حقوق بشر مشتمل بر سلسله آزادیها و حقوق انسانی مشروع، از جمله حقوق مدنی، سیاسی، اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی است. اما تمام این حقهای بشری به یک قاعده بنیادین به نام حق حیات انسان میرسند. در واقع، تمام حقها و آزادیها مقوّم ذات حق بر حیات هستند. برخورداری از حداقلهای بهداشتی، لازمه حیات و حیثیت ذاتی انسـان به شمار میرود و عدم برخورداری از این حداقلها به منزله انکار والاترین ارزشهای انسانی است.
بنابراین، حق بر داشتن بهداشت، درمان و سلامتی را میتوان حقی بنیادین قلمداد کرد. زیرا حق بنیادین در نظام حقوق بشر به حقی اطلاق میشود که برای تحقق و بهرهمندی از سایر حقها و آزادیها ضرورت دارد. به همین جهت، از آنجا که بسیاری از حقوق و آزادیها بدون برخورداری از سلامتی و بهداشت بیمعنا خواهند بود، لذا حق بهداشت، درمان و سلامتی، حقی بنیادین محسوب میشود.
البته باید میان دو مفهوم «حق بر سلامتی» و «حق بر سالم بودن» تفکیک قائل شد. زیرا حق بر سلامتی به معنای حق بر سالم بودن نیست. سالم بودن به فقدان بیماری دلالت دارد، اما حق بر سلامتی فراتر از صرف نبود بیماری است و دارای ابعاد مختلف جسمی، روانی و اجتماعی است؛ حقی است که مستلزم برخورداری از فرصتهای برابر برای همه است تا بتوانند از امکانات، تسهیلات، خدمات و شرایط لازم برای تحقق این استاندارد برخوردار شوند. در واقع، سالم بودن فقط یک برداشت حداقلی از حق بر سلامتی است و «حق بر بهرهمندی از عالیترین استاندارد سلامتی»، مجموعهای از پیششرطها و استلزامات را در بر دارد که لازمه تحقق آن هستند.
اول : مؤلفههای بنیادین حق بر سلامتی
به طور کلی در مورد حق بر سلامتی باید به چهار مؤلفه اساسی اشاره کرد.
۱- حق بر سلامتی، حقی فراگیر و عام الشمول است: هرگاه از سلامتی صحبت میشود، اولین و ابتداییترین مفهومی که از آن به ذهن متبادر میشود، دسترسی به مراقبتهای بهداشتی و مراکز بهداشتی و درمانی است. بدون شک مراقبتهای درمانی و بهداشتی اولیه و ضروری و در اختیار داشتن این امکانات، عنصری مهم در تحقق حق بر سلامتی هستند.
۲- حق بر سلامتی متضمن یکسری از آزادیهاست: در این مفهوم آزادی به این معناست که هیچ کس نباید بدون رضایت خود تحت انجام آزمایشها یا معالجات پزشکی اجباری قرار گیرد. پیشرفتهای علمی که در زمینه بهداشت و درمان و مسائل پزشکی صورت میگیرد، در کنار منافع آن، میتواند آثاری منفی بر سلامتی انسان نیز داشته باشد؛ بهویژه آنگاه که انسان، موضوع انجام انواع آزمایشهای بالینی برای ارزیابی میزان کارآیی داروها و شیوههای درمانی جدید قرار میگیرد. هرگونه آزمایش و تحقیق پزشکی اجباری میبایست ممنوع شمرده شده و رضایت فرد در هر مورد باید از قبل اخذ شود. با استناد به ماده ۷ میثاق حقوق مدنی و سیاسی که اشاره داشته «هیچکس نباید به شکنجه و رفتارها و مجازات ظالمانه و غیرانسانی محکوم شود، به ویژه اینکه هیچ فردی نباید بدون رضایت خود محکوم شود که تحت آزمایش علمی و پزشکی قرار گیرد»، میتوان گفت که اقدامات یا آزمایشهای پزشکی اجباری و تحمیلی به سان شکنجه یا دیگر رفتارهای غیرانسانی، ظالمانه و تحقیرکننده به شمار میروند. در نتیجه واضح است که به نام پیشرفت علم و دانش پزشکی، نمیتوان آموزههای بنیادین حقوق بشری همچون حیات و سلامتی انسان را (که ریشه در حیثیت ذاتی او دارند)، نادیده گرفت.
