/ IHRights#Iran: Hossein Amaninejad and Hamed Yavari were executed in Hamedan Central Prison on 11 June. Hossein was arrested… https://t.co/3lnMTwFH6z13 ژوئن

شیرین عبادی: با انتقام‌جوئی، عدالت محقق نخواهد شد

7 ژوئیه 23 توسط مجله حقوق ما
شیرین عبادی: با انتقام‌جوئی، عدالت محقق نخواهد شد

جواد عباسی توللی؛ مجله حقوق ما: عدالت انتقالی روندی است که در کشورهای در حال گذار، به منظور ایجاد یک جامعه مبتنی بر عدالت و موازین دموکراتیک باید طی شود. در این پروسه، با مستند سازیِ موارد نقض حقوق بشر، نظیر اعدام و  کشتارهای جمعی، شکنجه مخالفان سیاسی و ناپدید سازی قهری مخالفان که به‌دست دیکتاتورها و حکومت‌های استبدادی انجام شده است، سازوکارهایی برای جلوگیری از تکرار چنین جنایاتی به اجرا در می‌آید.

دادخواهی همواره یک بخش مهم از پروسه عدالت انتقالی است که در این مرحله، بازماندگان و خانواده‌های قربانیان می‌توانند با تظلم‌خواهی در برابر افکار عمومی و بعدتر با ارائه مستندات خود به دادگاه‌های صالح، به روند مستند سازی و راستی‌ آزمایی جنایات‌های انجام شده کمک قابل توجهی کنند.

 

این گفت‌و‌گو را در شماره ۱۹۸ مجله حقوق ما بخوانید

در واقع جنبش دادخواهی، در اعتراض به بی‌عدالتی‌ها و جنایت‌ها شکل می‌گیرد و سپس با افشاگری و یادآوری جنایت‌ها، به کشف و ثبت حقیقت کمک کرده تا از این طریق بتوان دیکتاتورها و عاملان جنایت را به پای میز محاکمه کشاند.

در این بین اما برخی از خانواده‌ها و بازماندگانِ قربانیانِ نظام‌های استبدادی، دادخواهی را با «انتقام‌گیری» اشتباه می‌گیرند و همین مسأله ممکن است پروسه عدالت انتقالی را با اخلال مواجه کند.

مجله حقوق ما، برای بررسی بیشترِ مفاهیم دادخواهی و عدالت انتقالی و تفاوت این مفاهیم با «انتقام‌جویی» با شیرین عبادی، حقوق‌دان و برنده جایزه نوبل صلح، گفت‌و‌گو کرده است.

 

  • پیش از پرداختن به پرسش‌های مرتبط با موضوع عدالت انتقالی، به‌نظر شما، آیا اساسا می‌توان ایران را یک کشور در حال گذار دانست؟

ایران به عبارتی در حال گذار است. کلیه شواهد اجتماعی و سیاسی و حتی حقوقی، نشانه‌ها و علائمی از سقوط رژیم جمهوری اسلامی دارد. به‌ بیان دیگر، ایران کشوری است که اقتصاد و بانک‌های آن ورشکسته‌اند. از جهت مسائل سیاسی هم با وجود ظاهری که دارد، با مشکلات عدیده‌ و مهمی نظیر بحران مشروعیت مواجه است. از حیث محیط زیست هم در شرایط بحرانی قرار دارد، به‌نحوی که در حال حاضر، در تعدادی از شهرهای کشور، مردم حتی آب آشامیدنی ندارند.

بنابراین، وجودِ بحران در بحران باعث شده تا کلیه راه حل‌های پیشنهادی، تاکنون به نتیجه نرسد. همه این موارد، می‌تواند مقدمه سقوط یک رژیم باشد. سقوط و انحلال یک رژیم، یک پروسه است و باید زمان آن طی شود.

به‌عنوان مثال، دانه‌ای که می‌روید و سبز می‌شود، به زمان نیاز دارد تا تبدیل به درختی پر ثمر شود و میوه دهد. سبز شدن و رشد این دانه، نشان می‌دهد که آینده چه چیزی در انتظار است. به این اعتبار، ایران، در حال گذار است و حکومت جمهوری اسلامی مسلما تغییر خواهد کرد و پایدار نخواهد بود.

