/ IHRights#Iran: Hossein Amaninejad and Hamed Yavari were executed in Hamedan Central Prison on 11 June. Hossein was arrested… https://t.co/3lnMTwFH6z13 ژوئن

ابوالحسن بنی‌صدر: قانون اساسی آینده ایران و جایگاه حاکمیت مردم

10 اکتبر 21
ابوالحسن بنی‌صدر: قانون اساسی آینده ایران و جایگاه حاکمیت مردم

علی‌اصغر فریدی؛ مجله حقوق ما:

اصول و شیوه سیستم سیاسی و اداری هر کشور و ساختار نهادهای آن را قانون اساسی آن کشور مشخص می‌کند. قانون اساسی چارچوب‌های حقوقی را مشخص می‌کند که در بستر آن هم دمکراسی می‌تواند رشد کند و هم می‌تواند به دیکتاتوری و خفقان بیانجامد.

در کشورهایی که قانون اساسی بر اساس قوانین دمکراتیک نوشته شده، نظر و رای شهروندان در انتخاب رهبران، وضع قوانین و سیاست‌ها، ارجحیت دارد. در ایران که قانون اساسی کنونی بر اصل ولایت مطلقه فقیه استوار است، به صورت جدی نمی‌توان برای مردم نقشی در شیوه اداره امور کشور در نظر گرفت. 

در زمان پساجمهوری اسلامی یکی از دغدغه‌های روشنفکران و احزاب و گروه‌های سیاسی، ابطال قانون اساسی کنونی و ارائه یک قانون اساسی جدید است. به همین خاطر هر از چندگاهی شاهد ارائه یک قانون اساسی پیشنهادی از سوی افراد و گروه‌های مختلف با دیدگاه‌های گوناگون هستیم.

این مطلب در شماره ۱۴۲ مجله حقوق ما منتشر شده است

برای بحث درباره فرایند تنظیم قانون اساسی، مجله «حقوق ما» با ابوالحسن بنی‌صدر سیاستمدار و اولین رئیس‌جمهوری ایران که در فرایند تنظیم قانون اساسی کنونی نیز نقش داشته گفت‌وگو کرده است. آقای بنی‌صدر اخیرا به همراه تعدادی از حقوقدان‌ها و متخصصان حوزه‌های مختلف، یک قانون اساسی پیشنهادی و یک قانون برای دوران‌گذار تدوین کرده‌ است.

مشروح این گفت‌وگو را در ادامه می‌خوانید:

 

آقای بنی‌صدر! هر از گاهی برخی از افراد و گروه‌های مختلف، خبر از نوشتن یک قانون اساسی برای دوران گذار می‌دهند، اخیرا هم که آقای [عباس] میلانی گفت آقای [محمدرضا] شجریان یک قانون اساسی نوشته و نزد او به امانت گذاشته است که البته خانواده شجریان اظهار بی‌اطلاعی کردند. اصولا نوشتن قانون اساسی چگونه باید انجام بگیرد؟ یک قانون اساسی برای دوران گذار و پساجمهوری‌اسلامی چگونه و توسط چه کسانی باید نوشته شود؟

اول باید بگویم که خود من یک کتاب راجع به حقوق پنج‌گانه، یعنی حقوق انسان، حقوق شهروندی، حقوق ملی، حقوق طبیعت و حقوق هر جامعه به عنوان عضو جامعه جهانی، منتشر کرده‌ام. بعد با گروهی از حقوق‌دان‌ها، جامعه‌شناس‌ها، اقتصاددان‌ها و پزشکان که در قلمروهای مختلف خبره، کارشناس و آگاه بودند، یک قانون اساسی بر پایه حقوق پنج‌گانه تهیه کردیم.

این نخستین قانون اساسی در تاریخ بشریت است که در آن دولت مرامی ندارد و مرام او اجرای این حقوق پنجگانه است. نه دین مرام دولت است و نه مثل کشورهای اروپایی لیبرالیسم. این قانون اساسی در واقع پیشنهادی است نه فقط برای مردم ایران، بلکه برای همه مردم دنیا.

حالا چرا این قانون اساسی باید از قبل نوشته بشود؟ به این دلیل که باید از تجربه گذشته درس بگیریم. اگر قبل از انقلاب ١٣٥٧ قانون اساسی منتشر و حقوق انسان به طور کامل در آن آمده بود، حاکمیت مردم یا ولایت جمهور مردم مبنا قرار گرفته بود و مردم از آن مطلع می‌شدند، غیرممکن بود این قانون اساسی ولایت مطلقه جانشین آن بشود. 

یکی از کاستی‌های آن انقلاب عدم ارائه یک قانون اساسی برپایه حقوق انسان و ولایت جمهور مردم از قبل بود؛ که جامعه بتواند با دید باز و آگاهی کامل رای بدهد و قانون اساسی را انتخاب کند. یکی از کاستی‌های انقلاب ٥٧ این بود که جامعه در مقابل یک امر واقع قرار گرفت و نمی‌دانست چکار باید بکند، و قانون اساسی کنونی تنها گزینه بود که آن هم با چماق آقای خمینی به تصویب رسید. بنابراین هر جامعه‌ای باید از قبل بداند که دولت و حکومت چکونه اداره خواهد شد.

حالا این قانون اساسی که ما نوشتیم، همراه است با یک قانون اساسی دیگری برای دوران گذار، یعنی از مرحله‌ای که از سقوط این رژیم تا استقرار رژیم جدید به طول می‌انجامد، برای اینکه هیچ روزی جامعه بدون قانون نباشد، قانونی که مبنایش حاکمیت مردم است، به علاوه یک برنامه عمل که همه اینها در یک مجموعه به جامعه ایران پیشنهاد شده است.

