/ IHRights#Iran: Hossein Amaninejad and Hamed Yavari were executed in Hamedan Central Prison on 11 June. Hossein was arrested… https://t.co/3lnMTwFH6z13 ژوئن

جعفر عظیم‌زاده: کارگران اعتصاب را حق خود می‌دانند

2 اوت 21 توسط رضا حاجی‌حسینی، مجله حقوق ما
جعفر عظیم‌زاده: کارگران اعتصاب را حق خود می‌دانند

بزرگ‌ترين اعتصاب كارگرى در چهار دهه اخیر در ایران از اول تیر ۱۴۰۰ شکل گرفت؛ با درگیر شدن دست‌کم ۱۰ هزار کارگر. خواست کارگران اعتصابی، تأمین امنیت شغلی، لغو قراردادهای سفید امضا، پرداخت دستمزدهای معوقه و افزایش دستمزد است.

آن‌چه این کارگران می‌خواهند جدای از وجوه مادی، گمشده سالیان است: کرامت انسانی.

 

شورای سازماندهی اعتراضات کارگران پیمانی نفت در گزارشی با عنوان «گوشه‌ای از شرایط کار ما کارگران نفت در عسلویه» به وضعیت دشوار زیست کارگران پرداخت و نوشت: «علاوه بر فشار سنگین کاری، علاوه بر دوری از خانواده و محرومیت از دیدن فرزندانمان و بازی‌های کودکانه‌شان، علاوه بر فشار فقر و فلاکت و نگرانی دائمی از تأمین اولیه‌ترین نیازهای زندگی‌مان، شرایط اسفناک زندگی در عسلویه بر فرسودگی جسمی و روحی ما کارگران شدت داده است. عسلویه به معنای واقعی کلمه یک اردوگاه کار اجباری است. بیشتر به یک بازداشتگاه شباهت دارد. ما در خوابگاه‌هایی به‌سر می‌بریم با راهروهای باریک و اتاق‌های نمناک و تاریک که حتی روز هم باید چراغ روشن کرد.»

این مطلب در شماره ۱۴۹ مجله حقوق ما منتشر شده است

آنتونی گیدنز در کتاب معروف «جامعه‌شناسی» خود که نشر نی آن را با ترجمه منوچهر صبوری در سال ۱۳۷۶ منتشر کرد، آورده است‌ که «اعتصاب به معنی توقف موقت کار توسط گروهی از کارکنان به منظور بیان شکایت یا تحمیل یک تقاضاست. در اعتصاب اقدام علیه کارفرمایان انجام می‌گیرد ....»

گرچه با توجه به این تعاریف به نظر می‌رسد که اعتصاب محصول جامعه مدرن است، مفهوم و حقی‌ست که از پی انقلاب صنعتی پدیدار شده و این فرصت را به طبقه کارگر می‌دهد تا برای دفاع از حقوق خود در برابر کارفرما دست به تشکل‌یابی بزند و از طریق اعتصاب برای رسیدن به خواسته‌هایش تلاش کند، اما محمدعلی صائب تبریزی، شاعر قرن یازدهم ه.ق و از شاعران نامدار دوران صفوی، در یکی از غزلیات خود گفته است: 

در کارخانه‌ای که ندانند قدر کار/ از کار هر که دست کشد کاردان‌تر است

به این ترتیب به نظر می‌رسد دست از کار کشیدن دست‌کم برای نشان دادن قدر و اهمیت کار، سابقه‌ و قدمتی طولانی دارد و تنها به روز و روزگار ما محدود نمی‌شود.

با توجه به این مقدمه و از آنجا که اعتصاب کارگران و کارکنان صنعت نفت در ایران گسترش یافته و بالا گرفته است (تیر ماه ۱۴۰۰)، پرسش این است که آیا کارگران در ایران از «حق اعتصاب» برخوردار هستند و آیا با استفاده از این حق (فارغ از اینکه در قوانین جمهوری اسلامی به رسمیت شناخته شده باشد یا نه) می‌توانند به مطالبات خود دست پیدا کنند یا نه؟ 

اعتصاب در اغلب کشورهای دموکراتیک به عنوان روشی برای اعتراض افراد و اقشار مختلف از جمله کارگران به رسمیت شناخته می‌شود اما معدود مشاغل و مواردی نیز وجود دارد که این حق برایشان محدود شده است؛ از جمله برای برخی گروه‌ها مانند پزشکان که با جان و زندگی انسان‌ها سر و کار دارند.

