علیاصغر فریدی؛ مجله حقوق ما:
بحث نگهداری از کودکان مادرانی که دارای کودکان خردسال هستند و محکوم به حبس میشوند، چالش بسیار بزرگی است، به ویژه برای کودکانی که مادرانشان بستگانی ندارند و یا اگر هم دارند، قابل اعتماد نیستند، پدر وجود ندارد و اگر هم هست، در کنار او امنیتی برای کودک متصور نیست، در نتیجه مادر مجبور است که طفل را به همراه خود در زندان ببرد و از او نگهداری بکند.
برای بررسی موضوع نگهداری این کودکان در زندان، یا تحویل آنها به سازمان بهزیستی و یا بستگان متهم، مجله حقوق ما با معین خزائلی، حقوقدان، مصاحبهای انجام داده که مشروح این مصاحبه در زیر آمده است.
چرا برخی از کودکان و نوزادان به همراه مادرانشان که زندانی هستند، در زندان نگهداری میشوند؟
یکی از دلایل اصلی این تصمیم این است که، بودن کودک در کنار مادر در زندان بهتر از این است که کودک در بیرون از زندان اما جدا از مادرش باشد. دلیل دیگر این است که حق و حقوق کودک اقتضا میکند که کودک به مادرش دسترسی داشته باشد و نمیشود این حق را از کودک سلب کرد.
این مطلب در شماره ۱۶۹ مجله حقوق ما منتشر شده است
اما دلیل اصلی در واقع این است که قریب به اتفاق همه مواردی که کودکان به همراه مادرانشان در زندان به سر میبرند به این دلیل است که سرپرست دیگری به جز مادر ندارند، یعنی یا پدر در قید حیات نیست، یا مشخص نیست کجاست و مفقودالاثر است یا دسترسی به او نیست یا پدر از خودش سلب مسئولیت کرده و هیچ بستگان دیگری وجود ندارد که بخواهد از طفل، نوزاد یا کودک نگهداری کند و یا اگر هم وجود دارد، اعتمادی به آنها نیست، در برخی موارد هم، با وجود پدر و یا بستگانی که بخواهند از کودک نگهداری کنند، مادر ترجیح میدهد که کودک را درون زندان نگهدارد چون فکر میکند که این احتمال وجود دارد که امنیت طفل نزد آنها تامین نیست و در معرض خطر قرار خواهد گرفت.
در نتیجه برای مادرانی که محکوم به حبس میشوند، بحث نگهداری از کودک مسئله و چالش بسیار بزرگی است به ویژه برای کودکانی که مادرانشان بستگانی ندارند و یا اگر هم دارند، قابل اعتماد نیستند، پدر وجود ندارد و اگر هم هست، در کنار او امنیتی برای کودک متصور نیست، در نتیجه مادر مجبور است که طفل را به همراه خود در زندان ببرد و از او نگهداری بکند.
کودکان غیرمجرمی که همراه مادران زندانیاشان در زندان نگهداری میشوند، بنابه کدام قانون باید در زندان باشند و آیا هیچ راه دیگری برای نگهداری آنها در مراکز دیگری غیر از زندان وجود دارد؟
قانون آئین دادرسی کیفری در ماده ٥٢٣ به صراحت اعلام میکند که اطفال تا سن ٢ سال را نباید از مادرانشان یعنی مادرانی که محکوم به حبس شدهاند، جدا کرد، مگر اینکه مصلحت طفل اقتضا کند. در آئیننامه اجرایی سازمان زندانها هم در ماده ١٥٨ در بحث نگهداری زندانیان زن به صراحت به این نکته اشاره شده که مادران زندانی، یعنی زنانی که مادر هستند و فرزند شیرخوار تا دو سالگی دارند، میتوانند فرزندشان را همراه خود در زندان نگه دارند.
در حقیقت براساس این دو قانون، یعنی ماده ٥٢٣ آئین دادرسی کیفری و ماده ١٥٨ آئیننامه اجرایی سازمان زندانها، مادران زندانی در صورتی که خودشان تمایل داشته باشند، میتوانند کودک خردسال خود را در زندان همراه خودشان نگه دارند. البته منظور از تمایل این نیست که انتخاب بکنند، بلکه منظور این است که بستگان و شوهری که بتوانند با اطمینان خاطر و بدون ترس از امنیت کودک، فرزند خود را به او بسپارند وجود نداشته باشد و امنیت کودک را در این ببینند که همراه خودشان در زندان باشد.