۳- حق بر سلامتی شامل استحقاقات فردی است: انسان حق دارد که در محیط و جامعهای سالم و امن زندگی کند، چرا که برخورداری از محیط زندگی و اجتماع سالم، لازمهی رشد و بالندگی انسان است. دولتها موظف هستند تا حد امکان محیطی سالم را فراهم کنند تا شهروندان آنها بتوانند در چنین محیطی، حیاتی همراه با سلامتی و رفاه داشته باشند. به بیان دیگر، دولت مکلف است برای تحقق بهداشت و سلامت همگانی سیستم بهداشتی برنامهریزی شده، مؤثر و یکپارچهای را در سطح ملّی تأسیس نماید البته این سیستم بهداشت همگانی باید به گونه ای استقرار یابد که همگان بتوانند از فرصتهای برابر جهت بهره مندی از عالیترین سطح سلامتی برخوردار باشند. از جمله این فرصتها می توان به دسترسی به داروهای اساسی، خدمات و مراقبتهای درمانی وبهداشتی اساسی، پیشگیری، درمان و کنترل بیماری ها اشاره کرد
۴- رعایت اصل عدم تبعیض و انصاف در توزیع مناسب و عادلانه امکانات و خدمات بهداشتی: این امر نقش مهمی در نیل به استاندارد بالاتر سلامتی دارد. اصل منع تبعیض، از اصول بنیادین در نظام بین المللی حقوق بشر است و همانگونه که در ماده ۲ میثاق هم اشاره شده است، دولتهای عضو باید حقوق مندرج در میثاق را بدون تبعیض از هر حیث برای همه تضمین کنند. در این میان برخی گروهها مستحق رفتار ترجیحی نیز میباشند و نیازهای آنها باید مورد توجه خاص قرار گیرد از جمله زنان، کودکان، افراد سالخورده و معلولان.
دوم: اســناد بینالمللی حمایت از درمان، بهداشــت و سلامت عمومی
سلامتی، بهداشت و درمان به عنوان بنیادین ترین حق بشری اولین باردر منشــور ملل متحد مورد توجه قرار گرفت و الزاماتی را برای دولتها در جهت فراهم ســاختن بهداشت و سـلامت در جامعه ایجاد کرد. اساسنامه سازمان بهداشت جهانی نیز به این موضوع پرداخته و تعریفی را از سلامت ارائه میدهد. پس از آن در اســناد بینالمللی و منطقهای متعددی اعــم از خاص و عام و همچنین چند اعلامیه، این حق به رســمیت شــناخته شده است. از جمله اســناد بین المللی که تأکید زیادی بر مسأله بهداشت و ســلامت داشته است میثاق حقوق اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی و نیز اعلامیه هزاره سوم توسعه است.
۱- منشور ملل متحد - سازمان بهداشت جهانی
اولین اشــاره به مسئله بهداشت و ســلامت عمومی در ماده ۵۵ منشــور ملل متحد آمده اســت که طبق بند ب این ماده، دولتها متعهد به ترویج راهحلهایی برای مشــکلات مربوط به ســلامت هســتند. اما سلامتی به عنوان یک حق بشری اولین بار در سال ۱۹۴۶ در اساسنامه سازمان جهانی بهداشت به رسمیت شناخته شد. در مقدمه اساسنامه سازمان بهداشت جهانی، سلامتی «رفاه کامل فیزیکی، روحی و اجتماعی و نه صرفا عدم وجود هرگونه بیماری و ناتوانی» تعریف شده است و «بهرهمندی از بالاترین استانداردهای سلامتی قابل دسترس، یکی از بنیادیترین حقوق هر انســان بــدون در نظر گرفتن تفاوتهای نژادی، مذهبی، باورهای سیاســی یا شــرایط اقتصادی و اجتماعی است.» همچنین ماده یک آن نیز «تحقق عالیترین سطح ممکن بهداشت برای همه افراد» را به عنوان رسالت اصلی سازمان معرفی میکند.
