/ IHRights#Iran: Hossein Amaninejad and Hamed Yavari were executed in Hamedan Central Prison on 11 June. Hossein was arrested… https://t.co/3lnMTwFH6z13 ژوئن

ورود شما به دانشگاه ممنوع است

12 اکتبر 15 توسط شیدا جهان‌بین
ورود شما به دانشگاه ممنوع است

با وجود این‌که در قانون اساسی ایران بر حقوق یکسان همه مردم در برابر قانون، تأکید شده و بر این اساس حکومت موظف است از همه مردم حمایت برابر در مقابل قانون به عمل آورد، همواره مردم ایران به بهانه‌های مختلف مورد تبعیض قرار می‌گیرند. یکی از این تبعیض‌ها، تبعیض تحصیلی و محرومیت از حق آموزش و تحصیل برای عده‌ی خاصی از مردم در ایران است. 

در ایران گروه‌های مختلفی از جمله دانشجویان ستاره‌دار، بهاییان، زنان و دخترانی که با اجرای طرح سهمیه‌بندی رشته‌های دانشگاهی و تعیین برخی رشته‌ها به عنوان رشته‌های مردانه، از تحصیل در دانشگاه‌ها باز می‌مانند و مهاجران به ایران، به خصوص افغان‌های پناه‌جو و یا مقیم در ایران، از تبعیض تحصیلی و محرومیت از حق آموزش رنج می‌برند.

دانشجویان ستاره‌دار و محروم از تحصیل

دانشجویان ستاره‌دار افرادی هستند که به گونه‌ای انتقاد و اعتراضی اعم از صنفی، مدنی و سیاسی داشته‌اند و به این صورت به کمیته انضباطی دانشگاه احضار می‌شوند. حاصل این احضار شدن، محرومیت موقت ویا دایمی از تحصیل، اخراج از دانشگاه و یا تشکیل پرونده در دادگاه انقلاب و محکومیت به حبس است. برخی از دانشجویان ستاره‌دار بعد از گذراندن دوره کارشناسی و پس از قبولی در امتحان ورودی دوره کارشناسی ارشد از ورود به دانشگاه و ادامه تحصیل محروم و به حراست سازمان سنجش یا وزارت اطلاعات احضار و متوجه می‌شوند که با وجود قبولی در امتحان از ورود به دانشگاه محروم هستند.

علی‌رضا فیروزی یکی از دانشجویانی است که با محرومیت از تحصیل و زندان روبه‌رو شد. وی دانشجوی رشته فیزیک دانشگاه زنجان بود و اولین بار پس از پایان ترم اول دانشگاه به مدت شش ماه از ثبت‌نام محروم شد و پس از بازگشت به دانشگاه و پایان ترم دوم تحصیل، از دانشگاه اخراج شد.

سورنا هاشمی نیز از دیگر دانشجویان محروم از تحصیل است که در رشته روان‌شناسی عمومی در دانشگاه زنجان درس می‌خواند و از ترم ششم به بعد از تحصیل محروم  شد و هیچ گاه اجازه بازگشت به دانشگاه را دریافت نکرد. از تعلیق تا اخراج وی از دانشگاه، ده ترم تحصیلی طول کشید و وی دارای طولانی‌ترین مدت تعلیق بود. با علی‌رضا و سورنا در همین زمینه گفت‌و گو کردم.

