علیاصغر فریدی/ تحریریه مجله حقوق ما:
هزاران نفر در دنیا، در شرایط نامطلوب و مکانهایی زندانی هستند که بستگان یا نمایندگان حقوقیشان، از آنها بیاطلاع هستند. اینها کسانی هستند که در درگیریهای سیاسی، جنگها و یا توسط حکومتهای دیکتاتور و ... ناپدید شدهاند.
همچنین هزاران نفر در دنیا در زندانها، در زیر شکنجه جانشان را از دست داده و یا اعدام شدهاند و جنازه آنها بدون اطلاع خانواده و بستگانشان دفن شده است. این افراد نیز بنابه تعریف سازمان ملل جزو ناپدیدشدگان قهری هستند که دولتها موظف به پاسخگویی به خانواده جان باختگان هستند.
اگرچه موضوع ناپدیدشدگان قهری در ایران به آغاز انقلاب ١٣٥٧ برمیگردد، اما این مسئله در آمریکای لاتین سابقه طولانیتری دارد، که توسط سازمانهای غیردولتی در مجامع بینالمللی برجسته شد.
نهایتا در هیجدهم دسامبر ١٩٩٢ مجمع عمومی سازمان ملل، اعلامیه حمایت اشخاص در برابر ناپدید شدنهای تحمیلی را تصویب و این اقدام را در ردیف جنایت علیه بشریت و ناقض قواعدی دانست که حق شناسایی شخصیت حقوقی هر شخص، حق آزادی و امنیت افراد و حق در امان ماندن از شکنجه را تضمین میکند.
متن کامل گفتوگوی مجله حقوق ما با پرستو فاطمی، کارشناس ارشد حقوق بشر را در زیر میخوانید.
این مطلب در شماره ۱۰۷ مجله حقوق ما منتشر شده است. برای دانلود رایگان مجله، روی این لینک کلیک کنید
آیا بنابه قوانین حاکم بر ایران و قوانین جزایی این کشور، هیچ راه قانونی برای پایان دادن به مسئله ناپدیدشدگان اجباری، پیگیری سرنوشت کسانی که هنوز هیچ اطلاعی از آنها در دست نیست، یا کسانی که مخفیانه دفن شدهاند، وجود دارد؟
این امکان وجود ندارد و حتی کسانی که برای پیگیری وضعیت شخص ناپدیدشدهاشان به مراکز دولتی و قضایی مراجعه و پیگیر وضعیت عزیزانشان بودهاند، با سرکوب و تهدید مواجهه شدهاند.
برخی از خانوادهها بعد از گذشت چند دهه هنوز هم هیچ اطلاعی از سرنوشت عزیزانشان ندارند. کسانی که در بازههای زمانی مختلف در دهه ۶۰ شمسی، بازداشت، شکنجه و اعدام شدهاند، جنازههایشان را به خانوادههایشان تحویل ندادند. هنوز سرنوشت و محل دفن آنها نامشخص است و هیچ اطلاعی از آنها در دست نیست.
با پیگیریهای مداوم و فراوان برخی از خانوادهها، مشخص شده که بسیاری از آنها در گورهای دستهجمعی دفن شدهاند. خانوادهها و سازمانهای حقوقبشری توانستهاند، برخی از این گورهای دستهجمعی را پیدا کنند. خیلی از خانوادهها همچنان منتظر بررسیهای قضایی و عادلانه هستند که بتوانند حداقل بفهمند که عزیزانشان کجا دفن شدهاند و چه بلایی سر آنها آمده است.
آیا سازمان صلیبسرخ جهانی که یکی از ارگانهای پیگیر افراد مفقود شده اجباری است، میتواند در ایران نیز اقداماتی در این مورد انجام بدهد، و آیا تاکنون چه کمکی به روشن شدن پرونده مفقود شدگان اجباری در ایران کرده است؟
تا جایی که من راجع به این مساله میدانم و تحقیق کردهام، صلیب سرخ جهانی و یا ارگان دیگری، حتی عفو بینالملل یا کمسیون حقوقبشر، این راه را بررسی کردهاند، اما از صحبت مستقیم با خانوادهها و بازدید از مراکز دولتی و زندانها منع شدهاند.
به غیر از صلیب سرخ، در کمیساریای حقوقبشر هم یک مکانیزم و کمیتهای برای بررسی وضعیت ناپدیدشدگان اجباری وجود دارد. خیلی از اطلاعاتی که به دست آنها رسیده، از طریق منابع و اشخاصی بوده که در خارج از کشور به آنها داده شده است.
بسیار بعید است که دولت جمهوری اسلامی با سفر نمایندگان صلیب سرخ جهانی و کمیساریای حقوقبشر برای تحقیق مستقل در رابطه با ناپدیدشدگان قهری موافقت کند، چون اصولا جمهوری اسلامی نمیپذیرد که چنین اقداماتی در ایران رخ داده باشد.
