پروین ذبیحی فعال حقوق زنان وکودکان ودانش آموخته تربیت معلم سنندج و معلم اخراجی است. او مدت ۵ سال ونیم به اتهام هواداری از سازمان چریکهای فدایی در دهه شصت همراه خواهرش شهین ذبیحی در زندان بوده است.
او موفق به دریافت جایزه «رها» از سودیوند اتریش در ۸ مارس ۲۰۱۳ شده است. محور فعالیتهای او تلاش در جهت رفع خشونت از زنان وکودکان و توانمند سازی و باور به توانایی در زنان وکودکان خشونت دیده است. خانم ذبیحی در مناطق مختلف «کردستان» علیه خشونت خانگی، خودسوزی، قتلهای ناموسی وختنه زنان کار کرده است و در چند سال اخیر نیز حمایت از کودکان قربانی مین و آموزش زنان در مناطق حاشیه ایی و روستاهای محروم و دور افتاده مریوان را در قالب «تعاونی روستایی زنان مریوان» آغاز کرده است.
سازمان حقوق بشر ایران گفتگویی را با پروین ذبیحی برای آشنایی بیشتر با این تعاونی صورت داده است:
چه سالی مجوز این تعاونی را دریافت کردید و در حال حاضر چه تعدادی از زنان در این تعاونی فعالیت میکنند؟
در سال ۱۳۸۹ بعد از حدود یکسال تلاش مجوز تاسیس «تعاون روستایی زنان مریوان» را با مدیر عاملی دوست بسیار فعال و زحمتکشم خانم احترام عشقی گرفتیم. ما در ابتدا با ده نفر شروع به کار کردیم اما در حال حاضر بیش از ۸۰ نفر هستیم.
شما سابقه فعالیتهای مدنی را در انجمنهای مختلف داشتید. چرا تصمیم به ادامه فعالیت در تعاونی گرفتید؟
از زمانی که محدودیتهای شدید علیه ان جی اوها وتشکلهای مدنی و از جمله زنان اعمال شد و به شدت مانع فعالتهایمان در این حوزه شدند مدتها با چند تن ازدوستانم در فکر چگونگی ادامه فعالیتهایمان بودیم و بارها و بارها در خواستمان برای تشکیل یک انجمن زنان یا کودکان در فرمانداری واستانداری رد شد و ما اجبارا به فکر تشکیل یک تعاونی افتادیم. با این انگیزه که بتوانیم فعالیتهایمان را مقداری تغییر داده واز سبک و روشی متفاوت استفاده کنیم وحوزه کاریمان را بر پایه توانمند سازی زنان در زمینه اقتصادی ادامه دهیم و در آنان اعتماد به نفس، شکوفایی استعداد و خودباوری و تو انایی مقابله با خطرات خشونت خانگی را بوجود بیاوریم و بیشتر در روستاهای محروم و دور افتاده که در فقر مالی و فرهنگی و بسیار سنتی هستند ومناطق حاشیه ایی استارت کار را بزنیم و از همینجا به فکر تشکیل یک تعاونی افتادیم. موانع وفشار برای ادامه کار در حوزه زنان ادامه کار را به شکل قبلی ناممکن کرده بود و ما برای ادامه کارمان واقعا نیاز به مجوز داشتیم با توجه به اینکه مریوان شهر بزرگی نیست وفعالان در حوزه زنان وکودکان انگشت شمار هستند و براحتی تحت فشار قرار میگیرند با همین انگیزه وایجاد ارتباط نزدیک وتنگاتنگ با زنان محروم و خشونت دیده و قربانی سنتهای سیاه تعاونی را تشکیل دادیم.