راه دیگری هم که قانونگذار پیشبینی کرده این است که در همان ماده ٥٢٣ دادرسی کیفری اشاره شد، اگر مصلحت طفل اقتضا بکند که کودک در زندان نباشد، اگر پدر یا بستگانی وجود داشته باشد، به ترتیب صلاحیتی که در قوانین ایران مورد توجه قرار گرفته، کودک به آنها سپرده میشود، در غیر اینصورت و اگر بستگانی وجود نداشته باشد، براساس قانون، سازمان بهزیستی موظف است که از کودک نگهداری کند و کودک در اختیار سازمان بهزیستی به عنوان نهاد مسئول در این زمینه قرار داده میشود.
البته در آئیننامه سازمان زندانها در ماده ١٥٨ اشاره شده که باید در زندانها مهدکودکهایی ساخته و آماده بشود برای مادران زندانی و فرزندانشان یعنی کودکان ٢ تا ٦ سال که در زندان هستند، کودکان باید در این مهدکودکها و در خارج از محیط زندان نگهداری بشوند.
در عین حال مبنای قانونی ماده ٥٢٣ دادرسی کیفری و ماده ١٥٨ آئین نامه زندانها است و راه دیگری هم قانونگذار پیشبینی کرده، در اختیار گذاشتن کودک به سازمان بهزیستی است و ساخت و آمادهسازی مهدکودکها بحث دیگری است که اگر نیاز باشد به آن هم خواهم پرداخت و در رابطه با آن صحبت خواهم کرد.
بنابه قانون این کودکان باید تا چه سنی در زندان بمانند؟ وضعیت آنها پس از خروج از زندان، اگر سرپرست آنها هنوز در زندان باشد، به چه صورت خواهد بود؟
در پاسخ به این سوال باید بگویم که بر اساس قانون، یعنی ماده ٥٢٣ قانون آئین دادرسی کیفری، سن ٢ سال تمام، سنی است که تا آن زمان کودک میتواند در کنار مادرش در زندان باقی بماند، اما نکته اینجاست که تبصره الف ماده ١٥٨ آئیننامه اجرایی سازمان زندانها اعلام کرده است، این مدت میتواند تا سن ٦ سالگی هم افزایش پیدا کند.
البته با نظر شورای طبقهبندی زندان که در همان آئیننامه اجرایی آمده، توضیح داده شده که سازوکار شورای طبقهبندی چیست و چگونه عمل میکند، در واقع علاوه سن زیر دو سالگی که قانون تعیین کرده و کودک باید در کنار مادرش باشد، بنابه نظر شورای طبقهبندی زندان کودک تا چهار سال دیگر یعنی سن شش سالگی میتواند در زندان و در کنار مادرش بماند، اما مسئله اصلی پس از خروج کودک از زندان است، وقتی که هنوز محکومیت مادر تمام نشده و باید در زندان بماند.
اگر زمان خروج کودک از زندان فرا رسیده باشد و مادر باید همچنان در زندان باقی بماند، با این فرض که اگر در ابتدا سرپرستی برای کودک وجود نداشته، اما در این مدت سرپرستی پیدا شده برای نگهداری از کودک، مثلا پدری که قبلا مفقودالاثر بوده یا خبری از او نبوده، پیدا بشود، یا پدر و مادر هر دو در حبس بودهاند و اکنون حبس پدر به اتمام رسیده و آزاد شده، و یا بستگانی پیدا شدهاند و یا به هر دلیلی مثلا مادر تصمیم بگیرد که کودک را به آنها بسپارد، در درجه اول کودک به بستگان سببی و نسبی سپرده میشود و در غیراینصورت سازمان بهزیستی موظف است که سرپرستی و نگهداری از کودک را بپذیرد.
قطعا این وضعیت برای کودکی که سالهای ابتدایی زندگی را در زندان گذرانده و بعد از آن هم باید مادر همچنان در زندان بماند و خودش هم باید به بهزیستی برود، شرایط مناسبی نخواهد بود و مشکلات و چالشهای فراوانی را برای کودک به همراه خواهد داشت.
سپردن کودک به سازمان بهزیستی و یا بستگانی که اگر وجود داشته باشند و یا پیدا شده باشند، راهکاری قانونی است. در مورد سن هم نکته دیگری که ضروری است گفته شود، این است که گزارشهایی وجود دارد که حتی کودکانی در سنین ٧ یا ٨ سالگی هم در برخی از زندانها به همراه مادرانشان در زندان بودهاند و دلیل آن هم این بوده که سازمان بهزیستی به دلایلی همچون عدم تخصیص بودجه و نداشتن شرایط مالی، از پذیرش این کودکان خودداری میکند و یا خیلی به سختی این کودکان را میپذیرد، یا اینکه سازوکار اداری پیچیده ای را پیشنهاد میدهد و یا در پارهای از موارد کمکاری مدیران زندانها و مددکاران، بیتوجهی به وضعیت مادران و کودکان باعث میشود که برخی از کودکان تا سنین ٧ یا ٨ سالگی در زندان بمانند.
