با وجود این که جمهوری اسلامی ایران، اعلامیه جهانی حقوق بشر را امضاء کرده است اما همواره از برتری «حقوق بشر اسلامی» دفاع و از عملکرد نهادهای بینالمللی حقوق بشری انتقاد کرده است. با این حال، جمهوری اسلامی از حکومتهایی است که در طول ۳۵ سال گذشته به دلیل نقض موازین حقوق بشر همواره مورد انتقاد فعالان حقوق بشر و شورای حقوق بشر سازمان ملل متحد بوده است.
اعلامیه جهانی حقوق بشر و اعلامیه اسلامی حقوق بشر چه تفاوتهایی با یکدیگر دارند؟ آیا اعلامیه اسلامی حقوق بشر، در دنیای امروز، بسیط و دربرگیرنده همه انسانها با هر دین و آیینی است؟ «حقوق ما» این پرسشها را با عبدالکریم لاهیجی، نایب رییس فدراسیون بین المللی جامعههای حقوق بشر و رییس جامعه دفاع از حقوق بشر در ایران درمیان گذاشته است.
لاهیجی معتقد است: «اعلامیه جهانی حقوق بشر که نزدیک به ۷۰ سال از عمر آن میگذرد، از نامش پیداست اعلامیه جهانی یعنی برای همه جهان نوشته شده و بدون این که این اعلامیه را مقید بکنند به آن بخش از جهانی که مثلاً کشورهای مسلمان در آن هستند یا مردمی هستند که به مسیحیت اعتقاد دارند یا اساساً میلیونها انسانی که به هیچ دینی اعتقاد ندارند. بنابراین بدون وابستگی به یک جغرافیای خاص، به یک مذهب خاص، به یک نژاد و وابستگی قومی خاصی، این اعلامیه جهانی حقوق بشر برای همه مردم دنیا در نظر گرفته شده است.»
در سال ۱۹۴۸ سه سال پس از پایان جنگ جهانی دوم، در کوران ویرانی و فقر حاصل ازاین جنگ خانمانسوز، پیشنویس اعلامیه جهانی حقوق بشر سازمان ملل متحد تهیه و تصویب شد. این موضوعی است که رییس جامعه دفاع از حقوق بشر در ایران به آن اشاره میکند: «همان طور که میدانید، درست سه سال پس از پایان جنگ جهانی دوم این اعلامیه به تصویب مجمع عمومی سازمان ملل رسید. در جنگ جهانی که صبحت از میلیونها کشته و قربانی بود، [در میان قربانیان] کسانی بودند که وابسته به یک مذهبی بودند یا گروههای نژادی و قومی که مورد پسند دولتها و کشورهایی که آنها را قربانی کرده بودند، قرار نداشتند. برای این که ما از این سوءاستفادهها و سوءتفاهمها چه از نظر مسائل نژادی، چه مسائل قومی و چه مسائل مذهبی و ایدئولوژیک خارج شویم این اعلامیه جهانی حقوق بشر به این صورت پیشنهاد و مطرح شده است و همان طور که گفتم از ۷۰ سال پیش تاکنون مورد استقبال مردم دنیا قرار گرفته است، بنابراین هر گونه اعلامیه دیگری که بخواهد یک قید مذهبی، قومی، نژادی، زبانی یا ملی به آن وارد کند نقض غرض و برخلاف آن ایده و فکری است که باعث تصویب اعلامیه جهانی حقوق بشر شده است و آنچنان که اشاره کردم طی هفتاد سال گذشته دنیا به اعلامیه جهانی حقوق بشر احترام و ارج گذاشته است.»
این فعال حقوق بشر به چگونگی تصویب اعلامیه حقوق بشر اسلامی اشاره میکند و میگوید: «اعلامیه حقوق بشر اسلامی یک فکری بود که در یک کنفرانس اسلامی که چند دهه پیش در قاهره برگزار میشد ارائه شد و تا آن جایی که من اطلاع دارم با اقبال چندانی مواجه نشده است به این دلیل که متاسفانه در غالب کشورهای مسلمان، از جمله ایران، آنچنان وضعیت حقوق بشر اسفناک است که اساساً خودشان را به آن صورت، شاید موظف و ملزم ندانند که بگویند مثلاً ما طبق اعلامیه حقوق بشر اسلامی اعمالمان را تطبیق میکنیم.»
بسیاری از کشورهایی اسلامی ازجمله ایران ادعا میکنند که برخی از موازین اعلامیه جهانی حقوق بشر با قوانین اسلامی همسان نیستند، با همین نگاه، صادق آملی لاریجانی، رییس قوه قضاییه ایران در آذرماه سال ۱۳۹۲ اعلام کرد که «ما حقوق بشر اسلامی، قصاص، اعدام و محاربه را قبول داریم.»
لاهیجی با اشاره به تلاش های دو تن از برادران لاریجانی برای برحق نشان دادن حقوق بشر اسلامی نسبت به اعلامیه جهانی حقوق بشر تأکید میکند :«بلندگوهای جمهوری اسلامی و در صدر آنها دو برادر لاریجانی که یکی رییس قوه قضاییه و دیگری دبير ستاد حقوق بشر قوه قضائيه است، میگویند "ما احکام اسلام را اجرا میکنیم و این احکام اسلام برای ما بالاتر از مسائل از حقوق بشر است. یا مثلاً قانون قصاص که ما آن را به عنوان یکی از نمودهای خشونت و وحشیگری میدانیم، در قرن بیست و یکم آنها از آن به عنوان" احکام نورانی قصاص" یاد میکنند.»