حکم محرومیت از تحصیل چه زمانی؛ به چه صورتی و به چه علتی به شما ابلاغ شد؟

علی‌رضا فیروزی: من هیچ زمانی به صورت رسمی حکم محرومیت از تحصیل دریافت نکردم. پس از تحصن خرداد 1387 دانشگاه زنجان، اجازه ثبت‌نام در ترم جدید به من داده نشد و با وجود مراجعه‌های مکرر به دانشگاه، هیچ حکم کتبی به من ندادند. پس از 6 ترم محرومیت به من اجازه ثبت‌نام داده شد و من مجددا به دانشگاه برگشتم. یک ترم کامل در دانشگاه بودم تا این که حکم زندان مربوط به پرونده دانشگاه زنجان اجرایی شد و مجبور شدم خودم را به زندان معرفی کنم. با وجودی که بر اساس قوانین دانشگاه و زندان می‌توانستم امتحانات‌ام را در زندان بدهم و با وجود موافقت اساتید دانشگاه، به من اجازه ندادند ترم را تمام کنم. پس از آزادی از زندان به صورت تلفنی به کمیته انضباطی وزارت علوم احضار شدم و در آن‌جا به صورت شفاهی به من گفته شد که از دانشگاه اخراج شده‌ام، اما باز هیچ حکم و یا نامه‌ای به من داده نشد و حتی اجازه ندادند که پرونده خود را ببینم. این در حالی بود که من کلا برای هیچ جلسه‌ای به کمیته انضباطی احضار نشدم و رویه کاملا بر خلاف قانون بود.

سورنا هاشمی: هیچ حکمی به من ابلاغ نشد، تنها یک بار که برای اعتراض به معاونت دانشجویی دانشگاه رفته بودم به من حکم ۲ ترم تعلیق نشان داده شد و حتی نسخه‌ای هم به من داده نشد. چون طبق قوانین دانشگاه، محرومیت از تحصیل برای بیش‌تر از ۲ ترم با احتساب در سنوات نمی‌توان صادر کرد. اگر اشتباه نکنم مجموعا ۴ ترم حداکثر تعلیق است. اما بعدها که به گفته مسوولان، پرونده به کمیته انضباطی وزارت علوم انتقال داده شد، حکم اخراج من به صورت تلفنی ابلاغ شد.

بعد از محرومیت از تحصیل، برای رفع آن چه فعالیت‌هایی انجام دادید؟ آیا با وکیل صحبت در ارتباط بودید؟ نتیجه چه شد؟

علی‌رضا فیروزی: با وکیل صحبت کردم، اما متاسفانه وکیل هیچ توانایی برای پیگیری این پرونده نداشت و نه کمیته انضباطی وزارت علوم و نه کمیته انضباطی دانشگاه، به وکیل من هیچ پاسخی ندادند. به تمام افراد ممکن مراجعه کردم، از کمیته آموزش عالی مجلس تا حراست وزارت علوم و حتی از وزارت علوم و دانشگاه زنجان به بخش نظارت وزارت علوم شکایت کردم، که البته نتیجه شکایت، بازگشت من به دانشگاه برای یک ترم بود ولی بعد از آن من را برای همیشه اخراج کردند.

سورنا هاشمی: هم با وکیل صحبت کردم هم از دانشگاه به دلیل اقدامات غیرقانونی شکایت کردم؛ اما هیچ نتیجه ای نداشت. محرومیت از تحصیل من فراقانونی ایجاد شده بود و راهی برای پیگیری قانونی آن وجود نداشت.

چه ارگانی مسوول محرومیت از تحصیل شما بود؟

علی‌رضا فیروزی: هیچ زمان به صورت رسمی ارگان یا نهادی نگفت که ما تو را از تحصیل محروم کردیم. البته یک‌بار یکی از اعضای حراست دانشگاه گفت که اداره تامین استان زنجان به دانشگاه نامه زده و درخواست کرده که ما از تحصیل محروم بشویم؛ ولی به غیر از آن مورد، هیچ فردی در دانشگاه یا وزارت علوم، مرجع صدور حکم را معرفی نمی‌کرد. البته حکم اخراج دایمی از دانشگاه از طرف کمیته انضباطی وزارت علوم به من ابلاغ شد.

