سروناز رستگار:
بیش از صد سال پس از ثبت اولین اعتصابهای کارگری در ایران، بخش عمدهای از مورخان معتقدند که طبقه کارگری جدید در ایران تحت تاثیر انقلاب مشروطه و به ویژه انقلاب اکتبر در روسیه ظهور یافته است.
در سالهای دهه ۱۲۸۰ و ۱۲۹۰ موج مهاجران ایرانی برای یافتن کار به سوی روسیه به راه افتاد. آمارگیریهای ثبت شده نشان میدهد که سالانه بیش از ۲۰۰ هزار نفر برای کار به روسیه میرفتند و آمار کارگران ایرانی در این کشور به بیش از ۵۵۰ هزار تن میرسید.
با بازگشت این کارگران به ایران، جنبش سندیکایی و اتحادیهای ایران در دوران مشروطیت بنا نهاده شد. این کارگران که عموماً با افکار سوسیال دموکراسی آشنا بودند تأثیر عمیق خود را بر روی دیگر کارگران ایرانی نیز گذاشتند.
در سال ۱۲۸۴ در چاپخانهای کوچک در ناصر خسرو تهران نخستین اتحادیه کارگری به رهبری محمد پروانه تاسیس شد. در این چاپخانه افکار و عقاید آزاداندیشانه از طریق چاپ و انتشار برخی کتب و جزوات روشنفکران ایرانی ترویج میشد.
این مطلب در شماره ۱۴۹ مجله حقوق ما منتشر شده است. برای خواندن مجله، کلیک کنید
زمان کوتاهی پس از تشکیل اتحادیه کارگران چاپ، اعتصابی توسط این اتحادیە سازماندهی شد. در این اعتصاب، انتشار تمام روزنامە ها، به استثنای روزنامە «اتفاق کارگران» کە ارگان اتحادیە بود، متوقف شد.
خواستەهای رهبران اتحادیە، افزایش دستمزد، تعطیلی یک روز در هفتە، کاهش ساعات کار، پرداخت دستمزد در دوران بیماری، پرداخت ١٥ درصد حقوق اضافی برای کار شبانە و اضافە کاری بود که منشا و انگیزە اعتصاب و اعتراض های کارگری دیگر در سراسر ایران شد.
نخستین اعتصاب کارمندان دولت نیز در ۹ مهر ۱۲۸۶ خورشیدی توسط کارمندان وزارت امور خارجه صورت گرفت و در نتیجه این اعتصاب میرزا جواد خان سعدالدوله از سمت وزیر امور خارجه برکنار شد و علاء السلطنه به این سمت رسید.
در آبان ۱۲۷۸ اعتصابی در کارخانه چرم سازی تبریز به راه افتاد. چرم سازی از معدود صنایع صادراتی ایران بود و آسیب به این صنعت بسیار زیانبخش بود. این اعتصاب با رهبری حزب اجتماعیون عامیون به موفقیت رسید چرا که در آن صندوقهای کارگری تشکیل شدند و کمیسیونی برای مذاکره با کارفرمایان تشکیل دادند و در نهایت کارفرمایان با افزایش حقوق کارگران موافقت کردند.
در سال دهه ۱۲۹۰ جنبش انقلابی کارگران و کارمندان ایران شکل گرفته بود و موجی از اعتصابها در سراسر کشور به چشم میخورد. در ۱۲۹۱ اعتصاب عمومی تلگرافچیها که درخواست اضافه دستمزد و مطالبات دیگری داشتند، در گرفت. پس از آن چندین بار در موسسات ماهیگیری لیانازوف در دریای خزر اعتصاب کارگری به وقوع پیوست .
آن زمان شیلات شمال متعلق به سرمایه دار روسی به نام لیانازوف بود و حدود ۴ هزار کارگر داشت. ماهیگیران و کارگران با بستنشینی در تلگرافخانه اعلام کردند از این به بعد هر آنچه صید کردند برای خود نگاه خواهند داشت و شکایتنامهای علیه لیانازوف به مجلس شورای ملی ارسال کردند. مقامات دولتی برای سرکوب این کارگران دستههای قزاقان ایرانی را به منطقه فرستادند و در نتیجه درگیریها یکی از ماهیگیران کشته شد. در سال بعد هم کارگران بندر انزلی شامل باربران و قایقرانان اعتصاب کردند. در تهران درشکهچیها، کارگران چاپخانهها، کارکنان ترامواها، کارمندان وزارتخانهها و سایر کارگران به جنبش انقلابی پیوسته و اعتصابهایی سراسری را ترتیب دادند.