نایب رییس فدراسیون بینالمللی جامعههای حقوق بشر در مورد پیشینه تصویب اعلامیه حقوق بشر اسلامی توضیح میدهد: «همان طور که گفتم همان موقع، درست، قبل از پایان دوران جنگ سرد و فرو ریختن دیوار برلین، بحثهایی مطرح شد در بین نظام های ایدئولوژیک و برخی از کشورهای مسلمان و در صدر آنها ایران لیبی و سودان که میخواستند مساله جهان شمول بودن حقوق بشر را زیر علامت سؤال ببرند.
یادم هست که در کنفرانس جهانی که در سال ۱۹۹۳ در وین برگزار شد، این کشورها، بلندگوهای این موضوع بودند زیر عنوان "نسبیت فرهنگی" که فرهنگها گوناگون هستند، بنابراین لزومی ندارد که ما بخواهیم ارزشهای جهان شمول در اعلامیه جهانی حقوق بشر را به همه مردم دنیا تعمیم کنیم.»
این حقوقدان اضافه میکند: «البته این طفرهها و تلاشها به جایی نرسید و همان طور که گفتم در حال حاضر در کشورهای اسلامی که میتوان گفت رأی و نظر مردم تا حدودی مورد احترام قرار گرفته مثل تونس، مراکش یا اندونزی، البته در این کشورها وضعیت حقوق بشر به صورت ایدهآل نیست هم چنانکه در برخی از کشورهای غربی و اروپایی هم به صورت ایدهآل نیست ولی میخواهم بگویم که در این کشورها مثلاً در قانون اساسی شان ما ندیدیم که ذکر شود "ما بر اساس اعلامیه حقوق بشر اسلامی، معیارهای خودمان را تنظیم و انتخاب کردهایم". خیر! یا اصلاً صحبت از اعلامیه جهانی حقوق بشر نمیشود یا هر کشوری، اصولی که فکر میکنند موافق با حقوق شهروندانشان است همراه با یک سری آزادیهای مدنی را میپذیرند یا مسکوت میگذارند. بنابراین میخواهم بگویم که اعلامیه حقوق بشر اسلامی یک مقوله فراموش شدهای است، بعد از بیش از دو دهه که از زمان انتشارش میگذرد دیگر در حال حاضر در جایی اسمی از آن برده نمیشود و من فکر میکنم که به تاریخ پیوسته و باید همه مردم دنیا ببینند که آیا در قرن بیست و یکم، برای بهبود وضعیت دنیا نسخه و نمونه دیگری غیر از اعلامیه جهانی حقوق بشر برای نسلهای آینده و مردم کنونی دنیا اثر بخش و مناسبتر است که متأسفانه همچنان قربانی انواع و اقسام تبعیضها از جمله تبعیض مذهبی هستند یا این که بخواهیم حقوق بشر را اسلامی کنیم یا ایدئولوژیک کنیم یا قید دیگری بزنیم که برخلاف اصل جهانی بودن حقوق بشر است که باز اشاره میکنم در اعلامیه جهانی حقوق بشر، تمامی انسانها بدون در نظر گرفتن ریشههای نژادی، قومی، مذهبی، زبانی یا ملی، حقوق برابر دارند.»
در حال حاضر آیا تنها جمهوری اسلامی از اعلامیه حقوق بشر اسلامی تبعیت میکند یا کشورهای دیگری هم از این اعلامیه تبعیت می کنند؟
لاهیجی در این زمینه معتقد است: «توجه داشته باشید که کشورهای دیگر عنوان جمهوری اسلامی ندارند به جز ایران و یکی دو تا کشور دیگر مثل افغانستان و پاکستان. همانطور که میدانید من چند روز پیش به کنفرانس جهانی ضد اعدام رفته بودم. شما نگاه کنید به ۱۰ کشوری که متأسفانه سال گذشته بیشترین اعدامها در این کشورها صورت گرفته اگر دو کشور را کنار بگذارید، هشت کشور جزو کشورهای مسلمان هستند و ایران هم در صدر این کشورها قرار دارد.
در چنین وضعیتی این کشورها سعی میکنند که بگویند ما نظام ها و حکومتهایمان، سکولار، عرفی و مناسب با شرایط و اوضاع و احوال جهان امروز است ولی جمهوری اسلامی است که از ۳۷ سال پیش عنوان جمهوری اسلامی را قبول کرده، با این ادعا که چون جمهوری اسلامی است بنابراین بهترین رژیم برای یک کشوری مثل ایران است به این دلیل که مثلاً اکثریت جمعیتش مسلمان هستند. در کشورهای دیگر اسلامی به این صورت نیست، مثل تونس، جمهوری اسلامی تونس نیست یا مراکش، مصر و دیگر کشورهای بزرگ اسلامی، مردم مسلمان هستند ولی حکومت های این کشورها از اسلام برای حکومتشان با این توجیه که چون اسلام بهترین حکومت است استفاده نمیکنند، در صورتی که در جمهوری اسلامی این سوءاستفاده را انجام میدهند و به این دلیل هم همه گونه نقض حقوق بشر و هر گونه ظلم و ستمی که بر مردم روا میدارند را با توصیف اسلامی توجیه میکنند. این سوءاستفادهای است از مذهب که حاکمان جمهوری اسلامی طی بیش از سه دهه گذشته انجام دادهاند.»