دانشجوی محروم از تحصیل و یا ستاره‌داری را می‌شناسید که موفق به رفع محرومیت از تحصیل و ادامه تحصیل شود؟

علی‌رضا فیروزی: بسیاری از دانشجویانی که برای مدت محدود تعلیق و از تحصیل محروم شده بودند، به دانشگاه برگشتند و برخی از آن‌ها درس‌شان را تمام کردند. دانشجویان ستاره‌داری هم که با دریافت تعهد مجدد اجازه تحصیل می‌گرفتند، توانستند به تحصیل ادامه دهند؛ اما از عده‌ای که برای همیشه از تحصیل محروم شده بودند کسی را به خاطر ندارم که به دانشگاه برگشته باشد.

سورنا هاشمی: من به دستور اکید نهادهای امنیتی نه تنها از تحصیل محروم بودم بلکه با ورود به شهر محل تحصیل، از طرف نهادهای امنیتی خانواده را تهدید تلفنی می‌کردند. من به دستور نهادهای امنیتی حق ورورد به دانشگاه برای پیگیری را هم نداشتم اما با عوض شدن دولت و روی کار آمدن دولت روحانی بسیاری از دوستان محروم از تحصیل به دانشگاه بازگشتند.

چه دانشجویانی با محرومیت از تحصیل یا اخراج مواجه می‌شوند؟ ویژگی آنها چیست؟

علی‌رضا فیروزی: آخرین باری که من با این مساله برخورد داشتم 4-5 سال پیش بوده، بعد از آن متاسفانه به دلیل این که تمام دوستان‌ام از دانشگاه فارغ التحصیل شدند، ارتباطم با دانشگاه قطع شد، به همین خاطر در مورد حال حاضر نمی‌توانم نظری بدهم. اما از ابتدای دوره احمدی‌نژاد دانشجویان منتقد و به نوعی دانشجویانی که عنوان فعال سیاسی را یدک می‌کشیدند، در خطر محرومیت از تحصیل بودند. البته این مساله منحصر به فعالین انجمن‌های اسلامی یا دیگر گروه‌های سیاسی منتقد فعال در دانشگاه نمی‌شد و ممکن بود دانشجویی حتی به دلیل شکل ظاهری ـ در مواردی ـ از تحصیل محروم شود. میزان محرومیت و شدت آن هم ارتباط مستقیمی با سطح فعالیت فرد داشت. هرچه فرد فعال‌تر بود، احتمال تعلیق و حتی اخراج او بیشتر می‌شد.

سورنا هاشمی: اخراج به صورت نادر اتفاق می‌افتد. معمولا اخراج از طرف کمیته انضباطی صورت نمی‌گیرد و بیشتر، افراد به علت سنوات بالا به صورت تحصیلی اخراج می‌شوند و محرومیت از تحصیل به صورت جلوگیری از شرکت در مقاطع بالاتر صورت می‌گیرد. گرچه این روند متوقف شده اما اگر نهادهای امنیتی تشخیص دهند که شما ممکن است جریان‌ساز باشید، از تحصیل در مقاطع بالاتر محروم می‌شوید.

بهاییان و محرومیت از تحصیل

اما دانشجویان بهایی با وجود این‌که فعالیت‌های سیاسی ندارند، صرفا به دلیل اعتقاد خود به دیانت بهایی از تحصیل محروم می‌شوند و این در حالی است که این محرومیت، هیچ مستند قانونی ندارد. تنها مصوبه شورای عالی انقلاب فرهنگی است که به جوانان بهایی حق ورود به دانشگاه را نمی‌دهد.

ش. ج از دانشجویانی بود که به علت اعتقاد به دیانت بهایی از تحصیل محروم شد اما هم‌اکنون پس از به پایان رساندن تحصیلات‌اش در دوره کارشناسی در دانشگاه آنلاین بهاییان، به عنوان یکی از اساتید این دانشگاه مشغول به کار است. با وی در مورد مشکلات تحصیل بهاییان در ایران گفت‌وگو کردم.

