جواد عباسی توللی؛ مجله حقوق ما: در قوانین جاری در ایران، تعریف روشنی از حقوق زنان سرپرست خانوار ارائه نشده است. در قانون اساسی جمهوری اسلامی، عباراتی نظیر «بیوگان، زنان سالخورده و بی سرپرست» برای اشاره به زنان تک سرپرست خانوار بهکار گرفته شده است.
همچنین، ســازمان بهزیســتی کشــور بهعنوان نهاد دولتیای که مسئولیت توانمندســازی خانواده و زنان را بر عهده دارد، فقط زنانی که سرپرستی یک یا چند فرزند خود را بر عهده دارند را بهعنوان زنان سرپرست خانوار به رسمیت شناخته است و در این بین آن دسته از زنانی که سرپرستی و کفالت پدر یا مادر دارای کهولت سن یا بیماری صعبالعلاج یا معلولیت دارند را بهعنوان زنان سرپرست خانوار به رسمیت نشناخته است.
این گفتوگو را در شماره ۲۱۴ مجله حقوق ما بخوانید
نبود حمایتهای قانونی لازم از زنان سرپرست خانوار در ایران سبب شده است تا این زنان برای تأمین معاش و اشتغال به کار با مشکلات و تبعیضهای متعددی رو به رو شوند.
مجله حقوق ما، برای بررسی بیشتر مشکلات و دشواریهای پیش ِ روی زنان سرپرست خانوار در ایران با طناز کلاهچیان، حقوقدان و وکیل دادگستری گفتوگو کرده است.
در ایران در این زمینه فقط یک قانون تحت عنوان «قانون تأمین زنان و کودکان بی سرپرست» موجود است که در مفاد این قانون، کم و کاستیها و تبعیضهای بسیاری وجود دارد.
قانون یاد شده، حقوق مشخصی برای زنان سرپرست خانوار لحاظ نکرده است و بیشتر به زنانی اشاره کرده که به دلایلی نظیر طلاق یا فوت همسر، دارای شوهر نیستند و میتوانند تحت پوشش سازمان بهزیستی قرار گیرند.
به بیان دیگر، تبعیضهای جاری نسبت به زنان سرپرست خانوار به قدری زیاد است که بهطور کلی میتوان گفت هیچ حمایت قانونی برای زنانی که بار اصلی تامین معاش خانواده بر دوش آنهاست، وجود ندارد.
برای نمونه، اگر زنی در بیرون از خانه مشغول به یک کار تمام وقت باشد و علاوه بر آن مجبور باشد کارهای مربوط به داخل خانه را هم مدیریت کند، هیچ پوشش قانونیای برای حمایت از او وجود ندارد.
از سوی دیگر، کارفرمایان نیز در کنار تبعیضهایی که عدم وجود قوانین حمایتی برای زنان ایجاد کرده، ایستادهاند و در بسیاری از موارد به جای حمایت از زنان سرپرست خانوار، شرایطی را برای این زنان فراهم میکنند تا از کار انصراف دهند. به عبارت دیگر کارفرمایان از وضعیت موجود به نفع خود و علیه زنان سرپرست خانوار سوء استفاده میکنند. این مسأله زنان سرپرست خانوار را در معذوریت و همچنین، تنگنای بسیار زیاد مالی قرار داده است.
متاسفانه حکومت ناکارآمد جمهوری اسلامی که مبنای ایدئولوژیک خود را بر پایه زن ستیزی بنا کرده است، به این تبعیضها قدرت عمل و گستره بیشتری میدهد. چرا که آن حکومت ایدئولوژیک بنا را بر این گذاشته که زنان اساسا نباید کار کنند و در محیطی به غیر از خانه حضور داشته باشد. بههمین دلیل، نه تنها از زنان سرپرست خانوار که تامین معاش خانواده بر روی دوش آنهاست حمایتی نمیشود بلکه متاسفانه بیشتر سعی شده تا برای این زنان محدودیت ایجاد کنند.
زنانی که تمام تلاش خود را میکنند تا آبرومندانه معاش خانواده خود را تامین کنند، متاسفانه آنچه که دریافت میکنند، تبعیض در محل کار و آسیبهای جسمانی و روانی است. چرا که او علاوه بر مسئولیت رسیدگی به فرزندان در خانه، باید در بیرون از منزل هم کار کنند.
بسیاری از این زنان به خاطر آسیب پذیری بسیار زیاد در محیط کار اعم از درآمد کمتر، فشار کار بالا و در برخی موارد انجام اجباری بخشی از کار خود و همچنین به دلیل تبعیضهای قانونیای که در محیطهای کاری ایران علیه آنها وجود دارد، حتی فرصتی برای رسیدگی به مسائل شخصی خود نیز پیدا نمیکنند و این مسأله میزان آسیبپذیری آنها را صدچندان میکند.
فعالان جامعه مدنی به ویژه در چند سال اخیر با توجه به تمام محدودیتهایی که برای فعالان مدنی و برای نهادهای مدنی وجود دارد تلاشهای در خوری برای حمایت از زنان انجام دادهاند که کمکهای مالی یا برگزاری کلاسهای آموزشی برای این زنان، بخشی از فعالیت آنها بوده است.
این در حالی است که حکومت جمهوری اسلامی همواره برخورد سرکوبگرانهای با فعالان مدنی و نظیر بازداشت فعالان و پرونده سازی و تعطیل کردن نهادهای مدنی داشته است.
با این وجود، فعالان مدنی در سالهای اخیر سعی کردند که از زنان سرپرست خانوار داشته باشند.
زنان سرپرست خانوار برای تأمین معاش خانواده خود تلاش دارند تا کارهای آبرومندانه و مفیدی برای خود پیدا کنند و این امر نیاز به حمایت جامعه مدنی دارد.