/ IHRights#Iran: Hossein Amaninejad and Hamed Yavari were executed in Hamedan Central Prison on 11 June. Hossein was arrested… https://t.co/3lnMTwFH6z13 ژوئن

خشونت در فضای مجازی؛ شناخت و مقاومت در برابر تعدی جنسی در اینترنت

28 اکتبر 15 توسط علی مهتدی
خشونت در فضای مجازی؛ شناخت و مقاومت در برابر تعدی جنسی در اینترنت

سوزان هرینگ ـ دانشگاه ایندیانا

ترجمه و تلخیص علی مهتدی

صدها میلیون نفر از مردم جهان برای بهبود وضعیت زندگی خود و دیگران از اینترنت استفاده می‌کنند. در عین حال درصد قابل توجه و رو به رشدی اینترنت را برای آسیب رساندن به جامعه، تعقیب و آزار دیگر کاربران مورد استفاده قرار می‌دهند که این امر معمولا نتایج دردناکی نیز بر جای می‌گذارد. رفتارهای تهاجمی در اینترنت یک پدیده جهانی و نگران‌کننده است که رقم رو به رشدی نیز دارد. هر اندازه میزان استفاده از اینترنت بیشتر می‌شود، حجم این رفتارهای پرخاش‌جویانه نیز افزایش می‌یابد. در شرایطی که اینترنت از یک ابزار لوکس به یک نیاز روزمره و اولیه در جهان صنعتی تبدیل شده، خشونت سایبری نیز بیشتر شده و تاثیرات منفی خود را به جای می‌گذارد. 

تعریف خشونت سایبری

خشونت سایبری به هر رفتاری می‌گویند که باعث تعدی به آسایش و استقرار بدنی، روحی و عاطفی یک فرد یا گروه شود. آن‌چه که خشونت مجازی را از دیگر انواع خشونت متمایز می‌کند این است که در این نوع از خشونت، آثار فیزیکی قابل مشاهده‌ای وجود ندارد، بلکه باعث شرایط ناپایدار روحی یا عاطفی می‌شود، در نتیجه این نوع از خشونت به خاطر تاثیرات روحی و روانی مخربی که بر جای می‌گذارد تفاوتی با خشونت فیزیکی ندارد. در حقیقت وجه تمایز خشونت مجازی با دیگر انواع خشونت در سهولت ارتکاب آن است، به طوری که یک فرد می‌تواند به راحتی با جمع‌آوری اطلاعات از فرد یا افرادی دیگر مرتکب این نوع خشونت شده و منجر به تاثیر منفی گسترده‌ای شود.

خشونت و جنسیت

خشونت ارتباط مستقیم با جنسیت دارد. تحقیقات مختلف نشان داده که مردان به شکل نامتناسبی مرتکبان خشونت و زنان قربانیان آن در جهان مادی هستند. در جهان سایبری نیز این قاعده وجود دارد به طوری که زنان 84 درصد قربانی خشونت مجازی شده‌اند و مردان 64 درصد مرتکبان این خشونت بوده‌اند. برای بسیاری از کاربران زن اینترنت، خشونت بخشی از زندگی شده است. از هر پنج زن کاربر اینترنت، یک نفر قربانی خشونت مجازی جنسی شده‌اند. کودکان دختر نیز در فضای اینترنت دو برابر پسران هدف خشونت قرار گرفته‌اند.

مردان نیز قربانیان خشونت هستند، به خصوص خشونت از طرف دیگر مردان و در عین حال زنان نیز جزو مرتکبان خشونت در دنیای واقعی و مجازی هستند؛ ولی نباید این نکته را نادیده گرفت که تفاوت تناسب میان مردان و زنان در ارتکاب خشونت به این دلیل است که خشونت اساسا ابزاری برای سلطه و ترساندن است و مرتکب خشونت، تمایل دارد تا در هرم سلطه به پایین دستی‌ها تعرض کند و همین عامل باعث اختلالات اجتماعی بین جنسیت‌ها می‌شود.