درباره حق اعتصاب در ایران و قوانین جمهوری اسلامی، محمد مقیمی، وکیل پایه یک دادگستری و کارشناس ارشد حقوق بشر به «حقوق ما» می‌گوید در قوانین ایران اعتصاب به عنوان یک حق مورد شناسایی قرار نگرفته است و قوانین ما در این خصوص ساکت است.

مقیمی در شرح این موضوع می‌گوید: «حق اعتصاب یکی از مهم‌ترین استانداردهای بین‌المللی کار است. این حق در قوانین و کنوانسیون‌های سازمان بین‌المللی کار و اتحادیه اروپا گنجانده شده است اما حق اعتصاب به علت مخالفت کشورهای کمونیستی در زمان تصویب اعلامیه جهانی حقوق بشر در این اعلامیه مورد شناسایی قرار نگرفت. آنان بر این باور بودند که اعتصاب با ساختار سیاسی در کشورهای کمونیستی در تناقض است.»

به گفته مقیمی در ماده هشت میثاق بین‌المللی حقوق اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی، تضمین حق اعتصاب به عهده دولت‌های عضو و برابر قوانین هر کشور گذاشته شده است. همچنین در مقاوله‌نامه‌های شماره ۸۴ـ۱۹۴۷ و ۸۷ـ۱۹۴۹ اسناد خاص بین‌المللی کار، از حق اجتماعات و اجرای اصول مربوط به حق سازماندهی و مذاکرات جمعی تحت عنوان حقوق سندیکاها یاد شده است.

او در ادامه می‌گوید: «از سوی دیگر بند دو اساسنامه سازمان بین‌المللی کار در مورد اصول و حقوق بنیادین کار مصوب ۱۹۹۸ بیان می‌دارد تمامی اعضای این سازمان حتی اگر مقاوله‌نامه‌ها را به تصویب نرسانده‌اند، موظف هستند به خاطر تعهدات خود برای عضویت در این سازمان همه مقاوله‌نامه‌ها را در قوانین کار خود اجرا کنند. بنابراین اگر کشوری مانند ایران در زمان تصویب مقاوله‌نامه‌هایی که در آن حق اعتصاب کارگران مورد شناسایی قرار گرفته عضو این سازمان نبوده نیز موظف است پس از عضویت، آن‌ها را اجرا کند.»

فعالان حقوق کارگران و تعریف اعتصاب

- حق اعتصاب و اساسا "اعتصاب" یکی از مهم‌ترین ابزار کارگران برای دستیابی به خواسته‌هایشان است و بیش از اینکه پیشاپیش یک حق به معنای حقوقی کلمه باشد، امری زنده و عینی‌ست در کشمکش میان کارگران و صاحبان سرمایه.

جعفر عظیم‌زاده، دبیر هیات مدیره اتحادیه آزاد کارگران ایران که به دلیل فعالیت‌های کارگری و صنفی بارها بازداشت شده، به حبس محکومش کرده‌اند و زندان کشیده، در تعریف حق اعتصاب که پرسش حقوق ما از اوست، با بیان عبارات بالا می‌گوید به موازات توسعه صنایع بزرگ، تولید صنعتی و جمع شدن توده‌های هر چه بزرگ‌تر از کارگران در زیر یک سقف، معنای اعتصاب هم رشد و گسترش پیدا کرده و به مرور تبدیل به یک سنت مبارزاتی شده: «بر این بستر و به دنبال مبارزات بی‌وقفه و گاه خونین کارگران، نهایتا اعتصاب به مثابه یکی از حقوق اجتماعی آنان در بسیاری از کشورهای جهان به رسمیت شناخته شده است.»

به گفته عظیم‌زاده که در تاریخ ۱۱ تیر ۱۴۰۰ به سوالات حقوق ما پاسخ داده، کارگران در مقابل صاحبان سرمایه و دولت‌ها که به ویژه در سرزمینی مانند ایران، یک کارفرمای بزرگ و مافیایی سرمایه است، هیچ ابزاری برای دفاع از حقوق انسانی خود ندارند: «تمام دم و دستگاه حکومت از قوه قضاییه و نهادهای امنیتی تا قوه مقننه و مجریه و زندان‌ها و نهادهای نظامی و انتظامی و دیگر امکانات اعمال قدرت در اختیار دولت و صاحبان سرمایه و مافیای ثروت و قدرت است، طوری که به راحتی کارگران را برای بدیهی‌ترین خواسته همچون خواست اشتغال در جایی مانند خاتون‌آباد (شهربابک) به گلوله می‌بندند و در جایی دیگر مانند آق دره، در ملأ عام به شلاق می‌کشند.»

