سازمان حقوق بشر ایران؛ ۱۱ مرداد ۱۴۰۱: خبر اعدام مرتضی فلاح دلاور، سرباز وظیفه مشمولی که به اتهام «قتل عمد» یک مامور نیروی انتظامی به قصاص نفس (اعدام) محکوم شده بود پیشتر از سوی رسانههای داخل کشور منتشر شده بود. طبق اسنادی که جدیدا بهدست آمده، این فرد از اختلال حاد روانی رنج میبرد.
بنا به اطلاع سازمان حقوق بشر ایران، سید مرتضی فلاح دلاور، جوان ۲۸ سالهای بود که از اختلال حاد روانی رنج میبرد و صبح روز پنجشنبه ۶ مرداد ماه، در زندان مرکزی رشت (لاکان) اعدام شد.
رسانههای داخل ایران بدون ذکر هویت کامل و سابقه بیماری روانی، خبر اعدام وی را که به اتهام «قتل عمد» مامور نیروی انتظامی، امید چائی پز به قصاص نفس محکوم شده بود، اعلام کردند.
براساس گزارشاتی که وبسایتهای محلی پیشتر منتشر کرده بودند، مقتول رئیس اداره نظام وظیفه عمومی شهرستان لاهیجان بود و چندین بار با درخواست معافیت م. ف از خدمت اجباری سربازی، مخالفت کرده بود.
یکی از نزدیکان مرتضی فلاح دلاور درخصوص جزییات پرونده وی به سازمان حقوق بشر ایران گفت: «مرتضی فلاح در یک خانواده چهار نفره مذهبی از طبقه متوسط به پایین به دنیا آمد و دارای یک برادر بزرگتر از خود بود. مادر وی خانه دار و پدر وی بازنشسته یک شرکت خصوصی است. مرتضی از کودکی از مشکل لکنت زبان شدید رنج میبرد که ارتباطات او را با جامعه بسیار تحت تاثیر قرار داده بود. از جمله این موارد میتوان به مشکلات حضور در مدرسه، کناره گیری از جمع دوستان و همکلاسیها اشاره کرد. با بزرگتر شدن مرتضی، شدت این مشکلات افزایش پیدا کرد و نتیجه آن گوشه گیری کامل، حضور همیشگی در خانه و عدم داشتن روابط اجتماعی بود. از دیگر نشانههای اختلالات روانی مرتضی میتوان به صحبت کردن با خود، خشم درونی به دلیل مشکل لکنت زبان و عدم توانایی در واکنش به صحبتهای دیگران و اختلالات دو قطبی اشاره کرد».
این منبع در ادامه گفت: «خانواده مرتضی تلاش زیادی برای حل این مسائل در دوران کودکی و نوجوانی وی انجام ندادند تا اینکه در سن حدود ۲۲ تا ۲۸ سالگی نشانههای شدیدی مشاهده شد که مجبور شدند به پزشک روانشناس مراجعه کنند. از جمله این موارد دیدن دست نوشتههایی از اقدام برای خودکشی، مشاهده شدن طناب در اتاق توسط خانواده با انگیزه خودکشی میتوان اشاره نمود. در نهایت مرتضی مدت چند سال تحت درمان کلینیک تخصصی مشاوره دکتر عیوضی و الهه نادی در شهرستان لاهیجان قرار گرفت».
وی در ادامه بیان داشت: «با نزدیک شدن به مرحله اعزام به سربازی و ترس مرتضی از شرایط تجسم شده خدمت، شدت مشکلات اضطراب و سایکوزی وی بیشتر میشود. خانواده این فرآیند را با اقدام جهت معافیت پزشکی (روانی) آغاز میکند. پرونده درخواست معافیت در مرکز فرماندهی انتظامی شهرستان لاهیجان افتتاح شد. نتیجه اولیه این پرونده بعد از ارسال مدارک اولیه، تنها معافیت از رزم بود که با همکاری پدر مرتضی با مقتول (مسئول نظام وظیفه) درخواست اعتراض ارسال شد و در نهایت پرونده برای بررسی بیشتر به بیمارستان نیروی دریایی ارتش (کمیسیون پزشکی) ارجاع داده شد. بیمارستان ارتش بعد از مصاحبه با خانواده و متهم، واکنش شدید شفاهی نشان دادند، مبنی بر اینکه مرتضی دارای شرایط بسیار حادی است و خطرات زیادی را میتواند ایجاد کند. با این حال باز تصمیم به تشکیل کمیسیون پزشکی گرفته شد و خانم ضرابی و آقای دکتر نجفی، عضو اصلی و تعیین کننده این کمیسیون بوده اند. خانم دکتر ضرابی و اقای دکتر نجفی بنا به دستور صریح ارتش باید مرتضی را معاف میکردند و او را تحت حمایت کامل درمانی اجتماعی و بهزیستی قرار می دادند، اما توجه نکردند و او را فرستادند بیمارستان روانی و قضیه را کش دادند. پاسخ کمیسیون معرفی به آسایشگاه اعصاب و روان رشت جهت بررسی بود. اما متاسفانه کارمند بیمارستان از بستری کردن به دلیل نداشتن جا و بهانههای دگیر امتناع ورزید. در تمامی این مراحل هیج کدام از کارهای اداری توسط مرتضی صورت نمیگرفت، بلکه توسط اعضای خانواده وی انجام میگرفته است».