تجربه‌ات در مورد محرومیت از تحصیل چه بوده و در چه مرحله‌ای از تحصیل محروم شدی؟

لازم است این مساله را عنوان کنم که شهروندان بهایی از سال‌های ابتدایی انقلاب تا سال 1383 به دلیل اعتقاد خود به دیانت بهایی، به طور کامل از حضور در دانشگاه‌های کشور محروم شدند. من در واقع جزو اولین گروه از شهروندان بهایی هستم که بعد از انقلاب این اجازه را داشتم تا در کنکور سراسری شرکت کنم. به بیان دیگر، با گذشت بیش از 2 دهه، مسوولان به این نتیجه رسیدند که به جای آن‌که علنا اعلام کنیم که بهاییان نباید وارد دانشگاه شوند، به جهانیان بگوییم که آن‌ها می‌توانند وارد شوند؛ اما خودمان در داخل کشور، مسیر ورود به دانشگاه را برای‌شان مسدود کنیم. این‌گونه بود که در سال 1383 من به همراه تعداد زیادی از شهروندان بهایی در کنکور سراسری شرکت کردم و در مرحله‌ی ابتدایی مجاز به انتخاب رشته شدم. در ادامه‌ی این مسیر، در بالای برگه‌ی ما نوشته شده بود "دین = اسلام" و این باعث اعتراض ما به این مساله شد و ادامه‌دار شدن همین فرایند، در سال 1383 مانع از حضور بهاییان در دانشگاه‌ها شد. باید بگویم که ما خیلی امیدوار بودیم. چون مسوولان پاسخ دادند که منظورمان از دین همان سوالات دینی است و نه مذهب شما! بنا بر این من و تعداد زیاد دیگری از بهاییان برای سال 1384 مجددا در کنکور شرکت کردیم که من با رتبه‌ی دو هزار مجددا با همان ترفند سال پیش روبرو شدم و به یک‌باره تمام امیدم را جهت ورود به دانشگاه‌های کشور از دست دادم.

آیا تو و یا دیگر بهاییانی که از تحصیل محروم شدند به فکر گرفتن وکیل افتادید؟ کسی را می‌شناسی که وکیل گرفته باشد و اصلا امکان وکیل گرفتن برای بهاییان هست؟

من به طور مستقیم و شخصی، وکیل نگرفتم. اما به همراه تعداد دیگری از جوانان بهایی اقدامات حقوقی صورت دادم و وکلای شریفی بودند که حاضر شدند در این پرونده‌ها مشارکت داشته باشند. اگرچه آن‌هایی هم که از این مساله سرباز می‌زدند، نگران فشارهای حکومت بودند، اما من شخصا از فضایی که در آن سال‌ها و تقریبا برای اولین بار بعد از انقلاب ایجاد شده بود خیلی به وجد آمده بودم. دیدن وکلایی که به طور قانونی از حقوق اولیه‌ی جوانان بهایی دفاع می‌کنند لذتی وصف ناشدنی داشت. همان جوانانی که تا قبل از آن با خاطره‌ی اعدام پدران و مادران‌شان به آینده می‌نگریستند. گرچه هیچ زمان این تلاش‌های حقوقی به نتیجه نرسید؛ اما همیشه وجود داشته و دارد.

تا به امروز چطور به تحصیل ادامه دادی؟

سال 1384 وارد دانشگاه بهایی شدم. 4 سال دوره‌ی کارشناسی و سپس تحصیل در دوره‌ی کارشناسی ارشد را شروع کردم. به نظرم حضور در دانشگاه بهایی با تمام محدودیت‌هایی که وجود داشت، بهترین تجربه‌ی زندگی‌ام بوده است. سطح دانشگاه را باید استانداردها و شاخص‌های جهانی مشخص کنند، اما در ارتباط با سطح آموزش می‌توانم بگویم که اساتید این دانشگاه معمولا اساتیدی بهایی بودند که قبل از انقلاب نیز در دانشگاه‌های معتبر کشور استاد بودند. اما اتفاقی که در چند سال اخیر افتاده است این است که اساتید بسیاری از دانشگاه‌های معتبر دنیا نیز به صورت آن‌لاین با این دانشگاه همکاری کرده و می‌کنند که این مساله سطح آموزش را بسیار ارتقاء داده و به‌روز کرده است.