در ایران فعالان صنفی و پیشروان کارگری را به صرف اظهار نظر و انجام مسالمت‌آمیزترین نوع فعالیت‌ها از قبیل جمع‌آوری امضا یا تلاش برای خبررسانی و ایجاد تشکل مستقل به زندان‌های طویل‌المدت محکوم می‌کنند. 

عظیم‌زاده تأکید می‌کند که در این «مصاف نابرابر و ظالمانه»، «اعتصاب و خواباندن چرخ تولید» برای کارگران معنای ویژه‌ای پیدا می‌کند و امکانی خاص تلقی می‌شود.

به باور این فعال کارگری، اعتصاب در چنین شرایطی جایگاهی فراتر از یک حق قانونی به خود می‌گیرد، گرچه که به رسمیت شناخته شدن آن و قانونی شدنش، یک پیشروی مهم و تاریخی برای طبقه کارگر و مبین یک رشد چشمگیر اجتماعی و سیاسی در جایی مانند ایران خواهد بود.

گارگران و آگاهی از حق اعتصاب

کارگران در ایران اساسا تا چه اندازه از حق اعتصاب برخوردارند یا از داشتن چنین حقی آگاهند؟

این سوال به دنبال فراگیر شدن اعتصاب کارکنان صنعت نفت در ایران و حمایت گسترده از آنان به پرسشی محوری تبدیل شده است.

جعفر عظیم‌زاده در جواب به این سوال می‌گوید: «تا آنجا که به قوانین کار و حتی نگاه حکومتگران در ایران بر می‌گردد، اعتصاب پدیده‌ای غیر قانونی‌ست و حتی در دوره‌ای حرام اعلام شد اما تا آنجا که به اعتصاب به مثابه پدیده‌ای عینی و زنده در چرخه‌ کار و زیست کارگران و کشمکش میان آنان و کارفرمایان -چه در بخش خصوصی و چه در بخش دولتی- بر می‌گردد، امروزه "اعتصاب" در ایران پدیده‌ای کاملا رایج و سنتی جا افتاده در میان کارگران است و روزی نیست که چندین اعتصاب کوچک و بزرگ در سطح کشور رخ ندهد.»

به این ترتیب کارگران در ایران می‌دانند اعتصاب طبق قانون کار قانونی نیست و به میزان و قدرت "اعتصاب" در رسیدن به مطالبات‌شان آگاهند.

عظیم‌زاده ضمن تأکید بر این نکته می‌گوید: «در واقع کارگران در ایران بی‌توجه به اینکه حکومت چه می‌گوید، اعتصاب را حق خود می‌دانند و در اکثریت قریب به اتفاق اعتصابات، آنان دولت و کارفرمایان را وادار به پرداخت حقوق دوران اعتصاب نیز می‌کنند.»

آگاهی‌رسانی درباره حق اعتصاب

پرسش دیگری که در زمینه اعتصاب کارگران در ایران برجسته است، آگاهی‌رسانی درباره حق اعتصاب است. اینکه این فرایند چگونه می‌تواند انجام شود و آیا حقوقدانان یا فعالان مدنی و … می‌توانند در این زمینه کار و فعالیت خاصی انجام دهند؟

جعفر عظیم‌زاده در پاسخ به این پرسش بار دیگر تأکید می‌کند که کارگران در ایران اعتصاب را حق طبیعی خود می‌دانند و به همین دلیل هم در حال حاضر ده‌ها هزار کارگر شرکت‌های پیمانکاری صنعت نفت در اعتصاب به سر می‌برند.

او در ادامه می‌گوید: «اما تا آنجا که به حق اعتصاب و نقش حقوقدانان و فعالان مدنی در این زمینه بر می‌گردد، به طور قطع آنان می‌توانند نقش بسیار مؤثری در حمایت از اعتصابات کارگری و دستیابی به حق اعتصاب و تشکل در سطح کشور ایفا کنند. آنان از یک سو می‌توانند رأسا اقدام به سازماندهی کمپین‌های اعتراضی در حمایت از کارگران معترض (مثلا اعتصاب کارگران پیمانکاری نفت و...) کنند و از سوی دیگر -به ویژه حقوقدانان- می‌توانند با ورود گسترده‌تر به حوزه مطالبات کارگری و جلب توجه نهادهای بین‌المللی حقوق بشری به نقض پایه‌ای‌ترین حقوق کارگران از قبیل حق اعتصاب، تشکل و تجمع در ایران، حکومت را تحت فشار قرار دهند؛ کما اینکه هم اکنون نیز وکیلانی این کار را می‌کنند و در کنار کارگران قرار دارند.»