آیا در قوانین جزایی ایران، به ضابطین دادگستری، این اجازه داده شده که افراد را به صورت مخفیانه بازداشت کنند و او را از تماس با خانواده، بستگان و وکیل منع کنند؟ اگر چنین نیست پس چرا این اقدام صورت میگیرد و چرا دستگاه قضایی در مقابل این اقدامات هیچ واکنشی نشان نمیدهد؟
در قوانین ایران، نه تنها این مسئله ذکر نشده، خیلی از مسائل دیگر هم که به صورت خودسرانه و حتی غیرقانونی اتفاق میافتند، ذکر نشده، ولی از آنجایی که یک سیستم قضایی مستقل و سالم در ایران وجود ندارد، نهادها و ارگانهای حکومتی این اقدامات را انجام میدهند.
چیزی که ایران همیشه به آن توسل جسته، مسئله انکار است. در رابطه با ناپدیدشدگان اجباری، محل دفن پنهانی برخی از مخالفان که جنازه را تحویل خانواده ندادهاند و کسانی که زیرشکنجه جان دادهاند، حکومت ایران سیاست انکار را درپیش گرفته، تا راهی را برای تحقیقات و بررسیهای بینالمللی باز نگذارد.
اگر ارادهای در دولت و قوهقضاییه ایران برای مقابله با بازداشت مخفیانه افراد و جلوگیری از ارتباط آنها با خانواده و بستگان و در مواردی سر به نیست کردن و حتی عدم تحویل جنازه به خانواده، وجود ندارد. نهادهای حقوقبشری، برای پایان دادن به این اعمال، چه کارها و اقداماتی میتوانند انجام بدهند؟
در این رابطه فعالیت علنی در داخل ایران بسیار سخت است و هزینههای مشخص و سنگینی دارد، فشارهایی که جمهوری اسلامی به خیلی از خانوادهها وارد میکند، و سرکوبهایی که به اشکال مختلف انجام میدهد، راه را برای بررسی و پیگیری بسته است.
در موارد هم حکومت و دستگاههای امنیتی با دادن وعده اینکه «صبر کنید، پرونده را علنی و رسانهای نکنید، تا پرونده به خوبی جلو برود و ...» باعث سکوت خانوادهها میشود، اما در نهایت احکام سنگینی را به فرد بازداشت شدهای که به خانوادهاش وعده داده بودند، میدهند که این خود درد و رنج خانوادهها را بیشتر میکند.
از سوی دیگر با تهدید خانواده شخص بازداشتی یا مفقود شده، به بازداشت و مفقود کردن سایر اعضای خانواده و یا تهدید به اخراج سایر اعضای خانواده از کار، باعث سکوت برخی از خانوادهها میشوند و آنها را از پیگیری باز میدارند. با این وجود برخی از خانوادهها همچنان مصر به پیگیری وضعیت عزیزانشان هستند و بسیاری از مشکلات، تهدیدات و ریسکها را به جان میخرند، اما در نهایت با سرکوب مواجه میشوند. فعالیت سازمانهای مردم نهاد در داخل ایران در این رابطه بسیار مشکل و پرهزینه است و حتی رسانهها هم نمیتوانند به صورت مستقل و به دور از تهدید در این زمینه به تحقیق بپردازند.
در خارج از ایران، از طرف شاهدین نقض حقوقبشر و کسانی که با ناپدیدشدگان قهری مرتبط بودهاند، یا اعضای خانواده و بستگان ناپدیدشدگان قهری، با برقراری ارتباط با گزارشگر ویژه ایران در زمینه حقوقبشر، طی مکانیزمهایی یک سری از اطلاعات را در اختیار نهادهای مرتبط با پرونده ناپدیدشگان قهری، قرار دادند.
اخیرا ابراهیم رئیسی به جای صادق لاریجانی به کرسی ریاست قوه قضائیه تکیه داده و با توجه به اقداماتی که رئیس تازه قوه قضائیه در مورد فسادهای مالی انجام داده، و برخی نیز به این اقدامات با دیدی خوشبینانه مینگرند، آیا امیدی هست که آقای رئیسی در رابطه با سرنوشت ناپدیدشدگان قهری و همچنین محل دفن کسانی که خانوادههایشان از آن بیاطلاع هستند، اقدامات مثبتی انجام بدهد؟
من بالشخصه با توجه به سابقهای که آقای رئیسی داشته، و باتوجه به درگیر بودن ایشان در خیلی از جنایتهای دهه ۶۰، وی را در صلاحیت حقوقی نمیبینم و صادقانه بگویم که آقای رئیسی نمیتواند و صلاحیت آن را ندارد که در این رابطه داخواهی بکند و یا کمکی به دادخواهی بکند.
این اقداماتی هم آقای رئیسی در دستگیری و محاکمه چند مفسد اقتصادی و فساد مالی دارد انجام میدهد، بیشتر میتواند یک بازی و جنگ قدرت میان جناحهای نظام باشد و یا باتوجه به نزدیک شدن زمان انتخابات، میتواند یک بازی انتخاباتی و یا تشوتق مردم برای رفتن به پای صندقهای رای باشد.
در رابطه با مساله ناپدیدشدگان اجباری و یا روشن شدن محل دفن مخالفان و اعدامشدگان، من به هیچ عنوان به رئیس جدید قوه قضائیه خوشبین نیستم، زیرا او نه تنها از آن اتفاقها اظهار پشیمانی نکرده، بلکه از آن دفاع هم کرده و من ایشان را در جایگاهی برای بررسی عادلانه و یا بررسی قضایی عادلانه نمیبینم.