۲- اعلامیه جهانی حقوق بشر
مــاده ۲۵ اعلامیه جهانی حقوق بشــر نیز به حــق برخورداری از سلامتی پرداخته است. طبق بند ۱ این ماده، هر کس حق بر تأمین زندگی شایســته از حیث خوراک، مســکن، مراقبتهای پزشکی و خدمات اجتماعــی را دارد؛ این ماده حق بر زندگی آبرومند را بیان میکند که یکی از لوازم زندگی شایســته و آبرومند تأمین نیازهای اولیهای مثل سلامت است.
۳- میثاق بین المللـی حقوق اقتصــادی، اجتماعی و فرهنگی
حق برخورداری از بهداشت و سلامت عمومی در ماده ۱۲ میثاق بینالمللـی حقوق اقتصــادی، اجتماعی و فرهنگی نیز ذکر شــده است؛ بر اســاس این ماده، کشــورهای طرف میثاق حق هرکس را به تمتع از بهترین حالت جســمی و روانــی ممکن الحصول به رسمیت میشناسد و تدابیری که دولتها باید برای استیفای کامل بهداشت و ســلامت اتخاذ کنند، عبارت است از: انجام اقداماتی در جهت توسعه ســلامت کودکان و کاهش مرگ و میر آنها، بهبود بهداشت محیط و بهداشــت صنعتی، پیشگیری و معالجه و کنترل بیماری های همه گیر بومی، حرفه ای و سایر امراض و تأمین خدمات و مراقبتهای پزشکی در مواقع بیماری.
۴- میثاق حقوق مدنی و سیاسی
میثاق حقوق مدنی و سیاسی نیز شامل مقرراتی است که بر بهداشت و ســلامت عمومی تأثیر میگذارند. بــرای مثال، می توان حق بر حیات، حق بر آزادی از شــکنجه، حق بر آزادی و امنیت شخصی، حق بر رفتار انسانی با زندانیان، آزادی فکر، وجدان و مذهب و حق بر مطالبه، دریافت و انتقال اطلاعات را نام برد. این حقوق به افراد برای دستیابی به سلامت و برخورداری از این حق کمک میکند.
۵- کنوانســیون بینالمللی رفع همه اشــکال تبعیض نژادی
ســند دیگری که باید در این رابطه بررســی شــود، کنوانســیون بین المللی رفع همه اشــکال تبعیض نژادی است که بر اصول عدم تبعیــض و برابری موجود در میثاقین تأکید میکند. طبق ماده ۵ این کنوانسیون، دول عضو متعهدند تبعیضات نژادی را در هر شکل و صورتی ممنوع و ریشــه کن سازند و حق هر فرد را به مساوات در برابر قانون و به ویژه در تمتع از حقوق برشمرده شده بدون تمایز از لحاظ نژاد یا رنگ یا ملیت یا قومیت تضمین کند. بند 4 این ماده به حق اســتفاده از بهداشت عمومی و مراقبتهای پزشکی، بیمه های اجتماعی و خدمات اجتماعی اختصاص دارد.
۶- کنوانسیون رفع تبعیض علیه زنان
از اســناد بینالمللی خاص میتوان کنوانسیون رفع تبعیض علیه زنان را نام برد که در ماده ۱۱ خود، حق بر حفظ ســلامتی و رعایت ایمنی در محیط کار از جمله حمایت از وظیفه تولید مثل را به رسمیت میشناسد. کنوانسیون رفع تبعیض علیه زنان، بارداری و تولید مثل را به عنوان یکی از ابعاد سلامت تلقی میکند و بر مراقبت زنان به هنگام بارداری و زایمان و توانمندســازی آنان برای اشتغال تأکید میکند و محتوای خاصی برای حق بر ســلامت، براســاس جلوگیری از تبعیض علیه زنان در زمینه مراقبت بهداشتی با تأکید بر خدمات مراقبت بهداشتی تنظیم خانواده، علاوه بر دسترســی برابر زنان به خدمات بهداشــتی ارائـه میدهد.