اینکه گروه‌های دیگر قانون اساسی تهیه می‌کنند، خوب آنها هم لابد به همین نظر رسیده‌اند که خطرناک‌ترین کار این است که تحولی در ایران اتفاق بیفتد، بدون اینکه جامعه بداند بعد از این تحول چه وضعیتی خواهند داشت. و پس از اینکه تحولی به وجود آمد، در گرماگرم انقلاب، یک عده بیایند و بگویند این قانون اساسی شما و دوباره استبداد حاکم بشود، مثل انقلاب سال پنجاه و هفت. 

این کار که گروه‌های دیگر هم قانون اساسی تهیه کنند کار بدی نیست، در جامعه باید جریان آزاد اندیشه‌ها وجود داشته باشد و مردم بتوانند اندیشه و پیشنهادهای مختلف را با هم مقایسه کنند و آنها را نقد کنند تا اگر چیزی را می‌پذیرند در آگاهی کامل باشد.

یک عده‌ای هم هستند که نمی‌خواهند دستشان رو بشود و آنچه را که در ذهن دارند بروز نمی‌دهند و نمی‌خواهند بگویند بعد چه می‌شود، می‌گویند قانون اساسی لازم نیست. چرا؟ برای اینکه اگر تحولی روی داد و قدرت در اختیار آنها قرار گرفت، هر طور که دلشان خواست، قانون را خواهند نوشت. ما می‌خواهیم مردم پیشاپیش بدانند که چه می‌خواهند و جامعه چگونه اداره خواهد شد.

امیدوارم توضیحاتم روشن و واضح بوده باشد.

 

جناب بنی‌صدر، شما سیاستمدار کهنه‌کاری هستید، اولین رئیس‌جمهوری ایران بودید، مشاوران خبره و تحصیلکرده دارید. اما گاه اشخاص و گروه‌هایی را می‌بینیم که صحبت از نوشتن قانون اساسی می‌کنند اما ملزومات آن را ندارند. آیا می‌شود گفت مسئله نوشتن قانون اساسی دارد لوث می‌شود؟ 

آن هم دلیلش این است که هموطنان ما تا اندازه‌ای دنباله‌رو هستند، اگر یکی خودش را پرت کرد از یک جایی، بقیه هم خودشان را پرت می‌کنند، اگر کسی چیزی پوشید بقیه هم می‌پوشند و اگر خورد آنها هم می‌خورند، حالا متاسفانه اینجور است. البته در جوامع دیگر هم این پدیده هست، اما در جامعه ما بیشتر است. دلیل دیگرش این است که ما برای تهیه این قانون اساسی که قبلا در موردش توضیح دادم، بخشی از یک کار گروهی گسترده و عظیم در قلمروهای مختلف مبارزه با رژیم و وضعیت‌سنجی مداوم ایران است. 

برخی از افراد هم برای اینکه خود را مبارز نشان بدهند می‌روند دنبال این کارها و بعد هم کسی نمی‌تواند بگوید که بالای چشم این قانون اساسی شما ابرو است. آن وقت آقای میلانی یکدفعه پیدایش می‌شود که از قول یک خواننده‌ای، ولو عزیز و گرانقدر، یک قانون اساسی پیشنهاد می‌کند که این در واقع برای مقابله با قانون اساسی پیشنهادی ما است. 

در وضعیتی که ایرانی‌ها در خارج از کشور قرار دارند، این چیزها البته اجتناب ناپذیر است و خیلی هم به کارهای جدی که انجام می‌گیرد صدمه نمی‌زند. چون آنهایی که جدی نیستند مورد اعتنا قرار نمی‌گیرند و یک نوع سرگرمی است برای یک عده از آدم‌ها. 

 

اکنون افراد غیر متخصص را به حساب نیاوریم و مبنا را بر افراد خبره و آگاه، حقوقدان‌ها، سیاستمداران، افراد و گروه‌هایی که سال‌ها مبارزه کرده‌اند بگذاریم. اگر هر گروه بنا بر اعتقاد و ایدئولوژی که دارند، یک قانون اساسی مختلف ارائه بدهند، آنگاه نقش مردم در این زمینه چیست؟

نقش مردم این است که به خود زحمت بدهند و بخوانند، مردم باید خود را مسئول بدانند و قانون‌های پیشنهادی مختلف را بخوانند تا بعد نگویند که ما نمی‌دانستیم اینجوری می‌شود. الان ٤٠ سال است که مردم ایران می‌گویند ما نمی‌دانستیم اینجوری می‌شود. خوب چرا زمانی که وقتش بود و باید می‌خواندند و توضیح می‌خواستند، این کار را نکردند؟ این دیگر تقصیر مردم است و مسئولیت مردم هم سرجایش است.

مردم باید به خود زحمت خواندن بدهند، این قانون اساسی پیشنهادی را که ما نوشتیم، الان چند سال است که ما مرتب راجع به آن توضیح می‌دهیم، در سایت انقلاب اسلامی، در سایت بنی‌صدر و چند وب‌سایت دیگر هم منتشر شده و ما مرتب اطلاع‌رسانی می‌کنیم، خوب مردم باید بخوانند تا بتوانند با آگاهی تصمیم بگیرند. کسی که نمی‌خواند، خودش را مسئول سرنوشت خودیش نمی‌داند، این که نمی‌شود جامعه‌ای حتی زحمت خواندن را هم به خودش ندهد.

حداقل کسانی که اهل فکر هستند، به خود زحمت خواندن بدهند و به مردم جامعه توضیح بدهند، تا یک وجدانی به یک قانون اساسی برای یک جامعه برخوردار از دمکراسی، پیدا بشود. اگر این وجدان پیدا نشود، این مشکل حل نخواهد شد. ما در یک قرن، سه بار انقلاب کردیم و هنوز گرفتار استبداد هستیم.