش سازمان ملل، شمار آوارگان جهان در سال 2015 به بیش از 60 میلیون نفر رسیده است.

همچنین کمیساریای عالی سازمان ملل در امور پناهندگان در سال 2014 اعلام کرده بود جهان با بحران تازه‌ای در مورد پناهجویان روبه‌رو شده، بحرانی که عملا از حل آن عاجز مانده و رکود بی سابقه‌ای در این مورد به ثبت رسیده است.

در این سال بیش از 56 میلیون انسان به علت جنگ‌های خانمان‌سوز، به سمت و سوی دیگر جهان تارانده شده‌اند. این رقم بالاترین آمار ثبت شده بعد از جنگ جهانی دوم تا آن زمان بوده است.

سوری‌ها در نخستین رده پناهجویی جهانند، اما نمی‌توان آمار قابل توجه افغانستانی‌ها، ایرانی‌ها، عراقی‌ها ، اوکراینی‌ها، اهالی نیجریه، صربستانی‌ها، اهالی روسیه، پاکستانی‌ها، اهالی سودان جنوبی، اریتریایی‌ها و اقلیت‌های مذهبی مندایی و ایزدی را نادیده گرفت.

کانون پناهندگان سیاسی ایرانی در برلین از قول سازمان فدرال آلمان در سال 2014 از درخواست پنج میلیون و 394 ایرانی برای پناهندگی در این کشور خبر داد. همین سال بیش از 30 میلیون و 862 مهاجر افغانستانی، متقاضی اقامت در کشور آلمان بوده‌اند که قریب به 300 برابر، بیش از آمار متقاضیان سال 2014 بوده است.

در سال 2013 کمیساریای عالی سازمان ملل در امور پناهندگان گفت که چهار درصد کل پناهجویان جهان ایرانی بوده‌اند. این رقم با توجه به این‌که ایران در شرایط جنگی نیست، آمار حائز توجهی است.

ایرانیان پناهجو غالبا کشور ترکیه را به عنوان کشور واسط انتخاب می‌کنند. آنها در کشور ترکیه شرایط دشوار و تحت فشاری را سپری می‌کنند و گاه ناچارند تا زمان تعیین کشور میزبان، سال‌های متوالی در وضعیت تعلیق و بلاتکلیفی در این کشور بمانند.

 

هراس بی وطنی

مریم دهکردی، روزنامه‌نگار و پناهجوی ساکن ترکیه مهم‌ترین معضلش را تعلیق و انتظار می‌داند: «این‌که نمی‌دانی تا کی و کجا باید منتظر بمانی ویران‌کننده است».

از نظر او پروسه پناهجویی، یک پروسه کمابیش طولانی و طاقت فرساست: «اگر مهارتی برای انجام این كار نداشته باشی، اگر زبان رايج و مرسوم كشور پناهنده‌پذير را ندانی، وضعیتت به مراتب سخت‌تر و طاقت‌فرساتر می‌شود».

از او در مورد مقصدشان می‌پرسم: «مقصد اين روزهای اغلب پناهجويان ساكن تركيه، دو كشور كانادا و آمريكاست. كشورهای اروپايی از ميان پناهجويان ايرانی هيچ پرونده‌ای را نمی‌پذيرند. دليل‌اش اين است كه تعداد پناهجويانی كه به طور مستقيم خودشان را به مرزهای اروپا می‌رسانند آن‌قدر زياد است كه ديگر سازمان ملل افراد ديگری را نمی‌تواند به آن‌جا اعزام كند و آمريكا كشوری است كه بيش از هر كجای ديگر مرزهايش را به روی پناهندگان باز می‌كند».

از مریم می‌پرسم به طور معمول پروسه هر پناهجو برای رسیدن به کشور میزبان چقدر زمان‌بر است: «از لحظه‌ای كه سازمان ملل پناهجويی كسی را تاييد كند تا وقتی امكان انتقال به كشور آمريكا را پيدا كنی دست كم سه سال و اندی طول می‌كشد. مصاحبه‌های متعدد، بررسی‌های امنيتی و ايالتی و ... اين‌ها پروسه‌های زمان‌بری است كه گاه در ميانه راه پشيمانت می‌كند، مثل ما كه تا امروز دو بار خواسته‌ايم انصراف بدهيم، اما هر بار از هراس اين‌كه جايی نباشد كه برويم، پشيمان شده‌ايم».