 

  • در هفته‌های اخیر دولت بلژیک، اسدالله اسدی، متهم به بمب‌گذاری در اروپا را با وجود مجرم شناخته شدنِ این فرد در دادگاه، به ایران مسترد کرد. همچنین زمزمه‌هایی از احتمال بازگرداندن حمید نوری، از عاملان اعدام‌ جمعی مخالفان سیاسی در دهه ۶۰ که در حال حاضر در سوئد زندانی است، به‌گوش می‌رسد. به‌نظر شما، چرا دولت‌های غربی به‌جای حمایت از مردم معترض در ایران، به مماشات با حکومت جمهوری اسلامی ادامه می‌دهند؟ از دیدگاه شما، این روند چه آسیب‌هایی به پروسه گذار به دموکراسی در ایران خواهد زد؟

نخستین بار نیست که برخی از کشورهای اروپایی در اثر رعایت منافع اقتصادی خود، حقوق بشر را زیر پا می‌گذارند. اروپا با آزادی اسدالله اسدی، نه تنها ضوابط حقوق بشر را زیرپا گذاشت، بلکه درهای خود را روی تروریسم باز کرد. ازین پس احتمالا ترورهای بیشتری در اروپا انجام خواهد شد و حتی اگر تروریست‌ها هم بازداشت بشوند، حکومت ایران به‌سادگی راه آزاد کردنِ آن را پیدا کرده و می‌تواند آنها را به اسم مبادله، به ایران بازگرداند.

حکومت جمهوری اسلامی، با هر کشوری که اختلاف داشته باشد، برای رسیدن به مقاصد سیاسی خود، چند نفر را به اتهام جاسوسی دستگیر می‌کند. بعد هم با جان مردم بازی می‌کند تا به مقاصد سیاسی خود برسد. چنان‌که شاهدیم، پس از اینکه با جمهوری آذربایجان، به اختلاف رسید فورا یک دانشجوی آذربایجانی را که به ایران سفر کرده بود، به‌عنوان جاسوس بازداشت کرد. چنین عملکردی، نشان از تروریست بودنِ یک حکومت دارد. اما ممکن است این پرسش مطرح شود که چرا کشورهای اروپایی با حکومتی تروریست پرور تا بدین حد مدارا می‌کنند؟ پاسخ این پرسش را باید در دو مساله دید. یکی منافع اقتصادی و دوم، مساله انرژی هسته‌ای و ترس از دسترسی ایران به بمب اتمی یا اتمی شدنِ منطقه. چرا که ادامه شرایط و دسترسی حکومت ایران به بمب اتمی سبب خواهد شد تا دولت عربستان و برخی از دولت‌های منطقه هم بخواهند دررقابت با ایران، به سمت غنی سازی اورانیوم بروند. بنابراین، مهار مساله انرژی هسته‌ای ایران، برای اروپا از نهایت اهمیت برخوردار است.

موضوع مهم دیگر هم، مساله پر شدنِ ظرفیت کشورهای اروپایی برای پذیرش پناهجو است و ترس از افزایش شمار پناهجویان ایرانی در این کشورها است. کشورهای اروپایی واهمه دارند در اثر به‌هم خوردن شرایط سیاسی در ایران، ممکن است تعداد کثیری از پناهجویان به اروپا سرازیر شوند. از این‌رو، نمی‌خواهند مانند سوریه، پناهجویان زیادی وارد اروپا شوند. بنابراین، مجموعه عوامل یاد شده، دست به دست هم داده تا حکومت تروریست پرور ایران را به رسمیت بشناسند و با او مدارا کنند.

این مساله هرچند می‌تواند سقوط رژیم حاکم بر ایران را به تاخیر بیندازد اما در نهایت کمکی به بقای رژیم نخواهد کرد.

