سیروان منصوری؛ مجله حقوق ما: بیخانمانی به شکلی از زندگی گفته میشود که افراد فاقد توان مالی کافی برای زندگی در سرپناه متعارف یا معتادین به مواد مخدر و یا در برخی موارد گدایان و متکدیان، برای ادامه زندگی به آن روی میآورند و عبارت از زندگی در هر مکانی است که غیر از مکانهای معمول و متعارف برای یک زندگی انسان است.
بیخانمانها، لزوما افراد بزهکار یا مشکلدار نیستند، هرچند ممکن است در میان آنان افراد خاطی و مجرم هم وجود داشته باشند. البته باید تاکید کرد که صرف زندگی بدون سرپناه و به عنوان بیخانمان خود زمینه ایجاد بزه و امکان انجام اعمال مجرمانه توسط این افراد را افزایش میدهد.
این گفتوگو را در شماره ۲۱۳ مجله حقوق ما بخوانید
این امر مختص به کشور خاصی نیست و در اشکال گوناگون در کشورهای مختلف وجود دارد، اما در ایران برخلاف بیشتر کشورها، بیخانمانها یا از امکانات و حمایت دولتی محرومند یا حمایتها به شکلی نیست که امکان یک سرپناه حداقلی را برای این قشر فراهم کند و حتی در مواردی که مساله بیخانمانی با بحث موارد مخدر گره بخورد، جرمانگاری هم شده است . هرچند در قوانین ایران تعریف مشخص و واضحی از بیخانمانی ارایه نشده و قانون مشخصی هم در این زمینه نیست، اما در برخی بخشنامههای دولتی و وزارتخانهای به تامین حقوق آنها اشاره شده است و برای برخی نهادهای دولتی از جمله شهرداریها، بهزیستی، وزارت کار، نیروی انتظامی، مسئولیتهایی هم تعریف شده است، اما از آنجا که در این حوزه هم مثل خیلی حوزههای دیگر یا کمکاری میشود یا اغلب کارها به شکل ناقص انجام میشود، در بیشتر این موارد این تلاشها به جایی نمیرسد.
مجله حقوق ما برای بررسی این پدیده، مسایل پیرامون آن با علیرضا خیراندیش، وکیل دادگستری گفتوگو کرده است.
بیخانمان یا بیسرپناه در کل به کسانی گفته میشود که خانه و سرپناه دایمی برای زندگی و آسایش ندارند. افراد بیخانمان اغلب از داشتن و حفظ مسکن مناسب، امن و ایمن و متعارف، محروم هستند. به این افراد در جامعه ایران، کارتنخواب هم گفته میشود. البته یه مدتی هم بولد شد که به آنها گورخواب هم میگفتند. تعریف قانونی برای بیخانمانی در کشورهای مختلف، متفاوت است، اما تعریف قانونی در ایران وجود ندارد. دولت ایالات متحده آمریکا در سرشماری بیخانمانها، آنان را اینگونه تعریف کرده است: افرادی که در مکانهای عمومی یا خصوصی میخوابند که برای کاربری غیر از خوابیدن متعارف انسان طراحی شده است. همانطور هم که گفتم در ایران، بیخانمانی تعریف قانونی ندارد و به واسطه پیوند با تکدیگری و اعتیاد، حتی جرم هم محسوب میشود.
در قوانین ایران، افراد معلول و ناتوان، بیسرپرست، مجهولالهویه، در راه مانده، گم شده، متواری، افراد نیازمند، متکدیان غیر حرفهای، ولگردان حرفهای، همه در یک قانون و در یک گروه جمعآوری شدهاند. ویژگی مشترک همه افراد فوقالذکر، این است که به تنهایی توان اداره زندگی خودشان را ندارند و دولت، خانواده، نهادهای خیریه و غیردولتی باید به این افراد کمک کنند تا بتوانند یک زندگی شرافتمندانه را در آینده در پیش بگیرند. این توصیف مشترک برای تمامی مواردی که توسط قوانین ایران در یک ردیف قرار گرفتهاند، صادق است. اما در مورد بیخانمانی به طور خاص میتوان این نکته را گفت که به افرادی گفته میشود که کارتن خواب هستند که این کارتن خوابها ممکن است در مخروبه ها، در خانههای تیمی و یا حتی در گورها هم آنها را یافت. پدیده گورخوابی هم پدیدهای بود که مدتی در فضای مجازی ایران بولد شد و توجه رسانهها را به خودش جلب کرد. بیخانمانها هم مثل بقیه گروههایی که ذکر شد، توانایی اداره زندگی شخصی خود را به تنهایی ندارند و احتیاج به کمک دارند. ویژگی مشترک همه آنها هم این است که یک مکان و ماوای مناسب و دایمی برای زندگی ندارند و ممکنه هر جایی و هر مکانی را به عنوان مکان زندگی انتخاب کنند، در حالیکه آنجا اصلا مکان زندگی نبوده است.
