علیاصغر فریدی/ مجله حقوق ما:
پس از عالمگیر شدن شیوع ویروس کرونا، علاوه بر اینکه نگرانیها از وضعیت سلامت مردم، باعث نگرانی جامعه جهانی شد و اقتصاد بسیاری از کشورها را تحت تاثیر قرار داد، روابط اجتماعی و ارتباطات انسانی را هم دستخوش تغییر کرد. این موضوع همچنین مسئله آموزش در دنیا را تحت تاثیر خود قرار داد، بسیاری از مدارس و مراکز آموزشی را به تعطیلی کشاند و بسیاری از کشورها را ناچار کرد تا آموزش آنلاین را جایگزین آموزش حضوری کنند.
اما آموزش آنلاین به دلیل نوپا بودن، مشکلات خاص خود را دارد. مجله حقوق ما در این زمینه با حامد فرمند، کنشگر و مدافع حقوق کودک، گفتوگو کرده است. مشروح این گفتوگو در زیر آمده است.
در ایران، برخی از دانشآموزان فاقد وسایل لازم از جمله گوشی هوشمند، لپتاب و یا تبلت، برای شرکت در کلاسهای آنلاین هستند و از طرفی هم برخی از مناطق در ایران، شبکه اینترنت مناسبی ندارند. به نظر شما چه راهی برای آموزش این دانشآموزان وجود دارد؟
آموزش به یکسری امکانات و ملزومات نیاز دارد که برخی از کودکان، به دلیل شرایط اقتصادی خانواده یا شرایط توسعهنیافتگی منطقهی سکونت خود، از آن محرومند.
هرچند شاید تکراری باشد، اما قبل از هر چیزی میخواهم یادآوری کنم، برخلاف آنچه که بعضیها فکر میکردند یا در ابتدای امر از سوی برخی از رسانهها زیاد شنیده میشد که کرونا یک ویروس دمکرات است و فقیر و غنی نمیشناسد، ولی خیلی زود نادرستی این فرض مشخص شد.
بر مساله ویروس کرونا مثل بسیاری از آسیبهای اجتماعی و بیماریها و سایر موضوعاتی که در سطح جامعه چالشبرانگیز میشود، تبعیض حاکم است. به این معنا که شرایط برای کسانی که از امکانات کمتری برخوردار هستند، نسبت به کسانی که به منابع و امکانات بیشتری دسترسی داشتند، دشوارتر است.
منابع و امکاناتی که برخی از افراد جامعه از آن برخوردار نبوده یا کمتر برخوردار هستند، میتواند مشکل در تامین امکانات بهداشتی و نداشتن دسترسی سریعتر و آسانتر به مراکز درمانی را به دنبال داشته باشد. از سوی دیگر، کسانی که قدرت مالی بالاتری داشته و دارند، از سلامتی نسبی بالاتری برخوردارند و همچنین به دلیل تغذیه مناسب و سایر عواملی که بر سلامت انسان تاثیر میگذارد، احتمال بیماری، یا ریسک و خطر بیمار شدنشان کمتر بوده است.
در رابطه با بحث آموزش هم همین مثال و مقایسه بالا میتواند صحت داشته باشد. همین الان هم در برخی از مناطق، قبل از کرونا مدارس آنجا به امکانات آموزش آنلاین دسترسی داشتند و مدارسشان آمادهتر بود برای تامین چنین امکاناتی؛ و حتی از نرمافزارها و ابزارهای غیردولتی استفاده میکردند و الان هم دارند استفاده میکنند. اما از سوی دیگر، ما مناطقی را در ایران داریم که نه تنها به چنین امکاناتی دسترسی نداشته و ندارند بلکه دسترسی ساکنان این مناطق به اینترنت و سایر تکنولوژیها بسیار محدود است. در این مناطق به دلیل عدم توان مالی، خانودهها از تامین امکانات مورد نیاز فرزندانشان ناتوان و کودکانشان از تکنولوژی مورد نیاز برای آموزش آنلاین محروم هستند.
با اینکه موضوع کرونا و همهگیری آن، در سالهای اخیر برای کل دنیا یک اتفاق بسیار نادر بود، با این حال ما شرایط به وجود آمده کاملا ناشناخته نبود و ما پیشتر تجربه همهگیری ایبولا را در شمال آفریقا تجربه کرده بودیم. یونسکو و سازمانهای بینالمللی تجربه این شرایط را داشتند و به تاثیرات آموزشندیدن و دور ماندن کودکان از محیط آموزشی از جمله کار کودک و به ویژه ازدواج کودکی، واقف بودند. به همین دلیل همان زمان توصیههایی داشتند و پس از همهگیری کرونا هم گزارشهای مختصری ارائه کردند. یکی از راهکارهایی که ارائه کردند، استفاده از رسانههای جمعی از جمله رادیو و تلویزیون، برای آموزش کودکان بود و از کشورهای مختلف خواستند که از این روش استفاده کنند. این راهکار اگرچه محدودیتهای خودش را دارد اما در اغلب خانوادهها با هر سطحی از لحاظ مالی، این ابزار را در دسترس دارند. ما هم در بخشی از زمان جنگ هشت ساله این تجربه را داشتیم.
