فرزندخواندگی، فرآیندی است که طی آن، یک فرد، بهجای والد یا والدین بیولوژیکی یا قانونی شخص دیگر (اغلب یک کودک)، سرپرستی او را بر عهده میگیرد؛ با این کار، کلیه حقوق و تکالیف والد یا والدین بیولوژیکی، ازجمله رابطهی نَسَبی، بهطور دائم به این فرد منتقل میشود.
در ایران، نخستین قانون «حمایت از کودکان بیسرپرست»، در سال ۱۳۵۳ تصویب شد که براساس آن، خانوادههای فاقد فرزند، تحت ضوابط و شرایطی میتوانستند کودکان بیسرپرست را سرپرستی کنند، بدون آنکه آثار ناشی از قرابت نَسَبی، از قبیل ارث و حرمت نکاح بین آنها ایجاد شود. زیرا قانون مدنی ایران، بر پایه شریعت اسلام و فقه تدوین شده است و در نظام حقوقی اسلام، نَسَب منحصراً از طریق ولادت مشروع ایجاد میشود؛ در نتیجه، هرگز فرزندخواندگی نمیتواند باعث ایجاد نسب قراردادی شود. بنابراین در ایران، هرگز فرزندخواندگی به مفهومی که در کشورهای غربی به کار میرود، وجود نداشته است.
در سال ۱۳۸۳، اصلاحیهای برای قانون مصوب سال ۵۳ تدوین و به مجلس فرستاده شده بود، که در آن، ازجمله، به ممنوعیت «ازدواج فرزندخوانده و سرپرست» نیز اشاره شده بود؛ لایحهای که پس از ۹ سال، بالاخره در سال ۱۳۹۲ با تغییراتی، در مجلس شورای اسلامی با عنوان «قانون حمایت از کودکان و نوجوانان بیسرپرست و بدسرپرست» تصویب شد.
از زمان تصویب این قانون، خصوصاً یکی از مواد آن، که به «ازدواج پدرخوانده یا مادرخوانده با فرزند پذیرفتهشده به سرپرستی» میپردازد، حساسیتهای بسیاری برانگیخت و با انتقادهای فراوان روبرو شد.
شهیندخت مولاوردی، معاونت زنان و امور خانوادهی رئیسجمهوری در دولت یازدهم و سازمان بهزیستی کشور، وعده تلاش در راه اصلاح این ماده قانونی را داده بودند.
اول شهریور ماه ۱۳۹۶، هم خانم مولاوردی و هم محمد نفریه، مدیرکل امور کودکان و نوجوانان سازمان بهزیستی ایران، اعلام کردند که دولت لایحه اصلاحی «ممنوعیت ازدواج فرزندخوانده با سرپرست» را تدوین و بهزودی به مجلس شورای اسلامی ارسال خواهد کرد.
در این شماره، نقی محمودی، وکیل دادگستری، به بررسی همین مسأله، یعنی «ازدواج پدرخوانده یا مادرخوانده با کودک بیسرپرست» پرداخته است.
محمد اولیاییفرد نیز در مقالهای حقوقی، به قوانین فرزندخواندگی در ایران نگاهی داشته و آن را به تفصیل مورد بررسی قرار داده است.
فیروزه رمضانزاده برای بررسی بیشتر ضعف و قوت این قوانین، خصوصاً قانون اخیر و جاری در زمینهی فرزندخواندگی که در حال حاضر به آن عمل میشود، با عبدالصمد خرمشاهی، وکیل پایه یک دادگستری، گفتوگو کرده است.
قانون جاری فرزندخواندگی در ایران، چیزی نیست، جز همان که تحت عنوان «قانون حمایت از کودکان و نوجوانان بیسرپرست و بدسرپرست» در سال ۹۲ تصویب شده است؛ قانونی که روی کاغذ، ۳۷ بند بیشتر ندارد؛ اما پای عمل که میرسد، باید از هزارتوی بوروکراسی اداری عبور کنی، تا شاید بتوانی کودکی را به فرزندخواندگی بگیری. مریم دهکردی، ضمن گفتوگو با یک زوج درگیر در روند فرزندپذیری و زوج دیگری که این مسیر را طی کرده است، نمایی از این هزارتوی پیچدرپیچ را برایمان به تصویر کشیده است.
مژگان غفاری شیروان نیز در این شماره، در گزارشی با عنوان «کودکان بدسرپرست، قانون و والدینی که مالک کودکان خود نیستند»، به قوانین مربوط به حمایت از کودکان بدسرپرست میپردازد.
همچنین دوستداران ادبیات میتوانند در دو صفحه آخر مجله، دو شعر از خوزه ماریا کانلاس سیسون را با ترجمه پویا عزیزی بخوانند؛ این شعر را مترجم در اختیار مجله گذاشته است.