/ IHRights#Iran: Hossein Amaninejad and Hamed Yavari were executed in Hamedan Central Prison on 11 June. Hossein was arrested… https://t.co/3lnMTwFH6z13 ژوئن

سازوکارهای دفاعی جامعه مدنی در برابر مخدوش سازی واقعیت

19 فوریه توسط مجله حقوق ما
سازوکارهای دفاعی جامعه مدنی در برابر مخدوش سازی واقعیت

متن سخنرانی مولود حاجی‌زاده، روزنامه‌نگار، در نشست «عدالت در دوران گذار؛ چالش‌ها و راهکارها» که در شهریور ماه سالِ‌جاری به میزبانی سازمان حقوق بشر ایران در اسلو برگزارشد:  

 

 

 

از سازمان حقوق بشر ایران برای برگزاری این نشست و از دوستانی که از صحبت‌هایشان استفاده کردم، تشکر می‌کنم.

ما در دوران گذار چه سازوکارهایی می‌توانیم داشته باشیم وقتی فردای براندازی را در ایران تصور می‌کنیم و جدای از این‌که براندازی چه زمانی و به چه شکلی خواهد بود. ما در همه انقلاب‌هایی که در کشورهای مختلف رخ داده است شاهد  تحولاتی بودیم که چندان قابل پیش‌بینی نبوده است. این تحولات می‌تواند بسیار تند و خارج از تصور ما باشد.

 

این مطلب را در شماره ۲۰۷ مجله حقوق ما بخوانید

 

می‌توان به آماده سازی برای عدالت انتقالی در حوزه اقتصاد و سایر موارد در دوران گذار فکر کرد اما اخبار جعلی موضوعی است که اصلا نمی‌شود آن را به دوره گذار موکول کرد و ما از خیلی پیش‌تر باید به این مساله می‌پرداختیم. اگر پیش‌تر به موضوع پرداخته بودیم در جریان جنبش «زن، زندگی، آزادی» کمتر ضربه می‌خوردیم. ما از قبل آمادگی نداشتیم و سازوکاری تدارک ندیده بودیم تا وقتی خودمان را در برابر چنین جنبش تمام عیاری دیدیم، چه کنیم؟

از همان ابتدا و تمام این سال‌ها پروپاگاندای جمهوری اسلامی همیشه در داخل و خارج کشور به قوت خود باقی بوده و سال‌هاست به خصوص در حوزه بین‌الملل، پروپاگاندای جمهوری اسلامی موفق عمل است. اما جنبش اخیر باورهایی که به واسطه پروپاگاندای جمهوری اسلامی در خارج از مرزها ایجاد شده بود تا حدودی دچار تغییر کرد.

من می‌خواهم بازه زمانی را کوچک کنم و فقط به یک سال اخیر و دیس اینفورمیشن این دوران اشاره کنم که چه بلایی بر سر جنبش «زن، زندگی، آزادی» آورد. نه فقط در ایران بلکه در جنبش‌های سایر نقاط دنیا هم این تجربه وجود دارد که اخبار جعلی به اشکال مختلف مانند ضد اطلاعات و دیس اینفورمیشن چطور می‌تواند جنبش‌ها را متوقف یا از مسیر خود منحرف کرده و ناآگاهی و ناامیدی را به جامعه منتقل کند.

طی یک‌ سال گذشته به اشکال مختلف از دیس اینفورمیشن بهره‌برداری شده است. بخشی مربوط به اخبار جعلی در حوزه‌های مختلف بود و بخش دیگر هم جریان تخریب مخالفان جمهوری اسلامی بود. ما شاهد بودیم برخی از چهره‌های اپوزیسیون در داخل و خارج از کشور مورد این حمله ها قرار گرفتند و تخریب شدند.

بخش دیگری که به کرات شاهد بودیم جای‌گزین کردن نامسئله به جای مسئله بود که مصداق‌های مختلف داشت. به نظر من به عنوان یک ملی‌گرا، بحث پرچم شیروخورشید یک نا مسئله بود که در آن برهه تبدیل به مسئله شد و جنبش را به نوعی منحرف کرد و دیدیم شبکه‌های اجتماعی چقدر در جریان رخدادها در معرض پروپاگاندا قرار گرفتند.

متاسفانه در یک سال اخیر شاهد بود حتی رسانه‌های پرمخاطب خارج از کشور هم از دیس اینفورمیشن دور نماندند. سال‌ها سانسور و سرکوب‌ گسترده رسانه‌های داخلی باعث شده جریان اطلاع رسانی و مرجعیت رسانه از داخل به خارج از کشور منتقل شده است. رسانه‌هایی که در این سال‌ها توانستند مخاطبان زیادی جذب کنند، متاسفانه طی این یک سال  شاید در جریان سرعت بالای اتفاقات، اخباری منتشر می‌کردند که صحت سنجی در موردشان صورت نمی‌گرفت. حتی برخی رسانه‌ها با سوق دهی اخبار به حوزه‌های مختلف درگیر دیس اینفورمیشن شدند چه ناآگاهانه و چه آگاهانه. این مساله به اعتماد عمومی مردم در ایران آسیب زد.