پس از روی کار آمدن رضاشاه، بار دیگر اعتراضات بالا گرفت و کارکنان پالایشگاه نفت آبادان دست به اعتصاب زدند. حدود ۹ هزار کارگر در این اعتصاب شرکت کرده و به شدت سرکوب شدند. پنج هزار کارگر اخراج و ۲۰۰ نفر زندانی شدند. ۱۵۰ کارگر نیز بر اثر ضرب و شتم ماموران زخمی شدند. هم زمان ۱۴ هزار کارگر تصفیهخانه آبادان نیز اعتصاب کردند. این افراد در برابر تصفیه خانه متمرکز شدند و تقاضا کردند که به کارگران به قدری حقوق بدهند که حداقل معیشت آنها را تامین کند. کارگران سالی یک ماه مرخصی با حقوق داشته باشند. تمام جرایم نقدی ملغی شود. برای عموم کارگران متاهل و مجرد خانه تهیه شود. آب آشامیدنی تصفیه شده در دسترس عموم کارگران بگذارند. اخراج بدون علت کارگران که به میل انگلیسیها انجام میشود، متوقف شود. موضوع اخراج ابد از کار و لیست سیاه از میان برود و کارگران بلاتکلیف به کار گمارده شوند. وضع بیمارستان شرکت اصلاح شود و کارگران به حساب شرکت معالجه شوند. کتک زدن، تعدی و بیاحترامی به کارگران را ملغی کنند. آزادی و شخصیت حقوقی اتحادیه کارگران به رسمیت شناخته شود. به معلولان که بدون پرداخت دیناری از کار برکنار شده اند، نسبت به سنوات خدمت و میزان صدمه یی که دیده اند، مبلغی به عنوان خسارت پرداخت کنند. در فصل تابستان ساعات کار از هشت ساعت به هفت ساعت تقلیل یابد. با سرکوب این اعتصاب، موج رو به رشد اعتصابها فروکش کرد و در سالهای پس از آن، جز چند اعتصاب محدود در راه آهن و کارخانه کبریتسازی تبریز، اعتصاب دیگری رخ نداد.
با صنعتیتر شدن ایران و تاسیس کارخانههای بیشتر، تشکلهای کارگری و اعتصابها بار دیگر رو به افزایش گذاشت. در سال ۱۳۲۱ کارگران ساختمان و در سال ۱۳۲۳ کارگران شهرداری تهران اعتصاب کردند اما باز هم بزرگترین و موفقترین اعتصاب در صنعت نفت شکل گرفت.
مهمترین اعتراض کارگران ایرانی شرکت نفت، تفاوت بسیار زیاد حقوق و مزایایی بود که کارگران خارجی نسبت به آنها دریافت میکردند. چند روز پس از آغاز اعتصاب، مسئولان این شرکت بهدلیل متوقف شدن کار با کارگران وارد مذاکره شده و قولهایی برای بهبود شرایط زندگیشان به آنها دادند.
در سال ۱۳۳۷ کارگران بندر شاهپور و در سال ۱۳۴۳ رانندگان تاکسی اعتصاب کردند. ۱۶ هزار راننده تاکسی در تهران در واکنش به تصمیم دولت مبنی بر افزایش قیمت سوخت اعتصاب کردند و محمدرضاشاه پهلوی در دی ماه همان سال دستور داد مبلغ افزوده شده بر قیمت سوخت با بازنگری به کمترین میزان خود بازگردد.
در دهههای ۱۳۴۰ و ۱۳۵۰ شمار کارخانههایی که بیش از صد کارگر داشتند به نزدیک ۸۰۰ واحد رسید و با تمهیداتی که برای بهداشت و تغذیه و بیمه کارگران اندیشیده شده بود، تعداد اعتصابها به متوسط سه اعتصاب در سال کاهش پیدا کرد.
با آغاز اعتراضات منجر به انقلاب ۵۷، بار دیگر اعتصابها که این بار نه برای دستیابی به اهداف کارگری بلکه با اهداف سیاسی رهبری میشد اوج گرفت و با پیروزی انقلاب، اعتصابهای کارگران وارد دوره جدید خود شد.
اعتراضات کارگری پس از انقلاب اسلامی
مهدی کوهستانینژاد از فعالان کارگری ساکن کانادا در مورد اولین تجمع پس از انقلاب کارگران گفته است: «اولین تجمع ماه مه در سال ۱۳۵۸ و بعد در سال ۱۳۵۹، تاریخیترین اتفاق آن سالها است که کارگران ایران در یک جمع بسیار بزرگ روز کارگر را جشن میگرفتند. اتفاقاً با خواست برخی از جریانات سیاسی و به طور مشخص بحث آیتالله طالقانی درباره اهمیت شورا بود که آیتالله خمینی در جلسهای که اگر اشتباه نکنم آقای مجتبی طالقانی هم حضور داشت، گفته بود بروید و شورا هایتان را بسازید. همین اجتماع بزرگ کارگران موجب نگرانی و وحشت از آینده جنبش کارگری شده بود. اگر به صحبتهای آقایان بهشتی و رفسنجانی در آن موقع توجه کنید، میگفتند که باید از اینها جلوتر باشیم وگرنه کنترل جامعه کارگری از دست ما خارج میشود و به دست کمونیستها میافتد.