روش دیگری که مطرح شد، استفاده از بستههای آموزشی پستی بود که به نوعی با یک سری ابزارهای کلاسیک و مرسوم همانند تلفن و غیره توسط مربی و معلمها پیگیری بشود. من خودم به شخصه این تجربه را داشتهام و در زمان جنگ هشت ساله هم شبیه آن را تجربه کرده بودیم. انجام چنین کاری البته مستلزم داشتن یک برنامه دقیق است و در این شرایط تبعیضآمیز که بخشی از جامعه و به ویژه آموزش کودکان را تحت تاثیر قرار داده، میتوان با استفاده از نهادهای محلی و نیروهای داوطلب مردمی حداقل تا اندازهای جای خالی ابزارهای مدرنی که بخشی از کودکان برای آموزش آنلاین از آن بیبهره هستند را پر کند.
در برخی از ویدیوهای که در شبکههای اجتماعی بارگذاری شده، برخی از والدین در حین ضبط ویدیو از فرزند یا فرزندانشان، به دلیل جواب غلط به سوالات درسی، آنها را دست میاندازند و همان فیلم را درشبکههای اجتماعی منتشر میکنند. این کار چه عواقبی برای کودک دارد و چگونه میتوان مانع از انجام این اعمال از سوی والدین شد؟
شرایط کرونا و قرنطینه به دلایل مختلفی، از جمله خانهنشینی اجباری برخی از افراد خانواده و کودکان، مراقبت طولانی از کودکان در خانه، افزایش اصطکاک به دلیل کنار هم بودن طولانی در طول روز، قابلیت تنش در خانواده را افزایش داده و زمینه آسیبپذیری روانی خانوادهها را بالاتر برده است. تازه این در حالی است که اگر خانواده از قبل تنشی نداشته و خشونت خانگی بر فضای آن حاکم نبوده باشد.
تا پیش از همهگیری کرونا، حضور کودکان در کلاس درس برای ساعاتی طولانی، باعث شده بود که خانوادهها به نسبت درگیر بودن به کارهای روزمره و مشغلههایی که داشتند، هرچند روز یکبار و بعضیها هفتهای و گاه ماهی یک بار در انتهای هر ترم از وضعیت تحصیلی فرزندانشان مطلع میشدند. اما شرایط به وجود آمده پس از کرونا، وضعیت را کاملا متفاوت کرد و کودک تحت نظارت ناخواسته خانواده قرار گرفت. این وضعیت جدید برنامهریزی شده از سوی نظام مدرسه نبوده بلکه بخش عمده آن به دلیل حضور مدام والد و کودک در کنار هم و در فضایی است که قبلا آن را تجربه نکردهاند و قرار هم نبود اتفاق بیفتد.
حالا در این شرایط به وجود آمده، اگر شیوه والدگری برخی در تربیت کودک بر اساس امر و نهی و به اصطلاح عامیانه بکن، نکن، و دستوری باشد و به آن شیوه بیشتر عادت کرده و آن روش را پیاده کرده باشند، قابلیت ایجاد تنش و رفتارهای پرخاشگرانه بالاتر میرود.
در همین رابطه بنا به تجربیات و مشاهدات شخصی خودم میتوانم بگویم، خانوادههای کمتری در ایران با انواع مختلف والدگری آشنایی دارند و بیشتر میان دو طیف والدگری کنترلگر یا استبدادی و والدگری رهاکردن کودک در نوسان هست، که هر دوی این روشهای والدگری آسیبزا است.
برای حل این مسئله و کاهش آزار کودکان، آسیبهایی که رفتار و برخورد ما میتواند به کودکان وارد کند باید شناسایی شوند تا با شناختن آنها به سمت تغییر آن رفتارها حرکت کنیم، والدین باید یاد بگیرند که کدام کار و رفتار آنها کودکآزاری محسوب میشود و چه شکلی از تحقیر و آسیب را برای کودک به همراه دارد.
قطعا خانوادهها قصد آزار کودکانشان را ندارند، قصد آنها حمایت از آنها است و کاری هم اگر میکنند، با این نیت انجام میدهند که این به نفع کودکشان است. اما اگر بدانند که این کارهایی که آنها انجام میدهند و فشاری که به کودک وارد میکنند، نه تنها به نفع او نیست بلکه ضررهای جدی را در بلند مدت متوجه کودک میکند، حتما روش و شیوه برخورد را تغییر خواهند داد.
با آگاه شدن والدین از برخوردهای آسیبزا به کودکانشان، میتوانیم این انتظار را از آنها داشته باشیم که بتوانند فشارهای روحی خودشان را جای دیگری تخلیه و بر کودک فشار نیاورند. آنها باید فرض کنند همانگونه که کودک در مدرسه تحصیل میکرد و آنها کنترلی بر او نداشتند، الان هم لزومی ندارد که بخواهند کنترل خود را بر وی اعمال بکنند.