اهداف این تعاونی چه بود و آیا با گذشت زمان در این اهداف تغییری بوجود آمده است؟
قتل زنان وبخصوص قتلهای ناموسی، خودسوزی وچند همسری وختنه در کردستان و همچنین مریوان از جمله اشکال دردناک خشونت خانگی است که سنت وفرهنگ عقب مانده وسیاه در بعضی مناطق، تبعیض وعدم حمایتهای قانونی ووجود قوانین زن ستیز وروابط بسیار خشن مرد سالاری در اینگونه مناطق سالهای سال مورد اعتراض فعالان مدنی حقوق بشری وزنان وکودکان بود. اما من وچند تن ازدوستانم بعد از سالها فعالیت دراین حوزه به این نتیجه رسیدیم تازمانیکه با زنان از نزدیک ارتباط بر قرار نکنیم در زمینه توانمند کردن زنان عملا موفق نخواهیم شد وتعاونی وسیله ارتباطی بسیار خوبی بود. آموزش حرفه ایی زنان در جهت کمک به درآمد زایی آنان، بیرون کشیدن آنان از محیط بسته خانه وچارچوب آشپز خانه، تشکیل ورک شاپهای مختلف در جهت آموزش فکری آنان و همان تقویت خودباوری و شکوفایی استعدادهایشان، توانایی مقابله با خشونت و ایجاد اعتماد به نفس وباور به اینکه اگر یاد بگیرند وآموزش ببینند قویتر وتواناتر میشوند از جمله اهداف اصلی ما بود و آموزش مهارتهای زندگی و بهداشت روان وخانواده. برنامههای دیگر ما عبارت بودند از: آموزش رشتههای فنی همچون خیاطی، قالی بافی، کامپیوتر، آرایشگری، گیوه بافی، سوزن دوزی، پرورش قارچ و تهیه گیاهان دارویی. اینها خلاصه ایی از اهداف وبرنامههای ما بود اما به علت عدم همکاری اداره تعاون واینکه حتی یک ریال بیشتر از یک میلیون تومان به تعاونی کمک نکردند و بودجه ایی به آن اختصاص ندادند و عدم همکاری ارگانهای مختلف و محروم کردن تعاونی از وامهای کم بهره به جرم زن بودن و و عدم اعتماد در توانایی پرداختمان، صندوق تعاونی عملا خالی ماند و ما به خیلی از اهدافمان نتوانستیم برسیم وتنها میتوانستیم زنان کمیته امدادی را آموزش بدهیم. چون کمیته با فنی حرفه ایی قرار داد داشت. ما پول تامین کارگاههای آموزشی نداشتیم و اداره هم فقط برای آموزش کمیتهایها همکاری میکرد که چند کارگاه آموزشی تشکیل شد وبقیه زنان دو روستا از این آموزشها محروم بودند. در آن زمان به دلیل مشکلات مالی کارگاههای ما محدود و در هر روستا سالی یک یا دو کارگاه داشتیم و تعاو نی عملا ناکار آمد شد تا اینکه سه سال پیش چند انسان نیک اندیش و دوستان فعال در حوزه زنان کم کم با نحوه کار ما آشنا شدند و متاسف از بیامکاناتی ما، یکسری چرخ و وسایل آموزش خیاطی از طرف آنها خریداری شد وهمچنین متقبل هزینه آموزش کارگاههای آموزشیمان شدند و اوج این جریان بعد از انفجار مین بود که در روستای نشکاشن مریوان انفاق افتاد. من مرتب و بدون وقفه از این فاجعه اسفبار و زخمی ومعلول شدن ۷ کودک بیگناه گزارش تهیه میکردم که نظر خیلیها را به خودش جذب کرد و خیل افراد به سمت روستا سرازیر شد. عده ایی برای کمک وحمایت و عده ایی برای تهیه خبر. با کمکهای محدود ولی خالصانه و همدلیشان ما تا به حال در ۶ روستای محروم بسیار دور اقتاده و مین زده کارگاه رایگان خیاطی و بافندگی برای زنان داوطلب روستایی بر گزار کردهایم وهمچنین توانایی مقابله با خشونت خانگی، مقابله با خطرات مین و نشستهایی در رابطه با ختنه دختران را بر گزار کردهایم. ما به سختی و با موانع بیشمار با چنگ و دندان این تعاونی را نگه داشتیم و کار آموزش را هرچند محدود اما پیگیر هستیم به ویژه در روستاههای محروم. اما کافی نیست. در تمام طول سالهای کار در روستا متوجه شدیم در اکثر روستاههایی که مدارس تا مقطع ابتدایی و راهنمایی بیشتر وجود ندارد به دلیل فقر مالی و فقر فرهنگی و از جمله تعصب و ناموس پرستی، دختران از ادامه تحصیل محروم میشوند و در سنین کودکی و بیشتر چهارده و پانزده سالگی تن به ازدواج اجباری میدهند و فاجعه از همین جا شروع میشود. هنوز کودک هستند که صاحب فرزند میشوند و در اثر نااگاهی و کم تجربگی و فقر وخیلی مسایل دیگر به شدت مورد خشونت قرار میگیرند وکتک و آزار و قتل و خودسوزی زنان امری عادی میشود.ای کاش نهادهای بین المللی ومردمی تلاششان را متوجه امر آموز ش در این مناطق میکردند. تحصیل و زندگی بهتر آرزو و رویای دست نیافتنی این زنان و کودکان خشونت دیده است. کارگاهها اگر هزینه راه اندازی و برگزاری آن در اختیارمان باشد دوماه یکبار برگزار میشود و هر کارگاه دوره دو ماهه دارد. طی این دوره ورک شاپهای مختلف از جمله توانایی مقابله با مین، مقابله با خشونت خانگی، بهداشت جسم و روان و.... نیز برگزار میشود.