روند پیشرفتت از زمان محرومیت از تحصیل تا کنون که استاد دانشگاه هستی چگونه بوده است؟

بعد از اینکه مطمئن شدم بحث حضور بهاییان در دانشگاه‌های دولتی، در واقع چیزی بیشتر از شوی تبلیغاتی بین‌المللی برای حکومت ایران نیست، با جدیت مطالعات خودم را در دانشگاه بهایی شروع  کردم و در کنار آن در همایش‌ها، کارگاه‌ها و کنفرانس‌هایی که در کشور برگزار می‌شد شرکت کردم تا دانش و بینش خودم را هم‌زمان ارتقا دهم. در عین حال، اینترنت باعث شده بود تا تجربه‌ی استفاده از دانشِ ارزشمند و به‌روز اساتید کشورهای دیگر نیز در اختیارم قرار گیرد. بنا بر این، مسیرم را ادامه دادم و در حال حاضر خودم به عنوان یکی از اساتید دانشگاه بهایی فعالیت دارم. البته ذکر این نکته بسیار حایز اهمیت است که بهاییان به فعالیت‌های علمی خود با چشم‌داشت مالی و ریالی نمی‌نگرند. در واقع من و همکاران‌ام، با رویکرد خدماتی و به طور کاملا رایگان در این مسیر وارد شده‌ایم. مسیری که پیش از ما نیز اساتیدمان به همین شکل آن را گذرانده‌اند.

مدرک تحصیلی در دانشگاه آنلاین بهایی به چه صورتی اعطا می‌شود؟ آیا دانشجویان غیر بهایی هم پذیرفته می‌شوند؟

جلسات معمولا به صورت آن‌لاین برگزار می‌شوند. برخی از دروس به صورت هفته‌ای یک بار و سایر دروس بنا بر نظرِ تیم مدرسین، کم‌تر یا بیش‌تر برگزار می‌شوند. در کنار کلاس‌های آن‌لاین، معمولا در صورت نیاز، جهت رفع برخی اشکال‌ها و موارد دیگر، هر ترم در حدودِ 3 الی 4 دوره‌ کلاس‌های حضوری نیز برگزار می‌شود که محل برگزاری آن منزل شهروندان بهایی است. مدرک تحصیلی در پایان هر دوره (کارشناسی ـ ارشد) به دانشجویان اعطا می‌شود. در حال حاضر تنها افراد بهایی می‌توانند در این دانشگاه فعالیت داشته باشند. با در نظر گرفتن این مساله که حضور در این دانشگاه برای شهروندان ایرانی غیر بهایی می‌تواند خطرات بسیاری را از طرف حکومت به همراه داشته باشد، در حال حاضر تنها بهاییان که با انواع و اقسام فشارها و شکنجه‌های روحی و جسمی دست و پنجه نرم کرده‌ و حضور در این فضا را تجربه و زندگی کرده‌اند، در این دانشگاه پذیرفته می‌شوند.

آیا تجربه مراجعه نیروهای امنیتی به جلسات حضوری دانشگاه را داشتی؟

دقیقا خاطرم هست که هفتم مهرماه سال 77 نیروهای امنیتی به طور همزمان و با اتهام همکاری با دانشگاه بهایی، به منزل ما و تعداد بسیار زیادی از شهروندان بهایی هجوم آوردند و تمام وسایل‌مان را زیر و رو کردند و تعداد بسیار زیادی از وسایل شخصی را ضبط کردند. این تجربه ‌ایست که در این رابطه دارم. اما جدای از آن، چندین تجربه وجود دارد که نیروهای امنیتی به کلاس‌های درسی که در حال برگزاری بودند وارد شده و ضمن بازجویی از تمامی دانشجویان و ضبط برخی مدارک شخصی و هم‌چنین تلفن‌های همراه دانشجویان و اساتید، چندین نفر را در این رابطه احضار کردند. شدیدترین برخورد، بازداشت تعداد چشم‌گیری از اساتید بهایی بوده است که با وجود گذشت بیش از 4 سال از آن زمان؛ هنوز تعدادی از این افراد به اتهام همکاری با دانشگاه بهایی در زندان به سر می‌‌برند.