 

  • طبق توضیحاتی که دادید، ایران یک کشور در حال گذار است. در نتیجه باید منتظر طی شدنِ پروسه عدالت انتقالی در کشور باشیم. در ماه‌های گذشته، شهروندان و حتی برخی از خانواده‌های قربانیانِ حکومت ایران، واکنش‌های متفاوتی نسبت به مسأله برقراری عدالت در ایرانِ آینده از خود نشان داده‌اند و در این میان، برخی افراد، خواهان اجرای مجازات مرگ برای جنایت‌کاران هستند. از دیدگاه شما، دادخواهی چه تفاوت‌هایی با انتقام‌جویی دارد؟

انتقام‌جویی، همان‌طور که از نامش هم پیداست، صرفا انتقام است و عدالتی در آن لحاظ نمی‌شود. در شرایط انتقام‌جویی، موضوع بسیار مهم، عدم آرامش کشور پس از انتقام است. زمانی که قرار باشد تعدادی از افراد را برای انتقام‌گیری از جنایات ارتکابی به قتل برسانند، مسلما خانواده این افراد و نزدیکان آنها هم در صدد مقابله به مثل برخواهند آمد و همین مساله، سنگ بنای اولیه انتقام‌جویی است.

دادخواهی اما به منزله بخشش نیست. دادخواهی چندین مرحله دارد که همه آن مراحل باید طی شود. در درجه اول، روشن شدن حقیقت است. مهم‌ترین مساله در دادخواهی این است که همه موارد نقض حقوق بشر، به‌درستی روایت و کشف شود. نخست باید روشن شود چه مسائلی روی داده و ریشه آن در کجاست؟ این موضوع از این جهت اهمیت دارد که در آینده، از تکرار مصائب گذشته جلوگیری خواهد شد.

مساله دیگر، پس از روشن شدن حقیقت، برپایی دادگاه‌های عادلانه با ضوابط و استانداردهای بین المللی و البته حق دسترسی به وکیل برای همه متهمان است.

در مرحله سوم باید تا حد ممکن، جبران خسارت صورت گیرد. به‌عنوان مثال، زمانی که فردی خانواده خود را از دست می‌دهد، فقط مجازات قاتل یا قاتلان کافی نیست. بلکه مساله دیگر این است که این شخص، چگونه باید زندگی‌اش اداره شود؟ جامعه در این زمینه مسئولیت‌هایی بر عهده دارد و این مسئولیت‌ها ایجاب می‌کند تا برای ادامه زندگی، به قربانیان کمک کنند. از جهت حقوقی به این مساله جبران خسارت گفته می‌شود.

بنابراین، عدالت انتقالی بر سه مبنای کشف حقیقت، دسترسی به یک دادرسی عادلانه و جبران خسارت استوار است. رعایت این سه عنصر باعث می‌شود تا دادخواهی با انتقام‌جویی تفاوت داشته باشد چرا که این سه عنصر در انتقام‌جویی وجود ندارد.

 

  • به ‌نظر شما چگونه می‌توان میان جنبش‌های مختلف دادخواهی در ایران پیوند برقرار کرد؟ آیا همبسته‌تر شدن این جنبش‌ها می‌تواند تأثیری بر ادامه دادخواهی و تحقق عدالت داشته باشد؟

آنچه که باعث شده حکومت نالایق و ستمگرِ ایران بیش از ۴۳ سال در قدرت باشد، تفرقه و اختلافی است که بین گروه‌های مخالف یا منتقد جمهوری اسلامی وجود دارد. این اختلاف‌ها در زمینه‌های مختلف دیده می‌شود و البته دست شیطانی حکومت جمهوری اسلامی را در زمینه تشدید اختلافات را هم نمی‌توان نادیده گرفت.  

به‌نظر من، هر نوع اتحاد، به تقویت مردم و نزدیک‌تر شدنِ روز سقوطِ حکومت جمهوری اسلامی کمک خواهد کرد. یکی از این اتحادها، اتحادهای مدنی است. نهادهای مدنی باید با یکدیگر متحد شده و همکاری کنند. دادخواهان در قالب فردی یا به‌صورت جمعی و نهادی می‌توانند با اتحاد و یکپارچگی، به خواسته واقعی خود یعنی سقوط رژیم و ایجاد شرایط مناسب برای دادخواهی، یاری برسانند. به‌ویژه اینکه گردهم آمدنِ دادخواهان، باعث بازآموزی مجدد برخی از آنان خواهد شد. تعدادی [از دادخواهان] را می‌شناسم که در اثر معاشرت با سایر دادخواهان، از عقاید خود که مبتنی بر انتقام جویی بود، دست کشیدند و به سمت دادخواهی رفتند و این یک تغییر مثبت و قابل احترام است.