هزینههای این تعاونی به چه صورت تامین میشود؟
سرمایه اولیه ما ۷۰۰۰۰۰ هزار تومان بود که از محل حق عضویت اعضا تامین شده بود و در تمام این سالها اداره تعاون تنها یک میلیون تومان کمک کرده است. ما از هیچ ارگان دولتی و غیر دولتی ایرانی وخارجی هیچ نوع کمکی دریافت نکردهایم و بزودی نیز کارمان خطر متوقف شدن دارد چون پولمان که از طریق کمکهای مردمی جمع شده بود در شرف تمام شدن است. ما در ۶۴ روستای مریوان مجوز فعالیت داریم اما از هیچ نوع کمک دولتی وخارجی برخوردار نیستیم. یک اتاق هم در اداره تعاون داریم، اما چون عملا اداره تعاون نه تنها کمک نمیکند بلکه خیلی وقتها مانع ادامه کار نیز میشوند و در صدی از کمکهای مردمی را هم به خودشان اختصاص میدهند من وخانم مدیرعامل و دو نفر از هیات مدیره کارها را ادامه میدهیم. کل دفتر ما خلاصه میشود در یک سیستم کامپیوتر و یک دستگاه چاپگر و یک میز و صندلی که در خانه یکی از اعضای تعاونی گذاشتهایم. البته قبلا به ما یک مغازه بسیار کوچک به عنوان دفتر کار داده بودند اما اجازه نصب تابلو به ما ندادند.
تا کنون این تعاونی با مشکلات امنیتی یا اجتماعی رو به رو بوده است؟
بله من و همکارم را چند بار خواستهاند و سعی کردهاند دلسردمان کنند. اما ما هر بار حرف برای گفتن وانرژی برای ادامه کار داشتهایم. من و خانم عشقی (مدیر عامل) چند بار احضار شدیم. بیشتر تاکید آنها بر این بود که ۸۰ زن را جمع کردهاید دور خودتان با چه انگیزه ایی؟ شما که محوریت فعالیتتان بر مبنای حرفه آموزی است چرا به مسائلی مانند آموزش علیه خشونت و این قبیل مسائل میپردازید؟ ما هم توضیحاتمان برمبنای همان آموزش برای توانمند سازی بوده است. در حال حاضر عملا خودمان داریم تعاونی را اداره میکنیم نه اداره تعاون. اما مشکل اجتماعی قابل توجهی نداشتیم و اغلب مردان وقتی متوجه انگیزه مثبت ما و یادگیری زنانشان و حتی تغییر رفتار مثبت آنها در خانه میشوند با خوشحالی از آن استقبال میکنند. لازمه این امر آشنایی با فرهنگ منطقه صبر وآرامش و ظرافت در بر خورد است. باید کاملا با پیچیدگی فرهنگ بومی آشنا بود وخوشحالم که ما نه تنها از طرف مردان روستایی اذیت نشدهایم بلکه با استقبال بسیار خوب هم روبرو هستیم.
برای همکاری و کمک مالی به این تعاونی با این شماره تماس بگیرید:
شماره تماس: ۰۰۹۸۹۳۳۴۳۳۷۹۲۲