در ایران بیخانمانی تعریف قانونی مشخصی ندارد و به واسطه پیوندی که با تکدیگری و اعتیاد دارد، حتی جرم هم محسوب میشود.یک قانون بالادستی در زمینه بیخانمانی وجود دارد که مصوبه شورای عالی اداری با عنوان" طرح شناسایی و جمعآوری افراد متکدی" است که در ادردیبهشت ١٣٧٨ تصویب شده و هدف آن اصلاح ساختار و ایجاد هماهنگی در فعالیت دستگاههای اجرایی، ارتقا کارآیی و بهبود روشهای مربوط به مبارزه با تکدیگری و جمعآوری و شناسایی و تعیین وضعیت افراد بیسرپرست، گمشده و متواری، در راه مانده، و موارد مشابه و همچنین تنظیم وظایف دستگاههای عمومی و دولتی ذکر شده است. بر اساس این قانون هر شکلی از زندگی خیابانی جرم است و افراد فوقالذکر بعد از گردآوری و غربالگری، در اردوگاههای مخصوص این امر یا مراکز نگهداری بهزیستی ارجاع میشوند یا به همان اردوگاهها وارد میشوند. حالت دیگری هم وجود دارد که به علت ارتکاب این جرم بیخانمانی، حداقل به مدت سه ماه با حکم قاضی مجبور به اقامت شبانهروزی در اردوگاهها میشوند. قانون مبارزه با مواد مخدر هم بیخانمانهای معتاد را تحت عنوان معتاد متجاهر میشناسد و بر اساس آن این افراد را دستگیر و به ترک اجباری در کمپ محکوم میکند. این افراد اگر معتاد باشند ابتدا وارد کمپ میشوند و ترک میکنند و سپس با بقیه افراد غیر معتاد در اردوگاه توسط نهادهای غیردولتی یا اداره کار آموزش میبینند تا بتوانند شغلی برای خود دست و پا کنند و به جامعه برگردند. چندین ارگان مرتبط هم در این زمینه وجود دارند که هر کدام مسئولیتی بر عهده دارند، ولی عملا به وظایف خود عمل نمیکنند و حقوق بیخانمانها مثل حقوق اقتصادی، بهداشتی و آموزشی رعایت نمیشود. در نهایت بیشترین حقوقی که رعایت میشود مربوط به معتادین متجاهر است که وارد کمپ شوند و ترک کنند. کلا میشود گفت شاید شغلی یادشان بدهند اما حمایت بخصوصی، مگر توسط نهادهای غیردولتی یا خیرین، انجام نمیشود.
در مصوبه سال ١٣٧٨، یازده دستگاه مسئولیتهای مختلف در این زمینه به عهده گرفتند؛ شهرداری، بهزیستی، کمیته امداد، دادگستری،فنی و حرفهای، زندانها، بیمه سلامت، تامین اجتماعی، فرمانداری و حتی ماده شانزده مبازره با مواد مخدر که نیروی انتظامی را مسئول دستگیری افراد بیخانمان و معتادین متجاهر میکند. نحوه نظارت بر این دستگاهها هم هرکدام به شکلهای متفاوتی است و ممکن است توسط مجلس، شورای شهر، دولت، شهرداری و جاهای دیگر نظارت شود. اتفاق خوب و مثبتی هم که در این زمینه افتاده، این است که سازمانهای مردمنهاد و غیردولتی وارد این حوزه شدهاند و در کنارش هم شهرداریها مخصوصا با کمک به طرح "گرمخانه" ها موثر بوده اند که این گرمخانهها هم در زمستانها مخصوصا در سطح شهر تهران، برای افراد بی خانمان، جای خواب، حمام، استحمام و غذا تامین میکند و این باعث شده که به این افراد کمک کنند و عملا نهادهای غیردولتی هستند که بیشترین رسیدگی را به وضعیت بیخانمانها و حل مشکلات آنان در مقایسه با نهادهای دولتی دارند. میتوان گفت که بر اساس آییننامه مسئول اصلی در این زمینه وزارت کشور است که به دولت یا کمیسیون تحقیق و تفحص مجلس پاسخگو است.
بزرگترین مانع قانونی در این زمینه، این است که تعریفی از بیخانمانی در قوانین ایران وجود ندارد. تا زمانی هم که تعریفی نداشته باشیم نمیتوانیم به طور اخص به حقوق این افراد بپردازیم. مانع جدی بعدی این است که در قوانین موجود، بیخانمانی در پیوند با تکدیگری و معتادین متجاهر و ولگرد، جرم شناخته شده است و مورد پیگرد قضایی قرار میگیرد، در نتیجه به جای اینکه این افراد مورد حمایت قرار بگیرند، مورد تعقیب قضایی قرار میگیرند. بزرگترین نقش را هم در این زمینه مجلس بازی میکند، چرا که با تصویب قوانین میتواند در این زمینه مشکلاتی مانند عدم حمایت را حل کند و حتی تعریف قانونی بیخانمانی را ارائه کند و با این تعریف و تصویب قوانین به سود آنها، دفاع از حقوق این افراد را آسانتر کند. حقوق بیخانمانها در مواردی مانند عدم آزادی در انتخاب سبک زندگی، عدم تامین مسکن مناسب، عدم تامین غذا و آب شرب موردنیاز و حتی عدم دسترسی به دارو و موارد پزشکی و موارد بسیاری دیگر مانند اینها، تضییع میشود.