«او با نخوردن غذا و آب، مرگ را برگزیده است، که ممکن است سبب فضیحت من شود، چون رسمی است - رسمی دیرین و نابخردانه- که اگر به مردی ظلم شود یا خیال کند که به او ظلم شده، و بر درگاه خانه ظالم گرسنگی بکشد تا بمیرد، مردم تا ابد، بر آن درگاه فریادی سهمگین سرخواهند داد، حتی اگر آن درگاه، درگاه شاه باشد.»
نمایشنامه درگاه شاه، اثر ویلیام باتلر ییتس نویسنده ایرلندی
اعتصاب غذا از جمله روشهای قدیمی اعتراض بدون خشونت است. گفته میشود اولین نمونههای تاریخیِ این روش از مقاومت سیاسی، به حدود ۲۵۰۰ سال پیش در هند باستان باز میگردد. نمونههای بسیاری از اعتصاب غذا هم میتوان در دوره قرون وسطی در اروپا سراغ گرفت.
مهاتما گاندی از سرشناسترین نمونه معاصر در اعتصاب غذا است. او در طول زندگی خود دستکم ۱۷ بار اعتصاب غذا کرد و با توسل به همین روش توانست بخش اعظم مطالبات خود را برآورده کند.
بابی ساندز، جمهوریخواه ایرلندی، نمونه شناخته شده دیگری از زندانیان سیاسی معاصر است که نامش همواره با اعتصاب غذا تداعی میشود. او در سال ۱۹۸۱ در زندان بلفاست دست به اعتصاب غذا زد که در نهایت پس از تحمل ۶۶ روز گرسنگی جان خود را از دست داد.
در سالهای پس از شکلگیری جمهوری اسلامی در ایران هم نمونههای فراوانی از اعتصاب غذای زندانیان سیاسی خبرساز شده است. اعتصابهایی که گاهی به مرگ زندانیان منجر شده است.
هدی صابر، فعال سیاسی روز ۱۲ خردادماه ۱۳۹۰ در زندان اوین دست به اعتصاب غذا زد و ۹ روز بعد بر اثر سکته قلبی ناشی از اعتصاب غذا، جان خود را از دست داد.
اکبر محمدی یکی دیگر از زندانیان سیاسی بود که در ارتباط با اعتراضات دانشجویی تابستان۱۳۷۸ در دانشگاه تهران بازداشت شد و در هشتم مردادماه ۱۳۸۵ پس از چند روز اعتصاب غذای خشک، در زندان اوین درگذشت.
وحید صیادی نصیری شاید متأخرترین نمونه از زندانیان سیاسی باشد که بهدلیل اعتصاب غذا جان خود را از دست داده است. او در ۲۱ آذرماه ۱۳۹۷ نصیری بر اثر صدمات جسمی حاصل از دوماه اعتصاب غذای طولانی مدت در زندان لنگرود قم و پس از تحمل هفت روز بستری در بیمارستان شهید بهشتی قم جان خود را از دست داد.
اعتصاب غذای زندانیان سیاسی و عقیدتی در ایران در اعتراض به وضعیتشان همچنان ادامه دارد. امری که در بیشتر موارد با بی اعتنایی مسئولان قضایی مواجه میشود. هرچند علل اعتصاب غذای زندانیان سیاسی با یکدیگر متفاوت است اما وجه اشتراک همه آنها محروم ماندن از حقوق اساسی بهعنوان یک زندانی سیاسی و اعتراض به روند رسیدگی قضایی به پروندهشان است.
اعتصاب غذا یا آسیب زدن به خود در واقع بهعنوان آخری راهی است که یک زندانی برای برآورده شدن مطالباتش با سر دست گرفتن جان و سلامت خویش، آن را برمیگزیند.
در رابطه با نفس اعتصاب غذا پرسشهای زیادی مطرح است از جمله اینکه آیا حق زندانی برای اعتصاب غذا در قوانین ایران به رسمیت شمرده شده؟ آیا مسوولان زندان یا مقامهای قضایی مسئولیتی در قبال از دست دادن جان و سلامتی زندانی به خاطر اعتصاب غذا دارند؟
محمد مقیمی، وکیل دادگستری و کارشناس حقوق بشر در گفتوگو با حقوق ما بر این باور است که طبق موازین حقوقیِ بین المللی اساسا نباید زندانی سیاسی و عقیدتی وجود داشته باشد و اگر هم وجود دارد، وضعیت این زندانیان باید به شکلی باشد که کار به اعتصاب غذا نرسد.