این در حالی اسیت که طبق قانون کودک نهایتا تا شش سالگی مجاز است که در زندان به همراه مادرش باشد و تا همین سن هم به اندازه زیادی دچار آسیبهای جدی روحی، روانی، پرورشی و آموزشی میشود و هر یک روزی که کودک بیشتر در زندان بماند آسیبهای بیشتری بر او وارد خواهد شد.
وضعیت تحصیلی این کودکان به چه صورت باید باشد؟
تا سن دو سالگی که اساسا وضعیت تحصیلی نیاز نیست، پس از آن هم تا سن شش سالگی که بنابه قانون کودک تا این سن مجاز است که در زندان باشد، آموزش رسمی وجود ندارد، اما در این سن کودک به آموزشهای پیش از دبستان نیاز دارد که در بند الف ماده ١٥٨ آئیننامه اجرایی سازمان زندانها تاکید شده که این کودکان باید به مهدکودک سپرده شوند و طبق این تبصره باید مهدکودکهایی برای این کودکان فراهم بشود تا کودکان در آنجا تحت آموزش و مراقبت قرار بگیرند. پس بنابه آنچه که قانون گفته، باید زندانهایی که مادران زندانی با کودکان خردسالشان در آنجا زندانی هستند، باید مهدکودکهایی را برای کودکان فراهم بکنند.
اما مسئله اساسی این است که با وجود اینکه قانون بحث مهیا کردن مهدکودک را برای این کودکان مطرح کرده، اما در عمل بسیاری از زندانهایی که مادران متهم و مکوم به حبس در آنجا هستند هنوز فاقد مهدکودک هستند و زندانهایی هم که ادعا میکنند داردی مهدکودک هستند، در واقع یک اطاق را در زندان جدا کرده و اسمش را گذاشتهاند مهدکودک، مسلما این چیزی نبوده که در قانون آمده و در واقع هیچ تاثیری در آموزش کودک ندارد.
آنچه مورد نظر است، باید براساس کنوانسیون جهانی حقوق کودک باشد و حق و حقوق کودک کاملا رعایت بشود و باتوجه به سن کودک در یک مکان آموزشی مشخص قرار بگیرد به ویژه که شرایط این کودکان که در زندان رشد کردهاند با کودکان دیگر که در خارج از زندان هستند، کاملا متفاوت است و این کودکان باید به انواع و اقسام وسایل آموزشی و سرگرمی دسترسی داشته باشند.
ساخت و آماده کردن یک اطاق در بیرون از بند مادران و معرفی آن به عنوان مهدکودک، آن چیزی نیست که بتواند برای کودک مفید واقع بشود و حقوق کودک را در این زمینه تامین بکند. در بسیاری از موارد ما حتی گزارشهایی داشتهایم که کودکان به ویژه آنهایی که در سنین ٧ یا ٨ سالگی بودهاند، صبح از زندان خارج میشده برای اینکه به مدرسه برود و دوباره پس از پایان مدرسه دوباره به زندان بازمیگشته است، در صورتی که این مسئله و شرایط متفاوتی که کودک تجربه میکند در مقایسه با همسالان خود به شدت بر روح و روان او تاثیر منفی برجایی میگذارد.
چه راهکارهایی برای عدم سوءاستفاده جنسی از این کودکان اندیشیده شده و تا چه اندازه این راهکار اگر وجود دارد، میتواند و یا توانسته، موفق باشد و از این امر جلوگیری کند؟
گزارشهایی که از وضعیت زندانها منتشر میشود، صرف حضور کودکان در چنین فضایی به شدت آسیبزا است، ضمن اینکه به شدت حقوق کودکان را نقض میکند، اما مشکل اصلی اینجا است که اگرچه بر اساس قانون، بند زنان دارای فرزند خردسال باید از بند دیگر زنان جدا باشد، اما در این بند تفکیک جرایم صورت نمیگیرد و تمام زنان دارای کودکان خردسال بهاتهامات متفاوت با هم در یک مکان و گاها در یک اطاق یا سلول بزرگ نگهداری میشوند و ممکن در این مکان، افرادی که جرائم خشن داشته باشند، افرادی که اعتیاد دارند، افرادی که جرائم خیلی سبک دارند، متهمین جرایم مالی و کسانی که به دلیل صدور چک بلامحل محکوم به حبس شدهاند، همگی در یک جا نگهداری شوند و این عدم تفکیک بر اثر جرایم، باعث میشود که علاوه بر اینکه مادران زندانی دچار فشار مضاعف میشوند و حقوقشان به عنوان زندانی نقض میشود، باعث میشود که کودکان هم در معرض خطرات بیشتری قرار بگیرند، به ویژه اینکه آن دسته از مادران زندانی که اعتیاد دارند، گاها مواد مخدر مصرف میکنند، سیگار میکشند، خشونتهایی که آنجا ممکن است میان زندانیان جرایم خشن اتفاق بیفتد و مسائلی از این قبیل، باعث میشود که کودکان در معرض خطرات بیشتری قرار بدهد.