تا قبل از خرداد ۱۳۶۰، خیلی از کارگرها روی سازماندهی و آموزش کار کرده بودند. در دوران دولت موقت بازرگان بود که بسیاری از نمایندگان تشکلات کارگری تهران و حومه با محمد میرمحمدصادقی وزیر کار و امور اجتماعی در دولتهای محمدعلی رجایی و محمدجواد باهنر بر سر نوشتن قانون کار جدید توافق کردند. نمایندگان صنفهای کارخانههای اصلی در تهران و حومه بر سر طبقهبندی کار، بیمه کارگری و قانون کار به توافق رسیدند که تا حدودی این کار انجام شد، اما بعد از سال ۶۰ دیدیم چه دوره سیاهی بود و بسیاری از این کارگران را که شناخت و نفوذ داشتند حذف کردند.»
با روی کار آمدن شوراهای اسلامی کار و آغاز جنگ ایران و عراق، تقریبا تمام مبارزات کارگری و فعالیتهای مرتبط با آن سرکوب و منحل شد. با پایان جنگ و اجرای سیاست اقتصاد لیبرالی دولت هاشمی (١٣٦٨-١٣٧٦)، تعدیل نیرو در کارخانهها شدت گرفت. روند مبارزات کارگری در این سالها با بالا رفتن تعداد نیروی بیکار از یک سو و افزایش تورم ناشی از برنامه اقتصاد لیبرالیستی دولت هاشمی از سوی دیگر، باعث گردید تا اعتراضات و اعتصابات کارگری وارد فاز جدیدی شود. بين دی ماه سال ٦٩ تا اسفند ۷۰، چند اعتصاب مهم انجام گرفت که مهمترين آنها باز هم اعتصاب کارگران نفت بود که در نهایت، منجر به افزايش ۲۰۰۰ تومانی دستمزد ماهانه همه کارگرها شد.
در سال ۱۳۶۹ همزمان با شکل گرفتن دوباره اعتراضات کارگری قانون کار جدید به تصویب رسید. در تبصره چهارم از ماده ۱۳۱ این قانون آمده است:«کارگران یک واحد، فقط میتوانند یکی از سه مورد شورای اسلامی کار، انجمن صنفی یا نماینده کارگران را داشته باشند». بدین ترتیب تشکیل آزادانه سازمانهای کارگری ممنوع شده و تنها انواع پیشبینیشدهای از این سازمانها با قوانین، اساسنامهها و شرایط عضویت و انتخاب خاص اجازه فعالیت مییافتند.
در راستای کنترل و سرکوب بیشتر کارگران معترض، در متن قانون کار جدید کلمه «اعتراض» یا اصطلاحاتی نظیر اعتصاب، تجمع، تحصن و نظایر آن نیامده است. تنها در ماده ۱۴۲ فصل مذاکرات و پیمانهای دستهجمعی آمده است: «در صورتی که اختلافنظر در مورد مواد مختلف این قانون و یا پیمانهای قبلی و یا هر یک از موضوعات مورد درخواست طرفین برای انعقاد پیمان جدید، منجر به تعطیل کار ضمن حضور کارگر در کارگاه و یا کاهش عمدی تولید از سوی کارگران شود، هیات تشخیص موظف است بر اساس درخواست هر یک از طرفین اختلاف و یا سازمانهای کارگری و کارفرمایی، موضوع اختلاف را سریعا مورد رسیدگی قرار داده و اعلام نظر نماید.» بدین ترتیب به نظر میرسد اعتصاب، تجمع، تحصن و یا کلا اعتراض کارگری با عنوان «تعطیل کار ضمن حضور کارگر در کارگاه» و «کاهش عمدی تولید از سوی کارگران» غیرقانونی تلقی نمیشد.
اما تا پیش از به تصویب رسیدن این قانون، دو حرکت بزرگ کارگری شکل گرفته بود، حرکتهایی که تا سالها بعد سردمدار اعتصابها و اعتراضهای کارگری بودند:
کارگران شرکت واحد اتوبوسرانی تهران و کارگران کارخانه نیشکر هفتتپه خوزستان
اعتراضات کارگران شرکت واحد اتوبوسرانی تهران
سندیکای شرکت واحد اتوبوسرانی، یکی از قدیمیترین سندیکاهای کارگری در ایران محسوب میشود. در سال ۱۳۳۷، دو سال پس از آغاز به کار شرکت واحد، اولین انتخابات هیات مدیره سندیکای کارگران اتوبوسرانی تهران و حومه برگزار شد و اولین اعتصاب پس از تاسیس سندیکا، در سال ۱۳۳۹شکل گرفت.