این منبع در ادامه بیان داشت: «در یکی از همین روزها و زمانی که افراد خانواده در منزل نبودند، مرتضی دو عدد چاقوی آشپزخانه را برداشته و در بدن خود مخفی میکند و به سمت مرکز انتظامی حرکت میکند. متاسفانه دژبانی، وظیفه خود را به درستی انجام نمیدهد. در قسمت بعد، حضور در اتاق ستوان چائی پز باید همراه با سرباز باشد که اتفاقا سرباز محافظ در آن روز حضور نداشت. مرتضی وارد اتاق میشود و بعد از پیگیری پرونده، ستوان چائی پز را با ضربات چاقو به قتل میرساند.»
این منبع در پایان گفت: «بعد از اینکه ماجرا در سطح سیاسی امنیتی در منطقه مطرح شد، با شدیدترین شکل ممکن با مرتضی، خانواده و عوامل مرتبط برخورد شد. به طوری که تمامی تلفنها شنود میشد، چندین بار و چندین مرحله از تمامی خانواده و نزدیکان بازجوییهای شدید صورت گرفت. مشکلات مربوط به وکالت گریبانگیر خانواده شده بود، بهطوری که بسیاری از وکلا، این پرونده را قبول نمیکردند یا تحت فشارهای خارجی، وکالت خود را کنسل میکردند. خانواده مقتول هم به هیچ وجهی حاضر به دیدن خانواده مرتضی یا فرستادگان آنها نشدند و بر قصاص تا روز آخر پافشاری کامل کردند. در این بین دستگاه پروپاگاندای حکومت، جهت سرپوش گذاشتن بر این مسئله که سربازی اجباری، جلوگیری از معافیفت پزشکی و اشتباهات کمیسیون پزشکی ریشههای این اتفاق بوده، هرگونه خبر رسانی در رابطه با این مساله را ممنوع کردند. از طرفی کمیسیون پزشکی پزشکی قانونی که ابتدا بیماری مرتضی را تایید کرده بود، نظر خود را تغییر داد و رای به سلامتش داد. همچنین شنیده شده که قاضی به وکیل مدافع مرتضی گفته بود، اعدام دست من نیست، بلکه دستور آمده که اعدامش کنیم. متاسفانه تلاشهای خانواده برای به تعویق افتادن اعدام حتی با مراجعه به مراجع تقلید مبنی بر جایز نبودن اعدام، بدون نتیجه ماند و مرتضی ۱۳ ماه پس از این اتفاق، در زندان لاکان رشت اعدام شد. در واقع آنچه که توسط حکومت تبلیغ شد، شهید شدن یک ستوان توسط یک مشمول خدمت اجباری، برای نرفتن به سربازی بوده و خبری از سوابق بیماری و تلاشهای خانواده برای گرفتن معافیت بیان نشده است».
پیشتر نیز، سازمان حقوق بشر ایران به مدارکی دست یافته بود که یک زندانی دیگر، بهنام محسن صفری که از اختلال دوقطبی رنج میبرد، در تاریخ چهارشنبه ۲۲ تیر ماه، در زندان دستگرد اصفهان اعدام شده است.
خدمت اجباری سربازی یا به اختصار اجباری، نوعی خدمت نظامی است که در ایران برای پسران اجباری است. بر پایه قانون اساسی جمهوری اسلامی ایران، همه مردان بالای ۱۸ سال ایرانی، بهجز مواردی که استثنا شدهاند، باید ۲۴ ماه به سربازی اجباری بروند، درغیر این صورت از بسیاری از حقوق شهروندی محروم میشوند.
گزارشات بسیاری از خودکشی در بین سربازانی که به اجبار به خدمت برده میشوند منتشر شده است، با این حال آمار دقیقی از تعداد سربازانی که هر ساله دست به خودکشی میزنند، وجود ندارد.