/ IHRights#Iran: Hossein Amaninejad and Hamed Yavari were executed in Hamedan Central Prison on 11 June. Hossein was arrested… https://t.co/3lnMTwFH6z13 ژوئن

اعدام در ملاء عام، نقض حقوق محکوم و تماشاگر

8 مه 17 توسط ماهک نیک نهاد
اعدام در ملاء عام، نقض حقوق محکوم و تماشاگر

 

همهمه جماعت و عده آدم‌ها هر لحظه بیشتر می‌شود. آن جلوترها اتفاقی در جریان است و آن‌ها که در ازدحام و شلوغی عقب مانده‌اند، برای آن‌که از ماجرا تعقیب کنند از سر و کول هم بالا می‌روند.
دختری شش-هفت ساله‌ هم در کنار پدرش که به تماشا ایستاده، بالا و پایین می‌پرد و از پدر می‌پرسد که چه خبر است. او هم می‌خواهد آن‌چه را دیگران با هیجان نظاره می‌کنند، ببیند. پدر، خسته و کلافه از اصرار دخترک، دست آخر او را از جا بلند می‌کند و روی شانه‌هایش می‌گذارد تا حلق‌آویز شدن یک انسان را تماشا کند. پاهایی که تکان تکان می‌خورند و تنی که در حضور دیگران جان می‌دهد.