وقتی که جلسات حضوری برگزار می‌کنید؛ آیا احساس آرامش و امنیت در جلسه‌ها دارید؟ آیا عدم احساس امنیت یکی از دلایلی است که جلسات حضوری کمی دارید؟

کاملا طبیعی است که حضور در کلاس‌هایی که هر لحظه امکان هجوم نیروهای امنیتی را در خود می‌بیند؛ توام با اضطراب و نگرانی باشد، اما نکته‌ی جالبی که در این‌جا وجود دارد به نوعی خنثی شدن جوانان بهایی نسبت به این مساله است. چیزی که من در کلاس‌ها می‌بینم اطمینان و آرامشی است که جوانان بهایی به همراه دارند. آن‌ها از نسلی هستند که دست‌کم یکی از اعضای خانواده‌ و یا یکی از اقوام‌شان به اتهام بهایی بودن، پس از انقلاب اعدام شده است. از نسلی که خانه‌های‌شان مصادره شده است و از تمامی کارها و مشاغل دولتی اخراج شده‌اند. نسل جوان بهایی همه‌ی این‌ها را تجربه کرده و با آن بزرگ شده است. در برابر این موضوعات و همچنین موارد بسیارِ دیگر، احتمال هجوم ماموران امنیتی و بازداشت، یکی از کوچک‌ترین موضوعاتی است که می‌تواند باعث نگرانی جوانان بهایی شود. به خصوص آن‌که بهاییان اعتقاد دارند اگر در مسیر کسب علم و دانش بازداشت شوند و یا هر هزینه‌ی جانی و روحی پرداخت کنند، این نوعی ارزش است، چرا که جهت آبادانی و اصلاح کشور ایران (که برای بهاییان مقدس است) اتفاق افتاده است. در ارتباط با برگزاریِ کمِ کلاس‌های حضوری، قطعا عدم احساس امنیت یکی از موارد بسیار مهمی است که می‌تواند تاثیرگذار باشد. در عین حال، دانشگاه بهایی با جایگزین کردن کلاس‌های آن‌لاین، سعی در جبران کمبود این دوره‌های حضوری داشته و دارد. در کنار سیاست‌های کلانی که حکومت فعلی ایران نسبت به بهاییان و به خصوص در ارتباط با عدم تحصیل شهروندان بهایی دارد، باید اذعان کنم که به خصوص در سال‌های اخیر، حمایت‌های شخصی بسیاری نه تنها از طرف جامعه‌ی مدنی کشور، بلکه از سوی تعداد چشمگیری از مسوولان صورت گرفته است و آن‌ها خود نیز معترفند که محرومیت بهاییان از تحصیلات دانشگاهی، در هیچ منشور اخلاقی و انسانی نمی‌گنجد. با همراه شدن این طیف مهم جامعه، بهاییان بسیار امیدوارند که در سال‌های نه چندان دور، با اعمال تغییراتی اساسی در ساختار کشور، امکان زندگیِ برابر و سراسر احترام و عدالت، برای تمامی شهروندان ایرانی فراهم شود.

با امیرسالار داودی وکیل پایه یک دادگستری در ایران نیز گفت‌وگو کردم تا در مورد پرونده‌های محرومیت از تحصیل برای‌ام بگوید.