حقوقدانان و فعالان مدنی می‌توانند ابعاد گسترده‌تر و سازمان‌یافته‌تری به حمایت‌های خود از کارگران بدهند. 

عظیم‌زاده معتقد است که این حمایت‌ها بی‌تردید می‌توانند در ابعادی وسیع نقشی مهم در نهادینه و قانونی شدن حق اعتصاب، تشکل و تجمع در ایران -چه در حال حاضر و چه در پس وضعیت موجود- داشته باشند.

حق اعتصاب و تشکل‌های صنفی

به نظر می‌رسد حق‌ اعتصاب را باید در پیوند با وجود یا ضرورت وجود تشکل‌های صنفی و سندیکاهای کارگری دید. در ایران اما با توجه به اینکه عملا امکان تشکل‌یابی محدود است یا شاید بتوان گفت اساسا وجود ندارد، حق اعتصاب چگونه می‌تواند عمل کند و تأثیرگذار باشد؟

جعفر عظیم‌زاده در پاسخ به این پرسش حقوق ما می‌گوید: «البته که وجود تشکل‌های کارگری تأثیر بسیار تعیین کننده‌ای در سازماندهی و وقوع اعتصابات دارد و یک فاکتور بسیار مهم و کلیدی در شکل‌دهی به اعتصاب، پیشبرد، موفقیت و پیروزی آن است اما این به آن معنا نیست که بدون وجود تشکل‌ یا تشکل‌های متعارف کارگری از قبیل اتحادیه، شورا و سندیکا، کارگران قادر به بر پا کردن اعتصاب موفق نیستند.»

عظیم‌‌زاده می‌گوید مناسبات کارگر و کارفرما در نظام سرمایه‌داری مناسباتی مبتنی بر کشمکش دائمی است به این معنا که صاحبان سرمایه برای کسب سود -سود هر چه بیشتر- که سرشت و انگیزه تولید در این نظام است دائما در تلاش‌اند تا نیروی کار هر چه ارزان‌تری را به کار گیرند یا تا آنجا که زورشان می‌رسد به خواست افزایش دستمزد از سوی کارگران تن ندهند اما در طرف مقابل، کارگران نیز برای بقا و برخورداری از یک زندگی بهتر تلاش می‌کنند تا با بالاترین مزد کار کنند. به این ترتیب از آنجا که این کشمکش دائمی و روزمره است، کارگران نیز ناچارند از هر درجه سازمان‌یابی برای دستیابی به مطالباتشان استفاده کنند. 

به گفته عظیم‌زاده، حتی دستیابی به تشکل متعارف از قبیل سندیکا، شورا و ...، خود تابعی از مبارزه روزمره کارگران و سازمان‌یافتگی این مبارزه در سطوح مختلف است.

او می‌گوید: «به این معنا می‌خواهم بگویم که کارگران برای برپایی اعتصاب و موفقیت و پیروزی آن در صورت عدم وجود تشکل نیز از درجه‌ای از سازمان‌یابی از قبیل وجود محافل و هسته‌های علنی و مخفی تصمیم‌سازی و تصمیم‌گیری در محیط کار یا وجود رهبران و لیدرهایی برای پیشبرد اعتصاب و مطالباتشان برخورداند.»

برپایی اعتصابات روزمره کارگری در ایران و موفقیت نسبی آن‌ها در شرایط حاضر -به رغم عدم وجود تشکل‌های مستقل کارگری- نتیجه وجود مکانیزم‌ها و ساز و کارهایی ویژه در میان کارگران است که جعفر عظیم‌زاده به برخی از آن‌ها اشاره می‌کند.

این فعال کارگری می‌گوید: «به عبارتی در عین حال که این محافل و جمع‌ها و لیدرها و رهبران نقش سازماندهی و پیشبرد اعتصاب را دارند، خود سلول‌های اولیه‌ تشکل‌های مستقل و متعارف کارگری در فرایند مبارزه طبقه کارگر نیز هستند.»

عظیم‌زاده در پایان می‌گوید: «انکشاف این سطح از سازمان‌یابی در میان کارگران در کش و قوس مبارزه برای زندگی بهتر، منجر به ایجاد تشکل‌های مستقل و قدرتمند محلی، منطقه‌ای و سراسری می‌شود و از سوی دیگر دستیابی کارگران به این‌ سطح از سازمان‌یابی، آنان را قادر به برپایی اعتصابات سازمان‌یافته‌تر، متحدانه‌تر و پیروزمندانه‌تر می‌کند.»