او میگوید: «اعتصاب غذا یک حق نیست چرا که وجود زندانی سیاسی عملی است که خلاف موازین حقوقی جهان امروز است، بنابراین اگر اعتصاب غذا به عنوان یک حق در قانون شناسایی شود، در واقع بطور ضمنی داشتن زندانی سیاسی را مشروعیت میبخشد.»
طبق اعلام منابع حقوق بشری، در حال حاضر دو زندانی سیاسی عرب و محبوس در زندان شیبان اهواز، در اعتراض به وضعیت نامناسب زندان و محرومیت از روند دادرسی عادلانه دست به اعتصاب غذا زدهاند.
بر پایه آخرین گزارشها، محمدعلی عموری نژاد و مختار آلبوشوکه، دو نفر از اعضای موسسه فرهنگی الحوار در استان خوزستان به دلیل عوارض ناشی از اعتصاب غذا و همچنین آسیبهایی که طی حبس انفرادی طولانی مدت در اثر شکنجههای فیزیکی و روانی متحمل شدهاند، باید فورا تحت مراقبتهای پزشکی قرار گیرند.
خانواده این زندانیان سیاسی اعلام کردهاند که مسئولان زندان شیبان نه تنها به درخواستهای این زندانیان اعتنایی نکردهاند بلکه بهصورت تنبیهی آن دو را به سلولهای انفرادی منتقل کردهاند.
این مطلب در شماره ۱۴۶ مجله حقوق ما منتشر شده است
محمد مقیمی اما با تأکید بر این نکته که اینکه اعتصاب غذا صدمات جسمی و روحی بسیاری بر روی شخصی که اعتصاب میکند بجا میگذارد که برگشت پذیر نیست، در رد اعتصاب غذا بهعنوان «یک حق» میگوید: «قانونگذار نمیتواند عملی که موجب به خطر افتادن سلامتی اشخاص میشود را به عنوان حق مورد شناسایی قرار دهد، بلکه باید علت را دچار کند، نه اینکه معلول ِناهنجار را مشروعیت بخشد.»
برخی از گزارشها در سالهای گذشته حاکی از این است که در مواردی مسئولان زندانها بهدلیل هراس از دست رفتن جان زندانی، او را وادار به خوردن غذا کردهاند. همچنین در بسیاری از موارد مسئولان زندان در هنگامی که زندانیان پس از روزها اعتصاب غذا در وضعیت بیحالی و بیهوشی بهسر میبرند، با تزریق سرم و خوراندن اجباری دارو سعی در شکستن اعتصاب غذای او میکنند.
مقیمی خوراندن اجباری غذا به زندانیای که اعتصاب غذا کرده را عملی غیر انسانی توصیف میکند و معتقد است مسئولان زندان اساسا نباید اجازه دهند کار به جایی برسد که زندانی برای برآورده شدن مطالباتش به اعتصاب غذا متوسل شود.
او معتقد است که در جهان امروز و طبق موازین و استانداردهای حقوق بشری، به طور کلی نباید زندانی سیاسی وجود داشته باشد:
»به هر روی متاسفانه در برخی از کشورها از جمله ایران زندانی سیاسی وجود دارد، ولی برابر اصول حقوقی پذیرفته شده در جامعه بینالمللی، زندانیان بهویژه زندانیان سیاسی باید از حق و حقوقی برخوردار باشند که در ایران اینچنین نیست و گاهی زندانیان سیاسی در اعتراض به این وضعیت و به عنوان آخرین راه مجبور به اعتصاب غذا میشوند.»
این وکیل دادگستری در پاسخ به این پرسش که آیا مسوولان زندان یا مقامهای قضایی مسئولیتی در قبال از دست دادن جان و سلامتی زندانی به خاطر اعتصاب غذا دارند؟ میگوید: «بطور کلی کل نظام جمهوری اسلامی، قوه قضائیه و سازمان زندانها در قبال جان همه زندانیان از جمله زندانیان سیاسی مسئول هستند و در خصوص جان شخصی که اعتصاب غذا کرده است به طریق اولی مسئولیت دارند.»