در مورد بخش دیگر سوال شما باید بگویم، انتشار تصاویر کودکان شکل دیگری از آزارگری است. ما چه در حالتی که کودکان را با شرایط به ظاهر خندهدار به تصویر میکشیم و چه در شرایطی که لبخندش را بازنشر میکنیم، در واقع یک آزار را اعمال میکنیم و باید به صورت جدی از این کار پرهیز شود.
از طرفی دیگر نهادها و سازمانهای حامی کودکان باید تلاش کنند که علاوه بر آموزش خانوادهها، کودکان را هم نسبت به حق و حقوق خود آگاه کنند و به آنها بیاموزند که چه چیزهایی آزارگری است و اگر با آزار مواجه شدند چکار میتوانند بکنند. هم اینکه باید تلاش کرد تا قوانین در راستای حمایت از حقوق کودک تغییر و اصلاح شوند.
در این زمان که همهگیری ویروس کرونا باعث شده که آموزش به صورت آنلاین انجام شود و کودکان زمان طولانی را در خانه هستند، چگونه باید باید هم مراقب باشیم روحیه کودکان آسیب نبیند و هم اینکه چه کارهایی را باید انجام دهیم که آنها به بهانه درس، بیش از اندازه در فضای مجازی به گشت و گذار نپردازند؟
بسیار سخت است که بتوان برای این موضوع یک نسخه کلی بپیچیم. چون کسانی که در نقاط مختلف ایران زندگی میکنند از ابزارها و امکانات متفاوتی برخوردار هستند و برخی نیز از بسیاری از امکانات محروم هستند و همین موضوع پاسخگویی را کمی مشکل میکند. اما معمولا نهادها، گروهها و کارشناسان اجتماعی که بر روی موضوعات عمومی کار میکنند، میگویند اگر روحیه کودک دچار آسیب بشود، بخشی از این آسیبها به صورت مشکلهای روانی، اختلال در خواب، اختلال در خوراک و اختلال در رفتار خودش را نشان میدهد. شرایط قرنطینه هم این وضعیت را تشدید میکند، چون در وضعیت قرنطینه، کودک ارتباطش با دوستانش را از دست میدهد و روابط اجتماعی را که پیش از این داشته، از دست میدهد.
بنابراین لازم است خلاقیت به خرج بدهیم و راههایی را پیدا کنیم که تا در زمان همهگیری کرونا بتوانیم سلامت روان خود و فرزندانمان را حفظ کنیم. یکی از این راهها طبیعتگردی است؛ در هر حد و اندازهای که مقدور باشد. از پارک اطراف تا کوه و سایر نقاطی که بتواند در دسترس خانواده باشد. اگرچه میدانیم همه خانوادهها دسترسی به این امکانات را ندارند و متاسفانه این امکانات هم به صورت تبعیضآمیزی توزیع شدهاند. بعضا ممکن است نیازمند استفاده از وسیله نقلیه خصوصی باشد که این هم برای همه خانوادهها امکانپذیر نیست و استفاده از وسایل نقلیه عمومی هم نگرانی ابتلا به کرونا را به دنبال دارد. به هرحال با در نظر گرفتن این مجموعه از شرایط تاکیدم بر روی بخش خلاقانهای است، که افراد بتوانند برای خود و خانواده این این شرایط را فراهم کنند.
بحث دیگری که مطرح و توصیه شده است، نگهداری از حیوانات خانگی است، به ویژه برای کودکان و حتی بزرگسالانی که تنها زندگی میکنند. هرچند در سالهای اخیر در ایران تلاش زیادی برای آشتی دادن افراد با حیوانات صورت گرفته، اما متاسفانه هنوز گهگاهی خبرهایی از آزارگری سگها و گربهها در ایران شنیده میشود و از طرفی هم محدودیتهای اعتقادی و فرهنگی برای برخی از خانوادههای ایرانی در رابطه با نگهداری حیوانات خانگی وجود دارد. اما این تجربه نگهداری از حیوانات خانگی به ویژه در شرایط قرنطیه میتواند کمک کننده باشد برای روحیه کودکان و حتی افراد بزرگسال.
ورزش در خانه در شرایط قرنطیه یکی دیگر از راههایی است که به سلامت روحی و روانی کودک و بزرگسال کمک میکند و علاوه بر سلامت روانی، بخشی از انرژی کودکان را تخلیه و نیازهای تحرکی آنان را قبلا در محیط بیرون و مدرسه برآورده میشد، برآورده میکند.
علاوه بر آسیبهای روانی شبکهها اجتماعی و دنیای مجازی، بخش دیگری از این آسیبها، تاثیرات و آسیبهایی است که بر چشم و مغز کودک وارد میشود. به ویژه در سنین دبستان که نگاه کردن به صفحه نمایشگر این تاثیر بسیار بیشتر است. برای دور کردن کودک از نمایشگر و فضای مجازی، خانوادهها میتوانند کودک را تشویق به کتابخوانی کنند و یا اینکه بازیهایی فکری یا جسمی را در خانه ترتیب بدهند و کودک را از فضای مجازی دور نگه دارند. شرکت دادن کودکان در امور خانه نیز راهکار دیگری است که هم به بالا بردن توانمندی خانواده و هم توانمندی کودک کمک میکند.