طبقه‌بندی خشونت مجازی

مانع اصلی در برابر اتخاذ تصمیمات مهم و ایجاد راه‌کارهایی برای کاهش خشونت مجازی این باور عمومی است که این نوع از خشونت، خطر کم‌تری داشته و از خشونت خارج از دنیای مجازی حقیقت کم‌تری دارد. دلیل چنین باوری این است که خشونت مجازی با آن‌چه که ما از خشونت می‌شناسیم مطابقت ندارد. در عین حال این نوع از خشونت هنوز به عنوان یک پدیده تلقی می‌شود. همان‌طور که در نمودار زیر نشان داده، خشونت زنجیره‌ای از بیشتر به کم‌تر در نظر گرفته می‌شود:

خشونت بیشتر <--------------------------------------------------------->  خشونت کم‌تر

آفلاین                                                                              آنلاین

فیزیکی                                                                            مجازی

عملی                                                                             نمادین

آسیب قابل مشاهده                                                           آسیب پنهان

هدفمند علیه یک فرد                                                           غیر هدفمند و عمومی

مرتکب، فردی حاشیه‌ای است                                                مرتکب،‌ فردی عادی است     

 

این یک نمونه اولیه از بازنمایی ذهنی یک مفهوم پیچیده با توسل به پیش‌فرض‌ها است. وقتی به خشونت فکر می‌کنیم معمولا قبل از اینکه یاد اینترنت بیافتیم به یک رفتار تند مثل تعدی جسمی و نه چیزی مثل فریب و ظلم روانی فکر می‌کنیم. ضرب‌المثل قدیمی می‌گوید سنگ و چوب می‌تواند استخوان من را بشکند؛ اما اسامی هیچ آسیبی به من نمی‌رسانند. ما عمدتا خشونت را ضرب و جرح هدف‌مند می‌دانیم که به شکل کلی توسط افرادی اعمال می‌شود که از نظر اجتماعی در حاشیه هستند و خیلی به ندرت می‌توانیم تصور کنیم که یک فرد تحصیل‌کرده دست به رفتارهای خشونت‌آمیز بزند و به همین دلیل مرتکبان خشونت از دسته دوم که به یقه‌سفیدها مشهور هستند می‌توانند ناشناس باقی بمانند.

از آن جایی که خشونت مجازی با تصور عمومی از خشونت سازگار نیست، به رسمیت شناختن آن و در نتیجه پیگرد و ممانعت از آن دشوار است. قدم اول در زمینه مبارزه با خشونت مجازی، شناسایی و نام‌گذاری آن است.

انواع خشونت مجازی

به شکل کلی خشونت مجازی را می‌توان به چهار دسته تقسیم کرد:

 

1ـ برقراری تماس در فضای مجازی که به خشونت در دنیای واقعی منجر می‌شود

اولین نوع از خشونت مجازی، ارایه اطلاعات نادرست است که منجر به خشونت در فضای غیر مجازی می‌شود. در این حالت، شخص معمولا به شکل هدف‌مند خود را بسیار بهتر از آن‌چه که هست نشان می‌دهد که نتیجه آن می‌تواند منجر به کلاه‌برداری مالی، سرقت، تجاوز یا ضرب و جرح شود. این رفتار در واقع فریب و خیانت به اعتماد است و در بحث، بررسی و طبقه‌بندی خشونت در عرصه مجازی می‌تواند ذیل این سرفصل تعریف شود.

مثال: کاترین تارباکس سیزده ساله بود که در یک اتاق گفت‌وگوی مجازی با مارک 23 ساله آشنا شد و پیام‌هایی را با یکدیگر رد و بدل کردند. وقتی بعد از مدتی کاترین، مارک را از نزدیک ملاقات کرد با فرانک کوفروویچ 41 ساله مواجه شد که یک پدوفیل بوده و چندین سابقه تعرض به کودکان را در پرونده خود داشت. فرانک در اتاق یک هتل به کاترین تجاوز کرد و پس از آن ناپدید شد.

در این مثال، ویژگی‌های متعددی از شکل اولیه خشونت دیده می‌شود: فریب، آزار جسمی، تجاوز، رفتار توهین‌آمیز و همه اینها در قبال یک کودک 13 ساله آسیب‌پذیر رخ داده بود. چنین اتفاقی در حقیقت کابوس بسیاری از پدر و مادرها است و به دلیل مطرح شدن موضوع در رسانه‌های عمومی و آشنایی مخاطبان با ترس از متجاوزان به کودکان، بحث‌برانگیز شد.

 

2ـ نظارت آنلاین و ردیابی

این نوع از خشونت مجازی معمولا به شکل نظارت آنلاین و هدف قرار دادن یک نفر به شکل غیر قانونی صورت می‌گیرد. قربانی در فضای مجازی زیر نظر گرفته شده و اطلاعات خصوصی او با اهداف مشخصی جمع‌آوری می‌گردد که در واقع تجاوز به حریم خصوصی افراد محسوب می‌شود و تحت عنوان «نظارت بر اینترنت» مورد بحث قرار می‌گیرد.