سندیکای کارگران شرکت واحد از معدود سندیکاهایی بود که توانست بعد از انقلاب فعالیت خود را ادامه دهد. اما به تدریج از فعالیت تمام تشکلهای کارگری جلوگیری شد و شوراهای اسلامی کار جایگزین آنان شدند.
در اوایل سال ۱۳۶۵ در پی صدور بخشنامهای که مطابق با آن ۲۰ درصد کل رانندگان شرکت واحد اتوبوسرانی تهران و حومه باید روانه میدانهای جنگ میشدند، اولین اعتراض رانندگان شکل گرفت و سبب عقبنشینی حکومت شد.
اواخر سال ۱۳۸۳ برخی از رانندگان شرکت واحد با استناد بر مقاولهنامههای ۸۷ و ۹۸ سازمان بینالمللیکار – که آزادی تشکلهای کارگری و پیمانهای دستهجمعی را برای کشورهای عضو این سازمان الزامی میداند – اقدام به بازگشایی سندیکای کارگران شرکت واحد کردند. این اقدام با سرکوب شدید نیروهای امنیتی در چند مرحله و حمله، بازداشت و درگیری با کارگران همراه شد. در تمام سالهای تلاش برای بازگشایی سندیکای کارگران شرکت واحد، این سرکوب ادامه داشته با این همه کارگران به مقاومت و طرح خواستههای خود ادامه دادهاند.
اعتراضات کارگران کارخانه نیشکر هفتتپه خوزستان
پروژه شرکت نیشکر هفت تپه در ۴۵ کیلومتری جاده اندیمشک به اهواز در استان خوزستان، از سال ۱۳۳۰ شروع شده و آذر سال ۱۳۴۰ اولین محصول نیشکر این پروژه برداشت شد. سندیکای کارگران کشت و صنعت نیشکر هفتتپه نیز در سال ۱۳۵۳ تأسیس و مانند سایر سندیکاها با پیروزی انقلاب فعالیتش متوقف شد.
رکورد تولید شکر در این مجتمع تا قبل از انقلاب به صد هزار تن هم رسیده است اما با آغاز جنگ ایران و عراق، روند تولید در این پروژه تغییر کرد و فعالیت آن به حداقل ممکن رسید. تا این که در سال ۱۳۶۹ با نوشته شدن اساسنامه جدید طرح توسعه شرکت نیشکر هفت تپه دوباره کلید خورد. سال ۱۳۸۴ و اولین دور تاخیر پرداخت حقوق کارگران، اعتراضات در این مجتمع آغاز شد و با سپرده شدن کل مجتمع به بخش خصوصی در سال ۹۴ ادامه پیدا کرد.
در آبانماه ۱۳۸۶، حدود ۲۵۰۰ نفر از کارگران نیشکر هفتتپه در نامهای به مدیر کل کار استان خوزستان خواستار بازگشایی سندیکای خود شدند. این مسئله در شورای تأمین استان خوزستان به عنوان مسئلهای امنیتی بررسی شد و کسانی که نامه را تحت عنوان هیئت بازگشایی سندیکا امضاء کرده بودند، بازداشت شدند.
با این وجود، هیئت بازگشایی این سندیکا در اردیبهشت ۱۳۸۷ به صورت علنی اعلام موجودیت کرد.
اما اوج اعتراضات کارگران هفتتپه در سال ۹۷ بود که توانست شرکت ملی فولاد اهواز را نیز با خود همراه کرده و اعتراضات کارگری ۱۳۹۷ خوزستان را شکل دهد. در ماه آبان و آذر ۹۷ اعتراضات کارگری در استان خوزستان گستردهتر شده به گونهای که منجر به بازداشت چند تن از اعضای سندیکای کارگران و نمایندگان کارگران شد. با این همه اعتصاب و اعتراض کارگران شرکت نیشکر هفتتپه ادامه یافت و در نهایت منجر به صدور رای دادگاه مبنی بر ابطال واگذاری شرکت هفت تپه به بخش خصوصی و بازگشت مالکیت آن به دولت شد.
هر چند با صدور این رای پرونده اعتراضات در نیشکر هفت تپه بسته نشده اما روند مبارزه و مقاومت کارگران به الگویی برای سایر کارگران تبدیل شده است.