طبق پاراگراف دوم ماده ۱۲ این کنوانسیون، دولتها متعهد به تضمین ارائه خدمات مناسب در ارتباط با بارداری، بسـتری شدن برای زایمان و دوران پس از زایمان و در موارد لزوم، در اختیار قراردادن خدمات رایگان و تغذیه کافی در دوران بارداری و شیردهی مادران هستند. علاوه بر این کنوانسـیون محو تبعیض علیه زنان در سال ۱۹۹۹، توصیهنامهای تحت عنوان زنان و سلامت را تصویب کرد. از نکات مهم این توصیــهنامه میتوان به ممنوعیت تبعیض علیه زنان در دسترســی به خدمات درمانی و بهداشــتی، توجه خاص به نیازها و حقوق زنان، گروههای آســیبپذیر و محروم و زنان روســتایی و تضمین دسترســی زنان به اطلاعات و آموزش مربوط به سلامت جنسی و تولید مثل از سوی دولت اشاره کرد.
۷- کنوانسیون حقوق کودک
کنوانســیون حقوق کــودک، در ماده ۲۴ خود، حــق کودک را در برخورداری از بالاترین ســطح استاندارد سلامت و تسهیلات لازم برای درمان بیماری و توانبخشــی به رسمیت میشناسد. طبق این ماده، دولتها باید روشهای مناسب را در زمینه کاهش مرگ ومیر نوزادان و کودکان و ارائه مشاوره پزشکی و مراقبتهای بهداشتی اولیه، مبارزه با بیماریها و سوء تغذیه و تضمین مراقبتهای قبل و پس از زایمان مادران اتخاذ کنند.
۸- کنوانسیون حقوق معلولان
ماده ۲۵ کنوانسیون حقوق معلولان مصوب ۲۰۰۶ نیز به موضوع سلامت اختصــاص دارد. به موجب این ماده، دولتهای عضو کنوانســیون حقــوق معلولان برخورداری از عالیترین اســتاندارد ســلامتی را بدون تبعیض بر اســاس معلولیت، به رســمیت میشناسند و باید برای معلولان خدماتی مانند خدماتی کــه برای افراد دیگر فراهم کردهانــد، تدارک ببینند و با توجه به معلولیتشــان، خدمات لازم را برای تشخیص اولیه و درمان و برای پیشگیری و به حداقل رساندن ناتوانی (معلولیت ) بیشــتر در میان کودکان و اشخاص مسن فراهم کنند و در تدارک خدمات به نواحی روستایی توجه خاص شود.
۹- کنوانسیون حمایت از حقوق کارگران مهاجر
کنوانســیون بینالمللی حمایت از حقوق کارگران مهاجر و اعضای خانوادههایشــان مصوب قطعنامه شــماره ۴۵/۱۵۸ مجمع عمومی در ۱۸ دســامبر ۱۹۹۰ است. مــواد ۴۳، ۲۸ و ۴۵ این کنوانســیون به بیــان مطالبی در رابطه با بهداشــت و ســلامت عمومــی میپردازد. طبق مــاده ۲۸، کارگران مهاجر و اعضای خانوادههایشان حق بر دریافت مراقبت پزشکی که برای حفظ حیات یا جلوگیری از آسیب غیر قابل جبران به سلامتشان ضروری است را بــه گونهای برابــر با اتباع دولت مربوطه دارنــد و از ارائه این خدمات به دلیل بینظمی کارگران در رابطه با اقامت یا اســتخدام نباید خودداری شــود. مواد ۴۳ و ۴۵ به ترتیب دسترســی کارگران مهاجر و دسترســی اعضای خانــواده کارگران مهاجر به خدمات اجتماعی و بهداشتی به گونه ای برابر با اتباع دولت را مقرر میدارند.