این نوع از خشونت گاه با علم و اطلاع قربانی صورت می‌گیرد و باعث ترس و نگرانی و آسیب روانی او می‌شود: «من می‌دانم تو کی هستی» یا «من می‌دانم که تو و بچه‌هایت کجا زندگی می‌کنید» که در واقع مفهومش این است که «من از این اطلاعات برای آسیب زدن به تو استفاده می‌کنم». در بسیاری از موارد این قبیل تهدیدهای مجازی به خشونت فیزیکی و حتی تهدید به قتل یا خود قتل منجر شده است.

مثال: دوایت کامفورت فارغ‌التحصیل دانشگاه سن دیه‌گو، دختر دانشجویی را در فضای مجازی تحت نظر گرفت. دوایت از کارت اعتباری بانکی یک استاد دانشگاه برای خرید و جمع‌آوری اطلاعات در مورد این دختر استفاده کرد و سپس بیشتر از صد پیام برای او ارسال کرد. این پیام‌ها شامل تهدید به مرگ، ارسال عکس‌های برهنه از قربانی و ارجاع‌هایی به فعالیت‌های عادی و روزمره او بود.

 

3- تجاوز مجازی

تجاوز در اینترنت به رفتارهایی گفته می‌شود که با هدف آزار و اذیت و توهین به فرد دیگر انجام می‌شود. یک مشخصه بارز این رفتار، تکرار مداوم آن است به طوری که قربانی به هر راهی که متوسل شود، باز هم پیام‌های حاوی آزار و اذیت دریافت می‌کند. ضرر و زیان ناشی از این قبیل رفتارها در فضای مجازی بسیار متنوع است و می‌تواند منجر به اضطراب، احساس مورد اهانت قرار گرفتن، اتلاف وقت و انرژی و حتی ارتکاب جرم شود.

مثال: جین هیچکاک نویسنده هدف فریب اینترنتی از طرف گروهی قرار گرفت که خود را «آژانس ادبی وودساید» معرفی کرده بودند. متجاوزان مجموعه‌ای فراوانی از ای‌میل‌ها را برای جین، همسرش و وکیلش ارسال کردند. متجاوزان پس از آن پیام‌هایی را به نام او برای رسانه‌ها ارسال کردند که در آن‌ها آمده بود جین مایل است که مردم با او تماس گرفته یا به منزلش مراجعه کنند تا خیال‌ها و توهمان جنسی خود را با او در میان بگذارند. در انتهای تمام پیام‌ها آدرس منزل و شماره تلفن جین درج شده بود.

در این مثال، متجاوزان محل زندگی جین را می‌دانستند و آزارهای آنها باعث شد تا جین منزل خود را تغییر دهد. در عین حال، بمباران ای‌میلی که صورت گرفت شخصیت این نویسنده را بدنام کرد. این یک نمونه از تجاوز مجازی تلافی‌جویانه است، چرا که ظاهرا جین در فضای مجازی حرفی زده یا حرکتی کرده بود که باعث خشم فرد دیگری شده بود.

 

4- رفتارهای تحقیرآمیز

آخرین دسته از موارد خشونت سایبری تحقیر کردن است، مساله‌ای که به شکل عمومی در فضای آن‌لاین از طریق ترسیم تصویری تحقیرآمیز از زنان با کلمه‌ یا عکس‌هایی که تشویق‌کننده تحقیر یا رفتار ناپسند با آنان است، رخ می‌دهد. در این مورد مسایلی نظیر تحقیر یا ابژه شدن زنان به شکل عمومی و کلی اتفاق می‌افتد. این شکل از تحقیر علاوه بر مورد زنان، ممکن است درباره هر گروه دیگری هم رخ دهد. چنین رفتارهایی ممکن است در رده خشونت‌های معمول جای نگیرند. این نوع از تحقیر شاید موجب آسیب به یک هدف مشخص نشود؛ علاوه بر این ممکن است به شکل غیرمستقیم رخ دهد. چنین مواردی اغلب به عنوان یکی از اشکال آزادی بیان و حمله لفظی مورد بحث قرار می‌گیرند. این مسایل شامل شکل‌هایی از خشونت سایبری است که می‌تواند به توهین علیه زنان منجر شود، چه به شکل فردی و چه به شکل گروهی.

نخستین مورد از این مساله شامل تحقیر افراد از طریق متن‌هایی است که به شکل لیست ارایه می‌شوند.

مثال: در نوامبر ۱۹۹۵ ایمیلی از طریق چهار دانشجوی مرد دانشگاه کُرنل در سطح وسیعی منتشر شد. این پیغام حاوی لیستی با عنوان «۷۵ دلیل برای این‌که چرا زنان (حرام‌زاده‌ها/ کثافت‌ها) نباید از آزادی بیان برخوردار باشند» بود.