مشکل دیگری که وجود دارد این است که با توجه به شرایط متفاوت ازدحام و تراکم بندهای نگهداری زنان دارای کودکان خردسال، هرچه که تعداد زندانیان یک بند بیشتر باشد، امکان آسیبپذیری کودکان نیز بیشتر خواهد بود و آنها در معرض آسیبپذیری بیشتری قرار خوهند گرفت.
نکته بعدی این است که برخی از مادران زندانی که بنابه دلایل فقر مالی در زندان هستند، خودشان به صورت داوطلبانه اجازه بدهند که حقوق کودکش نقض بشود و دست به اقداماتی بزند که برخلاف حقوق کودک به ویژه تمامیت جسمانی و روانی کودک باشد. مسلما تلاشهایی هم اگر راستای جلوگیری از این امر در زندانهای ایران صورت گرفته باشد ناکافی است. چون اولا تفکیکپذیری بر اساس جرایم در بند مادران لحاظ نمیشود و از طرفی هم، هواخوریها عموما با دیگر زندانیها مشترک است و این امکان وجود دارد که کودکان دیگر زندانیها را ملاقات کنند و با آنها در تماس باشند، دیگر زندانیها هم ممکن است به کودک دسترسی داشته باشند و بتوانند کودک را مورد آزار و اذیت جنسی، جسمی و کلامی قرار بدهند.
آیا علاوه بر ایران، در سایر کشورهای دیگر هم در شرایطی خاص، کودکان را همراه مادرانشان در زندان نگه میدارند؟
در حقیقت معضل مادران دارای فرزند خردسال در همه کشورها وجود دارد، منتها مسئله اینجاست که امروزه بسیاری از کشورها سعی میکنند که تا حد امکان حقوق کودک را در اولویت اصلی قرار بدهند، به این معنی که ما شاهد هستیم که در کشورهای اروپایی، و به ویژه کشورهای اسکاندیناوی و اروپای غربی، اساسا مکانهای دیگری را خارج از زندان آماده میکنند برای اینکه مادر و کودک بتوانند زمانی را در این فضا با هم بگذرانند.
ضمن اینکه آنچه در این کشورها به عنوان زنداتعریف شده است، اساسا متفاوت است و سعی شده که مادران زندانی در خانههایی حبس بشوند که خیلی شباهتی به آنچه ما به عنوان زندان در ایران میسناسیم ندارد. خانههایی کاملا متفاوت و محلهایی که برای کودکان کاملا مناسبسازی شده و اثری از جرم و مجازات کیفری در آنجا دیدی نمیشود و بیشتر به یک پانسیون شبیه است و مادر و کودک برای مدتی در آنجا نگهداری میشوند.
در پایان لازم میدانم که به این نکته اشاره کنم که متاسفانه قوانین ایران به ویژه در بحث کیفری، هیچگونه تفکیکی میان مادران متهم زمانی که فرزند خردسال دارند قائل نشده و همه را به یک مجازات محکوم میکند. یعنی اگر یک مرد جوان مجرد، یک جرمی را مرتکب بشود و زنی هم که دارای فرزند خردسال است و کسی هم نیست که از فرزند او نگهداری کند، همان جرم را مرتکب بشود، متاسفانه مجازاتی که دادگاه اعمال میکند برای هر دو فرد یکسان خواهد بود. در حالی که نباید اینگونه باشد، ضمن اینکه امروزه میشود مجازاتهای جایگزین را برای مادران دارای کودکان خردسال که متهم به ارتکاب جرم هستند اعمال کرد، از جمله حبس خانگی یا مجازاتهای جایگزین دیگر. امرروزه نیاز است که قوانین کیفری به شکلی پویا دربیایند و دادگاهها هم به شکلی پویا عمل کنند و شرایط متهم به ویژه مادران داری اطفال و کودکان خردسال را که متهم به ارتکاب جرم هستند در نظر بگیرند.