۱۰- معاهدات حقوق بشر دوستانه بین المللی
معاهدات چهارگانه ژنو نیز از جمله معاهداتی هســتند که به مسئله بهداشت و ســلامت پرداختهاند. معاهده اول ژنو در مورد بهبودی شرایط مجروحان و بیماران نیروهای مسلح در میدان جنگ است. طبق ماده ۲۲ معاهده ســوم ژنو که به مداوای اســیران جنگی اختصاص دارد، اسرای جنگی فقط باید در مکانهای مشخصی که ضامن بهداشت و ســلامت آنها باشد، نگهداری شوند. طبق ماده ۳۰ هر اردوگاه باید مجهز به درمانگاهی مناســب باشد که در آن به اندازه کافی به درمان وســلامت اسرای جنگی توجه شود . اسرای جنگی که از بیماری خطرناک رنج میبرند یا شرایطشان به گونهای اســت که نیازمند درمانی خاص مانند عمل جراحی یا مراقبت بیمارستانی هستند، حتی اگر بخواهند آنهـا را در آیندهای نزدیک به میهن خــود بازگردانند باید در واحد پزشــکی شــهری یا نظامی که میتواند چنین درمانی را ارائه کند، بســتری شــود.
همچنین نباید از اینکه آنها برای معاینه، خود را به مراجع پزشکی نشان دهند، ممانعت به عمل آید. هزینههای درمان، از جمله هزینههای وســایلی که برای حفظ سلامت اسیران جنگی میشود، را باید دولت بازداشت کننده متقبل شود. بر اساس ماده ۳۱ باید حداقل یک بار در ماه از اســرای جنگی بازدید پزشکی به عمل آید. هدف از این بازدید نظارت بر وضعیت عمومی سلامتی، تغدیه و بهداشــت اسیران و تشــخیص بیماریهای مسری و مقاربتی است. معاهده چهارم ژنو نیز در رابطه بــا حمایت از حقوق درمانی و بهداشتی افــراد غیرنظامی و بازداشتشدگان در زمان جنــگ است.
۱۱- منشور اجتماعی اروپا
علاوه بر اســنادی کــه مطرح شد، برخی اســناد منطقهای نیز در زمینه درمان، بهداشــت و سلامت عمومی وجود دارند، از جمله این اسناد، «منشــور اجتماعی اروپا» است. این منشور، عبارت حق بر سلامت را به کار میبرد و مقرر میدارد که دولتهای عضو، متعهد به اتخاذ اقداماتی مناســب برای ارتقاء سلامت از طریق آموزش و مشاوره برای جلوگیری از بیماریهای مسری و سایر بیماریها و رفع اسباب بیماری تا حد ممکن هستند. منشور بر خلاف میثاق بینالمللی حقــوق اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی و اساسنامه ســازمان بهداشت جهانی، تعریفی از سلامت ارائه نمیدهد. منشور حق برخورداری از بهداشــت و ســلامت را فراتر از حق بر مراقبت پزشــکی میداند و بر اقدامات پیشــگیرانه و آموزش برای پاســخ به مشــکلات پزشکی و دیگر مشــکلات مربوط به درمان و سلامت تأکید میکند.
بــر خلاف رویکرد مضیق و محتاطانه منشــور اروپایی، «منشــور افریقایی حقوق بشــر و مردم» مقرر مــیدارد که هر فردی حق برخــورداری از بهترین وضعیت قابل حصول ســلامت فیزیکی و روانی را دارد. منشــور افریقایی یــک تعهد کلی و یک تعهد خاص برای دولت های عضو در نظــر می گیرد. تعهد کلی دولتها، اتخاذ اقدامات ضروری برای حمایت از ســلامت مردم و تعهد خاصشان، تضمین ارائه مراقبت پزشــکی و درمان به هنگام بیماری افراد اســت و منشور بر اساســی بودن مراقبت پزشکی بدون محدود کردن تعهد کلی دولتها، تاکید میکند.