آیا این نمایش فایده‌ای برای تماشاگرانش دارد؟


جمهوری اسلامی در تمام سال‌های پس از پیروزی انقلاب سال ۵۷ در ایران تلاش کرده است تا با مجازات‌هایی سنگین و غیرانسانی همچون شلاق زدن، قطع اعضای بدن و اجرای حکم اعدام بر اساس قانون مجازات اسلامی، به تعبیر خود آمار جرم و جنایت را کاهش دهد.
این نوع مجازات‌ها‌ گاه در فضای عمومی و در مقابل دیدگان رهگذران اجرا می‌شوند تا (باز به تعبیر جمهوری اسلامی) ترس از جزا و مرگ، باعث عبرت گرفتن جامعه بشود و بدکاران از راهی که انتخاب کرده‌اند بازگردند، اما نقض حقوق بشر و حق انتخاب مردم و این‌که چه گروه‌های سنی‌ای شاهد این مراسم خواهند بود، مورد توجه نبوده و نیست.
در طول سال‌های گذشته (دست‌کم در ۱۰ سال اخیر)، فعالان حقوق بشر می‌گویند اجرای حکم اعدام در ایران و به‌خصوص اجرای آن در ملاء عام - اجرای حکم اعدام در ملاء عام از جمله موارد نقض حقوق بشر در ایران است که در جریان آن هم حرمت انسانی فرد محکوم و هم شأن انسانی تماشاگران نقض می‌شود. آنها به اعدام در ملاءعام اعتراض‌های گسترده‌ای کرده‌اند اما سیاست‌های جمهوری اسلامی در این مورد تغییری نکرده است.
سازمان ملل متحد هم در آخرین قطعنامه‌ مربوط به نقض حقوق بشر در ایران به این موضوع پرداخته و از جمهوری اسلامی خواسته است تا اعدام در ملاء عام را متوقف کند. (این قطعنامه ۱۵ نوامبر/ ۲۵ آبان ۹۵، در کمیته سوم مجمع عمومی به رأی گذاشته شده و به تأیید رسیده بود و مجمع عمومی هم آن را تصویب کرد.)
اعدام در ملاء عام ادامه دارد
با وجود انتقادهای جدی افراد، سازمان‌ها و نهادهای فعال حقوق بشر مخالف اعدام، قوه قضاییه جمهوری اسلامی همچنان چوبه‌های دار را در خیابان‌ها، میدان‌ها و دیگر مکان‌های عمومی برپا می‌کند و صادق آملی لاریجانی، رییس قوه قضاییه هم بر اجرای احکام اعدام در ملاء عام اصرار دارد. جامعه‌شناسان، حقوقدانان و حتی قضات زیادی از معایب و زیان‌های اعدام در ملاء عام گفته‌اند و می‌گویند، اما گوش مسئولان ارشد قضایی بدهکار نیست و اعدام در ملاء عام همچنان اجرا می‌شود.
بر اساس خبرهای منتشر شده از نقاط مختلف ایران، تنها در طول ماه ژانویه سال ۲۰۱۷ حکم اعدام در ملاء عام شش نفر در شهرهای مختلف ایران به اجرا گذاشته است و این روند در ماه‌های بعد نیز ادامه داشته است.
در آخرین نمونه از اعدام‌های در ملاء عام (تا زمان نگارش این گزارش)، ساعت هفت صبح روز پنج‌شنبه ۲۴ فروردین ۹۶/ ۱۳ آوریل ۲۰۱۷ یک محکوم به مرگ به جرم کشتار شش نفر در اراک، در ملاء عام از جرثقیل آویزان شد.
گروهی از مردم برای تماشای اجرای این حکم از صبح زود در محل حاضر شده بودند و باز هم کودکان و نوجوانان در صحنه اعدام حضور داشتند. تماشاگران هنگام اعدام فرد محکوم غریو شادی سر دادند و هلهله کشیدند.
مردم خوشحالی که حقوق‌شان نقض می‌شود
حضور مردم در اجرای مراسم اعدام در ملاء عام در حالی‌ست که فعالان حقوق بشر مخالف اعدام معمولاً در مواردی که فراخوان اعدام در ملاء عام یک فرد محکوم به اعدام منتشر می‌شود، از مردم می‌خواهند برای تماشا در محل حاضر نشوند و به این ترتیب به اجرای حکم اعدام در ملاء عام اعتراض کنند؛ خواسته‌ای که تا به حال چندان محقق نشده است.
از سوی دیگر حضور و استقبال گروهی از مردم از اعدام در ملاء عام می‌تواند نشان‌دهنده پذیرفته بودن صدور و اجرای این حکم در ایران (دست‌کم در میان بخشی از افکار عمومی)‌ باشد و تلاش‌های فعالان مخالف اعدام برای گسترش فرهنگ نه گفتن به اعدام هنوز در میان عموم مردم فراگیر نشده است.
تبلیغ اعدام به عنوان یک حکم شرعی از سوی جمهوری اسلامی که مخالفت با آن ایستادن در برابر حکم خدا تلقی می‌شود، برخورد شدید نظام با فعالان مخالف اعدام و در اختیار نبودن ابرازهای گسترده برای تبلیغ علیه اعدام و به‌خصوص اعدام در ملاء عام از جمله دلایل فراگیر نشدن مخالفت با اعدام در ملاء عام در میان عموم مردم است.
از این رو نه تنها اقدامی عملی برای مبارزه با خشونت و به تصویر کشیدن آن از سوی حکومت صورت نمی‌گیرد، بلکه رفتارهای خشن به شکلی خودآگاه و ناخودآگاه ترویج می‌شوند.
اعدام، آن هم در ملاء عام، در کنار دیگر مجازات‌هایی که در مقابل دیدگان عموم مردم اجرا می‌شوند، نمونه‌هایی از ترویج خشونت هستند که ممکن است تأثیرات جبران‌ناپذیری بر فرد و جامعه بگذارند.
مراسم حلق‌آویز کردن همچنان با پافشاری مقامات قضایی پا بر جاست تا امکان ارائه این تحلیل وجود داشته باشد که نقض حقوق بشر از طریق بازتولید خشونت در جامعه تلاشی‌ست از سوی حاکمیت برای حفظ و کنترل منافع خود.
کودکان در تماشای اعدام کجا ایستاده‌اند؟
از آنجا که اجرای مراسم بر دار کردن فرد محکوم در مکان‌های عمومی ممکن است در حضور کودکان و نوجوانان صورت بگیرد، فعالان حقوق کودک هم به عملکرد قوه قضاییه در این زمینه انتقاد جدی دارند و چنین اقدام و اتفاقی را نقض آشکار حقوق کودک می‌دانند.
مسئولان قوه قضاییه جمهوری اسلامی اما در پاسخ به این انتقادها همواره تأکید کرده‌اند که این حکم به ندرت، در موارد خاص و در ساعت‌هایی انجام می‌شود که کودکان بیرون از خانه نیستند و همچنین تمهیدات لازم برای حضور نیافتن آن‌ها در محل اعدام اندیشیده می‌شود. اتفاقی که تا به حال نیفتاده است و عکس‌ها و ویدئوهایی که معمولاً پس از مراسم به دار آویخته شدن متهمان منتشر می‌شوند، نشان‌ دهنده حضور کودکان در کنار جمعیت علاقه‌مند به تماشای اعدام هستند.
این‌ در حالی‌ست که تقلید از مراسم دار زدن محکومان به قصد بازی تا به حال جان چندین کودک را در شهرهای مختلف ایران گرفته است.
در سال ۹۲، از ماه شهریور تا آبان، دو کودک به دنبال آن‌چه که «بازی اعدام» خوانده شد جان خود را از دست دادند: محمد آشوبی، کودک هفت‌ساله در دهستان فیشور از توابع استان فارس و مهران یوسفی، پسر هشت ساله، در شهرستان جوانرود در استان کرمانشاه.
در کودکان میل به تکرار بازی‌‌ها و دیدن چندین و چندباره فیلم‌های مورد علاقه‌شان و همچنین همذات‌پنداری و فرو رفتن در نقش‌های نمایشی چنان قوی‌ست که دیدن مراسم اعدام به مثابه یک صحنه نمایش می‌تواند بر روی آن‌ها تأثیر عمیقی بگذارد.
محمود صباحی، جامعه‌شناس مقیم آلمان در این‌باره معتقد است که تأثیر اعدام تنها در بازی کودکان انعکاس مرگ‌آور نمی‌یابد، بلکه جان انسانی را در نزد آنان بی‌حرمت و بی‌قدر می‌‌کند و این خود آغاز تباهی است و نه بازداری تباهی.
به گفته او، برای پیشگیری از ناهنجاری‌های احتمالی اجتماعی آن‌چه که باید ترمیم و بازنگری شود، روش‌های کوته‌اندیشانه تنبیه و مجازات است.
صباحی همچنین در مقاله‌ای با عنوان «اعدام به مثابه قتل عمد» می‌نویسد: «اگر جامعه قانون‌مدار از شهروندانش می‌خواهد که دست از انتقام‌های شخصی بکشند نه برای آن است که کشتار به‌گونه‌ای زشت‌تر و وخیم‌تر از طریق اعدام ادامه یابد بلکه برای آن است که کشتار به مثابه امر طبیعی متوقف شود و هم‌زمان بدین معنا نیز هست که جامعه فرصت آن را بیابد که از ساخت‌ها و ذهنیت‌های طبیعی و قبیله‌ای خود فاصله بگیرد و گستره جهان و مناسبات انسانی را از نو در ذهنش شناسایی کند، اما اعدام درست برعکس عمل می‌کند. یعنی جامعه را در وضع و گرایش طبیعی و قبیله‌ای نگاه می‌دارد و در اساس مانع تغییر و توسعه تاریخی آن می‌شود.»