جمعیت پناهندگان ایرانی در ترکیه در سال گذشته قریب به 15 هزار نفر بوده است. به گزارش رادیو زمانه،  جمعیت پناهجوی ایرانی بعد از سوری‌ها و عراقی‌ها، سومین جمعیت خواهان پناهندگی است که به علت نزدیکی مرزهای ایران و ترکیه و برای روشن شدن وضعیت و انتقال‌شان به کشور میزبان، به ترکیه هجوم آورده‌اند.

 

پناهندگی فقط یک پله از زندان بالاتر است

بهروز جاویدتهرانی، فعال سیاسی که خودش نیز تجربه پناهندگی را از سر گذرانده بر این باور است که «هیچ دلیلی برای پناهندگی بر دلیل دیگر ارجحیت ندارد و حتما کسی که حاضر شده زندگی و دوستانش را رها کند، دلیل محکمی برای پناهجویی دارد».

به باور این کنش‌گر مدنی، پناهندگی تنها یک پله از زندان بهتر است.

او پروسه قانونی که پناهجویان در ترکیه برای اخذ حق پناهندگی سپری می‌کنند را بسیار طولانی و فرساینده توصیف می‌کند: «این حالت برزخی که پناهجو معمولا حق کار کردن هم ندارد یکی از بدترین و زجر آورترین شرایط است، خصوصا برای کسانی است که با زن و فرزند این دوران را طی می‌کنند. به تبع همین بحران پناهجویی، پروسه انتقال کسانی که پناهندگی‌شان مورد پذیرش سازمان ملل قرار گرفته به کشور ثالث نیز بسیار طولانی شده است».

او رسیدن به کشور ثالث را پایان مشکلات پناهندگان نمی‌داند و بر این نکته تاکید می‌کند که: «سال‌ها طول می‌کشد تا پناهجویان، مهیای زندگی در کشور جدید باشند و به شرایط طبیعی برسند».

 

نبود مسکن و سرپناه، عمده‌ترین مشکل پناهجویان ساکن فرانسه

وضعیت پناهجویان ایرانی در اروپا هم شرایط ایده‌آلی نیست. چندی پیش گزارش‌هایی از وضعیت پناهجویان ایرانی و پناهجویان سایر کشورها در بندر کاله، واقع در شمال فرانسه منتشر شد که خبر از وخامت وضعیت مهاجران می‌داد. آنها غالبا در شرایطی کاملا غیر بهداشتی و غیر انسانی، بدون آب، برق و امکانات بهداشتی مناسب و تغذیه کافی زیست می‌کنند و  روزهای‌شان را به امید رسیدن به شرایط بهتر می‌شمارند.

سارا دماوندان روزنامه‌نگاری است که شرایط پناهجویی را پشت سرگذاشته. او می‌گوید شرایط هر پناهجو با پناهجوی دیگر متفاوت است.

«مشکلات پناهجویان ایرانی متفاوت است. مثلا فاکتور جنسیت در شرایط یک پناهجو نقش موثری دارد. در فرانسه به زن‌ها و بچه‌ها اهمیت بیشتری می‌دهند و پناهندگانی که زن و بچه دارند شرایط‌شان به مراتب بهتر از مردانی است که مجردند».

از این روزنامه‌نگار می‌پرسم مهم‌ترین مشکل پناهجویان ساکن فرانسه چیست؟ پاسخ می‌دهد «مسکن و سرپناه».

«بزرگ‌ترین مشکل فرانسه بنا به تجربه شخصی من، نبود مسکن است. یک مهاجر در نگاه نخست وقتی وارد فرانسه می‌شود، با مشکل مسکن مواجه است. در انگلیس یا آلمان کمپ‌های مخصوص پناهندگان وجود دارد و در وهله نخست فرد پناهنده را به کمپ هدایت می‌کنند؛ اما در فرانسه چنین چیزی وجود ندارد. فقط شب ممکن است به تو جای خواب بدهند. فردا صبح می‌گویند باید محل سکونت شبانه را ترک کنی. باید تمام ساعت‌های روز را علاف خیابان‌ها باشی تا مثلا شش یا هفت شب تو را از نقطه‌ای که تعیین کرده‌اند، بردارند. به نظرم این مهم‌ترین معضل پناهجویان ساکن فرانسه است».

با اینکه در بیانیه حقوق بشر، پناهجویی یک حق است؛ اما غالب کشورهای امن جهان این حق را نقض می‌کنند. پناهجویان، کماکان با بحران‌های شدید مالی، ناامنی، کار سیاه با حداقل دستمزد، برخوردهای دوگانه و تبعیض‌آمیز، خشونت و تحقیر مواجه‌اند، دنیا ترجیح می‌دهد چشمانش را به روی دشواری‌های زندگی یک آواره بی وطن ببندد.