۱۲- منشور آفریقایی حقوق و رفاه کودک
از دیگر اسناد منطقهای، میتوان به «منشور آفریقایی حقوق و رفاه کودک» اشــاره کرد. این منشور که مصوب سال ۱۹۹۹ سازمان اتحاد آفریقایی است، در ماده ۱۴ خود به بیان سلامت و خدمات بهداشــتی میپردازد. طبق این ماده، هر کودک حق بر برخورداری از عالیترین حالت قابل حصول ســلامت جســمی و روانی را دارد و دولت های عضو بــرای اجرای کامل این حق باید تدابیری اتخاذ کنند. از جمله ایــن تدابیر عبارتند از: کاهش مرگ ومیر نوزادان و کودکان، تدارک خدمات بهداشــتی برای کودکان وتوجه به بهداشت و درمان مادران باردار و شیرده است.
۱۳- کنوانسیون آمریکایی حقوق بشر
منشــور سازمان دولتهــای امریکایی به طور خاص برخورداری از حق درمان و سلامت را به عنوان یک حق بشری بیان نمیکند بلکه حق رفاه مادی و شرایط سالم کاری را به کار میبرد. پروتکل الحاقی به کنوانسیون امریکایی حقوق بشــر در زمینه حقوق اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی سان ســالوادر، به طور خاص در مــاده ۱۰ خود، حق برخورداری از بهداشــت و ســلامت را مقرر میدارد. این پروتکل عبارتی شبیه دیباچه سازمان بهداشت جهانی به کار میبرد.
طبق این پروتکل، هر کس حق برخورداری از سلامت به معنی برخورداری از بالاترین ســطح سلامت فیزیکی، روانی و اجتماعی را دارد. به نحو مشابه «اعلامیه امریکایی حقوق و تکالیف بشــر»، بر وجود و اهمیت درمان ، بهداشت و سلامت عمومی تأکید میکند. اعلامیه مقرر میدارد که هر کس حق بر حمایت از ســلامتی اش از طریق اقدامات بهداشتی اجتماعی مرتبط با غذا، پوشــاک، مسکن و مراقبت پزشکی در حد منابع جامعه را دارد. این اعلامیه بخشــی از کنوانســیون امریکایی تلقی میشود.
۱۴- کنوانســیون حقوق بشر و زیست پزشکی شورای اروپا
کنوانســیون حقوق بشر و زیست پزشکی شورای اروپا، گام مهمی در جهــت هماهنگی معیارهــای اروپایــی و بینالمللی در حوزه زیست پزشکی برداشته اســت. به موجب ماده ۳ این کنوانسیون مساوات در دســتیابی به مقررات بهداشتی ضروری و منحصر به فرد است و بدین ترتیب تعریف میشود که «همه افراد باید برای نیازهای بهداشتی خود به منابع کافی دسترسی داشته باشند و این منابع باید با کیفیت مناســب و به طور یکســان در اختیار همگان باشد» مفاد این کنوانسیون به وســیله چهار پروتکل پیگیری می شود و هر ۵ ســال یکبار مورد بازنگری قرار میگیرد. پروتکل تحقیقات زیست پزشکی به وسیله کمیتهای از وزرای پارلمان اروپا در ژوئن ۲۰۰۴ در استراسبورگ تأیید شد و با رضایت چهار عضو به اجرا گذاشته شد. بر خلاف دســتورالعملهای اخلاقی منطقــهای و بینالمللی، کنوانســیون حقوق بشر و زیست پزشــکی نوعی ابزار حقوقی اســت. مدعیانی که معتقدند حقوق آنها پایمال شــده ممکن اســت به این کنوانسیون متوسل شوند. کنوانســیون این صلاحیت را دارد که تعیین کند آیا کشــورهای عضــو الزامات کنوانســیون را نقــض کرده اند یا خیــر. بنابراین کنوانســیون حقوق بشر و زیست پزشکی بار حقوقی قابل توجهی
دارد.