نهادهای مختلف می‌توانند مسئولیت صحت سنجی اخبار و اطلاعات را برعهده داشته باشند اما رسانه جمعی نقش پررنگ‌تری می‌تواند داشته باشد چون مخاطبانی از اقشار مختلف دارد. در این یک سال بخشی از رسانه‌های خارج از کشور به اعتماد عمومی ضربه زدند و مخاطبان‌شان را تحت تاثیر قرار دادند. این شرایط ضربه بزرگ‌تری هم خواهد داشت، این‌که اگر در آینده رسانه‌ای بخواهد ماهیت معتدل‌تر، صادقانه‌تر و واقعی‌تری داشته باشد در معرض شک و شبهه از طرف جامعه قرار گیرد.

ما با تلاش گسترده جمهوری اسلامی و صرف هزینه زیاد و استفاده از ابزارهای مختلف در خارج و داخل ایران برای پروپاگاندا در شبکه‌های اجتماعی و رسانه‌ها روبرو هستیم. به نظر من مهم‌ترین راه برای مواجهه با این مساله نهادسازی است. نهادسازی نه به این معنا که یک نهاد مشخص در حوزه اطلاع رسانی و شبکه‌های اجتماعی بتواند مخاطب جذب کند، بلکه به عنوان سازوکاری برای دوره گذار که تمام ابعاد مساله را در نظر گیرد و از ورای آن عبور کند. نهادسازی می‌تواند هزینه دوره گذار را برای کشور کاهش دهد .

 به عنوان مثال از فردای ۲۲ بهمن سال ۵۷ دولت موقت بر سر کار آمد؛ دولتی که از قبل تعیین شده بود. آن دوران یک رهبری وجود داشت که توانسته بود کثرت‌گرایی ایجاد کند و پیش‌تر نهادی پیرامون آن شکل گرفته بود و سازوکارهایی برای آن مرحله داشتند. اما امروز ما این را نداریم و تا زمانی که سازوکار نداشته باشیم به نظر من عبث است که بنشینیم از فردایی صحبت کنیم که نمی‌دانیم چطور اتفاق خواهد افتاد و پر از رخدادهای غیرقابل پیش‌بینی خواهد بود.

شاید نیاز نباشد برای انقلاب یا جنبش‌ خودمان به دنبال گزینه‌هایی در یک صد سال اخیر اروپا بگردیم. ما مصداق‌های عینی در جریان جنبش‌های کشورهای عربی داریم و اخیرا هم که مساله سودان پیش آمده است. در سودان جنبشی یک‌باره شکل گرفت و در قالب انقلاب تغییرات بنیادینی ایجاد کرد ولی امروز می‌بینیم چه اتفاقی افتاده است.

وقتی مقوله رهبری در قالب یک نهاد وجود نداشته باشد که بتواند تمام ابعاد مساله گذار را از پیش ببیند، پیش‌بینی فردای انقلاب اصلا امکان‌پذیر نخواهد بود. در این یک سال جنبش زن/زندگی/آزادی، همه جریان‌های اپوزیسیون در خارج کشور شوکه شدند و آمادگی نداشتند چون نهادسازی نداشتند. جریان دیس اینفورمیشن ایستاد در برابر شکل‌گیری نهادی که بتواند اعتماد نسبی جامعه ایران را جلب کند. ما دیدیم همین ضد اطلاعات و اخبار جعلی در راستای تخریب چه ضربه‌ای به جنبش زد.

به عنوان مثال ما با دوستانی که در شهرهای مختلف استان خوزستان فعال هستند، از همان ابتدای این جنبش صحبت می‌کردیم. آن‌ها می‌گفتند مردم برخی شهرها در جریان این اعتراضات فعالانه شرکت ندارند. مثلا در آبادان و خرمشهر مردم زیاد بیرون نمی‌آیند. با رویکرد میدانی که برخی از این دوستان داشتند متوجه شدیم بعضی مناطق به ویژه مناطق عرب‌نشین که بافت سنتی‌تری داشتند، این جنبش نادرست تبیین شده بود. ما می‌دانیم زنان در این جنبش پیشرو بودند و این جنبش با نام زنان گره خورده بود اما تبیین و تاکید بر ابعاد نادرست جنبش در منطقه باعث شده بود برخی از مردم بگویند این جنبش به دنبال آزادی‌هایی برای زنان است که ما قبول نداریم، بنابراین با جنبش همراهی نکردند.

اگر ما نهادسازی نداشته باشیم نمی‌توانیم به دوران گذار و پس از گذار فکر کنیم . البته ما نهادهایی چون سازمان حقوق بشر ایران یا امنستی را داریم. این‌ها نهادهایی هستند که توانسته‌اند اعتماد عمومی را تا حدودی نسبت به اطلاعاتی که منتشر می‌کنند جلب کنند اما در این جا نیاز به نهادهایی فراطبقاتی داریم که مخاطبان خاص خود را داشته باشند. ما نیاز به نهاد، رسانه و سازمان‌هایی داریم که بتوانند فردای براندازی و در دوران گذار به اقشار مختلف جامعه از روستاییان گرفته تا مردم کلان‌شهرها اطلاعات درست و مورد نیاز را ارائه دهند. تا چنین سازوکاری فراهم نشود بعید است به مرحله گذار یا حتی تقابل با جریان ضد اخبار برسیم.