این دلایل ضد زن و خشونت‌آمیز شامل مواردی این‌چنینی بود:

- احمقانه صحبت و رفتار می‌کنند

- وقتی در خیابان مردی برای آن‌ها سوت می‌زند، باید خفه شوند و از دستورات پیروی کنند

- اگر نمی‌توانند صحبت کنند، نباید درباره تجاوز هم اعتراضی داشته باشند

 

نتیجه:

این مقاله برای مشخص کردن انواع خشونت سایبری و دسته‌بندی آن در چهار رده اصلی تلاش کرد. ادعای اصلی مقاله آن است که تشخیص و مقاومت مقابل خشونت در فضای مجازی، سخت‌تر از دنیای واقعی است؛ چرا که در موارد متعددی با الگوهای رایج خشونت تفاوت دارد. مشخص کردن نقاطی که این تفاوت‌ها به وجود می‌آید برای فهم بهتر این‌که چه مواردی می‌تواند خشونت سایبری محسوب شوند و چه مواردی در این دسته جای نمی‌گیرند و همچنین برای مشخص کردن نوع واکنشی که باید نسبت به آن انجام داد، لازم است.

البته عدم آشنایی با خشونت سایبری تنها دلیل برای عدم تشخیص و مقاومت مقابل آن نیست. اینترنت به خودی خود و به دلیل امکان ناشناس ماندن و ترس کم‌تر از مجازات، از دلایل تشویق به رفتارهای توهین‌آمیز در مقیاسی بیشتر نسبت به دنیای واقعی است. با این حال به نظر می‌رسد که عامل ناشناس ماندن، فاکتور تاثیرگذاری است که باعث می‌شود افراد رفتارهایی انجام دهند و دست به اعمالی بزنند که در حالت عادی شاید از آن پرهیز کنند.

ایدیولوژی اینترنت نیز در زمینه این‌که مشخص کند کدام رفتارهای آن‌لاین نامناسب هستند، نقش دارد. لیبرتارین‌ها بر این عقیده‌اند که آزادی بیان حتی می‌تواند به توهین هم تسری پیدا کند و احتمالا به اراده افراد برای انجام رفتارهایی نظیر هرزنگاری،‌ نفرت‌پراکنی و تعرض جنسی بستگی دارد و البته درباره پورنورگرافی در وب صحبت نمی‌کنیم که مورد حمایت جدی طرفداران آزادی بیان قرار دارد. در مقابل گفتمانی وجود دارد که معتقد است خشونت سایبری مشکلی است که اغلب امنیت شخصی را مورد حمله قرار می‌دهد. یک مساله مهم آن است که پیش از مبارزه با خشونت سایبری، باید از آن مشروعیت‌زدایی کرد.

در نهایت نرم‌ها و انتظارهای اجتماعی مربوط به جنسیت و خشونت می‌تواند در فضای مجازی و برای مبارزه با خشونت سایبری مورد استفاده قرار بگیرد، به همان شکل که در فضای واقعی نیز از آن‌ها استفاده می‌شود. خشونت، به خصوص وقتی به مسایل جنسی مربوط می‌شود، به دلیل احساس گناه یا شرم مورد انکار قرار می‌گیرد. زنان به شکل خاص آموزش دیده‌اند که باور کنند اگر مورد تجاوز جنسی قرار گرفته‌اند، خودشان هم مقصر هستند. این شرایط اجتماعی موجب می‌شود که آن‌ها کمتر علاقه‌ای به گزارش کردن آزار و اذیت‌ّ جنسی داشته باشند. مشکل مهم‌تر آن است که خشونت علیه زنان به شکل گسترده‌ای در جوامع مختلف وجود دارد و به همین دلیل بسیاری از زنان و مردان تصور می‌کنند که این اتفاق «طبیعی» است. به همین دلیل زمانی که از دختران جوان درباره آزار و اذیت جنسی سوال می‌شود این مساله را انکار می‌کنند، اما با پرسیدن سوال‌های مشخص، آن‌ها می‌توانند به وجود انواع مختلفی از این آزارها اشاره کنند؛ مساله‌ای که به نظر آن‌ها شکل طبیعی اتفاق‌هایی است که رخ می‌دهد. فینکلهور و ال. مشاهده مشابهی درباره بچه‌های ۱۰ تا ۱۷ ساله‌ای داشته‌اند که درباره مطالعات‌شان پیرامون سواستفاده جنسی سایبری با آن‌ها مصاحبه کرده‌اند. عادی‌سازی خشونت ـ به خصوص خشونت علیه زنان ـ باید به چالش کشیده شود  پیش از آن‌که خشونت سایبری به امری فراگیر تبدیل شود.