سوم : تعهدات دولتها در گستره حق بر درمان ، بهداشت و سلامتی در نظام بین المللی حقوق بشر
حق بر بهداشت ، درمان و سلامت به عنوان یکی از حقوق اقتصادی- اجتماعی بشر، به منزله حقی قلمداد میشود که تحقق آن ضرورتا مستلزم مداخله دولت است. در این زمینه به طور کلی در نظام بین المللی حقوق بشر و به ویژه درخصوص حق بر سلامتی، سه دسته تعهد کلی برای دولتها قابل شناسایی است . تعهد به رعایت، حمایت و اجرا. تعهد به رعایت و احترام به حق بر سلامتی مستلزم اینست که دولتها به طورمستقیم یا به طور غیرمستقیم از مداخله در بهره مندی از حق بر سلامتی اجتناب کنند. تعهد به حمایت، دولت را ملزم میکند که از بهرهمندی از حق بر سلامتی در برابر مداخلات و مزاحمتهای طرفین ثالث حمایت به عمل آورد ودر نهایت تعهد به اجرا در بردارنده طیف وسیعی از اقدامات قانونی، قضایی، مالی جهت اجرا و پیشبرد حق بر سلامتی است.
با این حال تحقق حق بر بهداشت ضرورتاً به صورت تدریجی و با استفاده حداکثری از منابع در دسترس دولتها صورت خواهد پذیرفت. دولتهای عضو متعهدند که تلاش حداکثر داشته باشند تا هرچه بیشتر به سوی عالیترین استاندارد قابل حصول سلامتی جسم و روان گام بردارند. میثاق حقوق اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی در بند1 ماده 2 در خصوص ماهیت کلی تعهدات دولتهای عضو مقرر میدارد «دولتهای عضو میثاق متعهد میشوند که با سعی و اهتمام خود و از طریق همکاری و تعاون بین المللی به ویژه در زمینه های اقتصادی و فنی و با استفاده از حداکثر منابع موجود به منظور حصول تدریجی و اعمال کامل حقوق شناخته شده در این میثاق با کلیه وسایل مقتضی به خصوص با اقدامات قانونگذاری اقدام نمایند.»
بنابراین به نظر میرسد که اگر دولتی به جهت فقدان ابزار و منابع ، در تحقق حق بر بهداشت و درمان ناتوان از تأمین عالیترین استاندارد قابل حصول سلامتی جسم و روان باشد، نمیتوان او را مسئول دانست. با این وجود در حوزه حقوق بشر، پذیرش این توجیه با تردید همراه است؛ چرا که مطلقِ ناتوانی دولت نمیتواند مجوّزی برای عدم اجابت تعهدات بینالمللی حقوق بشری از جمله تعهدات ناشی از میثاق حقوق اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی باشد. در واقع اگر دولتی ادعا داشته باشد که به علت محدودیت یا فقدان منابع و امکانات، نتوانسته تعهدات ناشی از میثاق در زمینه تحقق حق بر بهداشت ، درمان و سلامت را به صورت عالیترین استاندارد قابل حصول سلامتی، اجرا نماید، باید ثابت کند که کلیه تلاشهای خود را به کار گرفته است، لیکن به دلیل محدودیت منابع، از اجرای کامل تعهدات بازمانده است.
منابع:
۱- کاتارینا و روساس، حقوق اقتصادی- اجتماعی و فرهنگی، ترجمه اردشیر امیر ارجمند
۲- زمانی، سید قاسم، شبیه سازی درمانی و حق بر سلامتی در قلمرو حقوق بینالملل بشر
۳- ساداتاخوی، سیدعلی ، پیشنویس پروتکل اختیاری میثاق حقوق اقتصادی- اجتماعی و فرهنگی
۴- شایگان، فریده ، تقویت همکاریهای بینالمللی در زمینه حقوق بشر
۵- قاری سیدفاطمی، سیدمحمد، حقوق بشر در جهان معاصر
۶- جاوید احسان، قلمرو حق بر سلامتی در نظام بینالملل حقوق بشر
۷- نیاورانی صابر، حق بر سلامتی در نظام بینالملل
۸- دكتر عباسی محمود ، الزامات حقوقی اسناد بین المللی در قبال بهداشت و سلامت عمومی
۹- دهقانی غزاله، اسناد بينالمللی حمايت از بهداشت و سلامت عمومی
۱۰- رضايی راحله، الزامات حقوقی اسناد بینالمللی در قبال بهداشت و سلامت عمومی