تا به حال پرونده‌های مربوط به محرومیت از تحصیل اقلیت‌های دینی غیر رسمی داشتید؟

در دستگاه قضایی ایران دعوایی با عنوان تظلم و دادخواهی از محرومیت تحصیلی سابقه نداشته است، بنا بر این تا آن‌جا که می‌دانم هیچ یک از وکلای حقوق بشری تاکنون و به طور مستقیم درگیر چنین پرونده‌هایی نبوده‌اند. چه این‌که تعلیق از تحصیل که به موجب رای کمیته‌های انضباطی دانشگاه‌ها بوده است، تا دو سه سال قبل در دیوان عدالت اداری قابل شکایت بود، منتها با صراحت قانون جدید که آرای کمیته‌های انضباطی را غیرقابل شکایت در دیوان می‌دانست، بررسی و شکایت از موارد تعلیق هم با خلا صلاحیت قضایی روبه‌رو شد. اما از نظر ما حقوق‌دانان مستقل، به هر حال دادگستری مطابق قانون اساسی مرجع عام تظلم است و لذا می‌توان موارد تعلیق را در محاکم عمومی طرح کرد؛ ولی پیرامون محرومین اقلیت دینی (مشخصا بهاییان) سابقه‌ای از طرح شکایت در دادگستری دست کم مطابق اطلاعات من موجود نیست.

آیا در قانون ایران اشاره به این شده که دانشجویان با شرایط مشخصی ممکن است با محرومیت از تحصیل مواجه بشوند؟

این‌که آیا در قانون اساسی و یا قوانین دیگر محرومیت از تحصیل مدون شده یا خیر، قابل توضیح است که از قضا جزو موارد ایرادی ما، همین فقدان متن قانونی مدون است. در واقع ما معتقدیم در قانون اساسی و دیگر قوانین موضوعه هیچ مقرره‌ای بر محرومیت عده‌ای با شرایط خاص موجود نیست و لذا هیچ مرجعی نمی‌تواند قایل به محرومیت فرد با افرادی بشود، مگر این‌که مجلس قانونی تصویب کند.

کدام ارگان و با چه پشتوانه‌ای حکم محرومیت از تحصیل را صادر می‌کند؟

بعضا این تصمیم در شورای عالی امنیت صورت می‌پذیرد که البته باید به تایید مقامات عالی نظام برسد. بر اساس اصل 176 قانون اساسی در این خصوص، مشخصا رهبری نظام مصوبات شورای عالی امنیت ملی را تایید می‌کند و پس از آن این مصوبات چهره قانون به خود می‌گیرند.

حکم اخراج و یا بازنشستگی اجباری اساتید را چه مرجعی صادر می‌کند؟

احکام اخراج اساتید بعضا توسط کمیته‌های انضباطی صادر می‌شوند، ولی حاکمیت کم‌تر با عنوان اخراج مبادرت به ترخص اساتید کرده، جز موجی که چند سال قبل شاهد آن بودیم و بیشتر از طریق بازنشستگی زودتر از موعد یا زودهنگام با توجه به قانون امکان حفظ متخصصین بیش از سی سال سنوات، مانع ادامه تدریس اساتید دگر اندیش می‌شود.

آیا وضعیت دانشجویان در ارتباط با محرومیت از تحصیل در دوران روحانی تفاوتی کرده است؟

متاسفانه روند محرومیت از تحصیل اقلیت‌های غیر رسمی دینی و مشخصا بهاییان در دولت روحانی تفاوت چندانی نکرده است، چرا که مساله بهاییان موضوعی کلان بوده و خارج از محدوده آمد و شد دولت‌ها است. فراموش نکنیم که ما ایرانیان طعم تلخ فشارهای معمول بر اقلیت بودن را طی قرون متمادی چه به دلیل شیعه بودن و چه تحت استیلای حکام جابر چشیده‌ایم. روا نیست حالا در مقام اکثریت و بر کف داشتن قدرت با اقلیت‌ها آن کنیم که روزی با خودمان کرده‌اند. متاسفانه نامهربانی با اقلیت‌ها تنها متوجه حاکمیت نیست، برخی مردم عادی نیز از سر ناآگاهی رفتاری توام با تساهل و تسامح با بهاییان ندارند.